مصطفی لطفی
231 یادداشت منتشر شده"معماری خروج" کالبدشکافی حقوقی بندهای «بازخرید» و «آزادسازی» در فوتبال مدرن

هوالعلیم
"معماری خروج" کالبدشکافی حقوقی بندهای «بازخرید» و «آزادسازی» در فوتبال مدرن
تحلیلی بر مکانیسم های قراردادی انتقال بازیکنان:
بازار نقل و انتقالات فوتبال دیگر صرفا یک بازار سنتی خرید و فروش نیست؛ بلکه عرصه ای پیچیده از شطرنج حقوقی است. در قلب این نبرد، دو مکانیسم کلیدی وجود دارند که توازن قدرت را بین «آزادی شغلی بازیکن» و «امنیت سرمایه گذاری باشگاه» تعیین می کنند: بند بازخرید (Buyout Clause) و بند آزادسازی (Release Clause). درک تمایز ظریف اما حیاتی میان این دو، مرز بین یک انتقال موفق و یک بن بست حقوقی را ترسیم می کند.
- ۱. بند بازخرید (Buyout Clause): میراث حقوقی اسپانیا
این بند که در ادبیات حقوقی به عنوان «حق فسخ یک جانبه» شناخته می شود، ریشه در قوانین کار کشورهایی مانند اسپانیا (تحت فرمان سلطنتی ۱۰۰۶/۱۹۸۵) دارد.
- مکانیسم حقوقی: در این سناریو، technically (از نظر فنی)، این بازیکن است که قرارداد خود را می خرد، نه باشگاه خریدار. بازیکن مبلغ تعیین شده را نزد سازمان لیگ (مثلا لالیگا) سپرده گذاری می کند تا قراردادش فسخ شود و سپس به عنوان بازیکن آزاد به تیم جدید می پیوندد.
- هدف استراتژیک: این بند به عنوان یک «دیوار دفاعی» عمل می کند. باشگاه ها مبالغی نجومی (مانند ۱ میلیارد یورو برای پدری یا وینیسیوس جونیور) تعیین می کنند تا عملا بازیکن را غیرقابل دسترس کنند.
- الزام قانونی: برخلاف بسیاری از لیگ ها، وجود این بند در قراردادهای فوتبال اسپانیا یک الزام قانونی است، نه یک اختیار.
نکته حقوقی: در گذشته، پولی که باشگاه خریدار به بازیکن می داد تا قراردادش را بازخرید کند، مشمول مالیات سنگین می شد. اما اصلاحات اخیر در قوانین مالیاتی اروپا، این فرآیند را تسهیل کرده است.
۲. بند آزادسازی (Release Clause): توافق جنتلمن ها
بند آزادسازی یا فسخ مشروط، ماهیتی کاملا متفاوت دارد و بیشتر در لیگ برتر انگلیس، بوندس لیگا و سری آ ایتالیا رایج است.
- مکانیسم حقوقی: این یک توافق دوجانبه در متن قرارداد است. باشگاه متعهد می شود که: «اگر پیشنهادی با مبلغ X (یا بیشتر) از سوی باشگاهی با شرایط Y دریافت شد، ما متعهد به پذیرش آن هستیم.»
- انعطاف پذیری مدرن: این بندها امروزه بسیار پیچیده شده اند. ممکن است شامل شروط متغیر باشند:
اعتبار زمانی: فقط در دو هفته اول پنجره نقل و انتقالات فعال باشد.
شرط عملکرد: تنها در صورت عدم صعود تیم به لیگ قهرمانان اروپا فعال شود.
محدودیت جغرافیایی: فعال شدن فقط برای باشگاه های خارج از لیگ داخلی.
۳. تمایزات کلیدی: عبور از ابهام
بسیاری از رسانه ها این دو را به جای هم به کار می برند، اما از دیدگاه حقوقی، تفاوت ها بنیادین هستند:

۴. ریسک ها و پاداش ها: لبه تیغ
مدیریت این بندها نیازمند دقت ریاضی و حقوقی است. اشتباه در محاسبه می تواند فاجعه بار باشد.
برای باشگاه ها:
- ریسک: اگر مبلغ خیلی پایین تعیین شود (مانند ارلینگ هالند در دورتموند)، باشگاه ستاره خود را با قیمتی کمتر از ارزش واقعی از دست می دهد (Opportunity Cost).
- پاداش: تعیین مبلغ بالا، اهرم فشار قدرتمندی در مذاکرات ایجاد می کند و امنیت بلندمدت را تضمین می نماید.
برای بازیکنان:
- ریسک: بندهای فسخ نجومی می توانند تبدیل به «قفس طلایی» شوند. اگر عملکرد بازیکن افت کند اما بند فسخ همچنان بالا باشد، هیچ باشگاهی ریسک خرید او را نمی پذیرد و بازیکن در قرارداد گیر می کند.
- پاداش: یک بند آزادسازی معقول، مسیر پیشرفت شغلی را تضمین می کند و از گروگان گرفته شدن بازیکن توسط باشگاه جلوگیری می کند.
۵. مطالعات موردی: درس هایی از تاریخ
الف) نیمار و زلزله ۲۲۲ میلیون یورویی (Buyout Clause)
انتقال نیمار از بارسلونا به پاری سن ژرمن در سال ۲۰۱۷، نقطه عطفی در تاریخ حقوق ورزشی بود.
- تحلیل: بارسلونا تصور می کرد مبلغ ۲۲۲ میلیون یورو یک عدد «بازدارنده» است که هیچ باشگاهی توان پرداخت آن را ندارد. اما PSG با حمایت دولتی قطر، این مبلغ را پرداخت کرد.
- نتیجه: این انتقال باعث شد باشگاه ها استراتژی خود را تغییر دهند و بندهای بازخرید را به مبالغ نمادین (۱ میلیارد یورو) برسانند تا از تکرار سناریوی نیمار جلوگیری کنند.
ب) تیمو ورنر و خروج هوشمندانه (Release Clause)
انتقال ورنر از لایپزیگ به چلسی، نمونه کلاسیک یک بند آزادسازی کارآمد بود.
- تحلیل: مبلغ ۵۳ میلیون یورو برای بازیکنی در سطح او، کمتر از ارزش بازار بود. این بند توسط ایجنت بازیکن برای تضمین انتقال او به یک باشگاه بزرگتر در قرارداد گنجانده شده بود.
- نتیجه: لایپزیگ سود کرد (چون او را ارزان خریده بود) و ورنر نیز مسیر پیشرفت خود را هموار ساخت.
دستاورد علمی:آینده قراردادهای فوتبال
در فوتبال مدرن، بندهای بازخرید و آزادسازی دیگر فقط اعداد روی کاغذ نیستند؛ آن ها ابزارهای حیاتی در مدیریت ریسک مالی و برنامه ریزی استراتژیک هستند. برای وکلا و ایجنت ها، هنر اصلی در «تعادل» نهفته است: عددی که نه آنقدر بالاست که رویاهای بازیکن را نابود کند، و نه آنقدر پایین که سرمایه باشگاه را به حراج بگذارد. با ورود قوانین جدید فیرپلی مالی (FFP) و PSR، طراحی دقیق این بندها برای مدیریت استهلاک (Amortization) هزینه بازیکنان، بیش از پیش حیاتی خواهد شد.
تفاوت های مالیاتی دقیق بین فعال سازی این دو بند در کشورهای مختلف
بیایید به لایه پنهان و پیچیده نقل وانتقالات نفوذ کنیم: «جغرافیای مالیاتی».
بسیاری از هواداران و حتی مدیران تازه کار تصور می کنند که وقتی صحبت از یک بند فسخ ۵۰ میلیون یورویی می شود، هزینه نهایی همان ۵۰ میلیون است. اما به عنوان یک پژوهشگر حقوقی به شما می گویم:
شیطان در جزئیات مالیاتی نهفته است.
در اینجا تفاوت های ظریف اما تعیین کننده بین سیستم های حقوقی (به ویژه مدل اسپانیایی در برابر مدل بریتانیایی/ایتالیایی) را تحلیل می کنیم.
هزینه پنهان: آناتومی مالیاتی بندهای فسخ در اروپا
تحلیلی بر پیامدهای مالیاتی فعال سازی بندهای خروج
۱. اسپانیا: پیچیدگی «مثلث انتقال» (The Buyout Trap)
همان طور که در بخش قبل اشاره شد، در اسپانیا (لالیگا)، از نظر فنی بازیکن است که قرارداد خود را می خرد. این ساختار یک چالش بزرگ مالیاتی ایجاد می کند که سال ها کابوس باشگاه ها بود.
سناریوی قدیمی (کابوس مالیاتی):
فرض کنید باشگاه «A» می خواهد بازیکن باشگاه «B» را با بند بازخرید ۱۰۰ میلیون یورو بخرد.
- باشگاه A باید ۱۰۰ میلیون یورو به حساب بازیکن واریز کند.
- بازیکن این پول را به لالیگا می دهد.
- مشکل: اداره مالیات اسپانیا قبلا این ۱۰۰ میلیون یورو را به عنوان «درآمد شخصی» (Salary/Income) برای بازیکن تلقی می کرد!
- نتیجه: بازیکن مشمول مالیات بر درآمد (حدود ۴۵-۵۰٪) می شد. یعنی باشگاه A باید عملا نزدیک به ۲۰۰ میلیون یورو هزینه می کرد تا بازیکن بتواند ۱۰۰ میلیون خالص به لالیگا بدهد و مالیاتش را هم بپردازد.
سناریوی مدرن (Binding Ruling V3375-16):
خبر خوب برای بازار این است که اداره مالیات اسپانیا (Dirección General de Tributos) در سال ۲۰۱۶ رویه خود را تغییر داد.
- قانون فعلی: پولی که باشگاه خریدار به بازیکن می دهد تا صرفا برای فعال سازی بند بازخرید استفاده شود، دیگر به عنوان «درآمد مشمول مالیات» تلقی نمی شود. این یک معامله «خنثی از نظر مالیاتی» (Tax Neutral) است.
- نکته حیاتی: با این حال، هنوز هم این پروسه نیازمند دقت فوق العاده در اسناد حسابداری است. اگر پول حتی یک روز در حساب بازیکن بماند و بلافاصله منتقل نشود، ممکن است ریسک مالیاتی بازگردد.
۲. انگلستان و ایتالیا: شفافیت «بنگاه به بنگاه» (B2B)
در لیگ برتر (EPL) و سری آ، ما با بند آزادسازی (Release Clause) سروکار داریم. در اینجا بازیکن واسطه انتقال پول نیست.
- مکانیسم: باشگاه خریدار مستقیما پول را به باشگاه فروشنده پرداخت می کند.
- مالیات بر ارزش افزوده (VAT): این معامله مشمول VAT است (۲۰٪ در انگلستان، ۲۲٪ در ایتالیا).
مثال: برای یک بند ۵۰ میلیون پوندی، باشگاه خریدار باید ۱۰ میلیون پوند هم VAT بدهد (جمعا ۶۰ میلیون).
نکته مثبت: از آنجا که هر دو طرف «شخص حقوقی» و بنگاه اقتصادی هستند، این VAT معمولا قابل بازپس گیری (Recoverable) است و هزینه نهایی محسوب نمی شود، اما...
چالش جریان نقدینگی (Cash Flow): باشگاه خریدار باید نقدینگی لازم برای پرداخت VAT را در لحظه داشته باشد تا زمانی که اداره مالیات آن را ماه ها بعد برگرداند. این فشار نقدینگی می تواند برای باشگاه هایی با بودجه محدود شکننده باشد.
۳. تفاوت در «نحوه پرداخت» و FFP (فیرپلی مالی)
یکی از مهم ترین تفاوت های حقوقی-مالی که وکلا باید بدانند، بحث اقساط است.
بینش حقوقی: دلیل اینکه بسیاری از باشگاه ها ترجیح می دهند با وجود داشتن بند فسخ، وارد «مذاکره» شوند (حتی اگر مبلغ نهایی بیشتر از بند فسخ شود)، همین مسئله اقساط است. پرداخت ۶۰ میلیون یورو در ۳ قسط (سالانه ۲۰ میلیون) برای ترازنامه مالی بسیار سالم تر از پرداخت ۵۰ میلیون یورو نقد در یک روز است.
۴. مورد خاص ایتالیا: سقوط «فرمان رشد» (Decreto Crescita)
تا ژانویه ۲۰۲۴، ایتالیا بهشتی برای جذب ستاره های خارجی بود. قانون «فرمان رشد» اجازه می داد که مالیات بر درآمد بازیکنانی که از خارج می آیند، ۵۰٪ کاهش یابد. این باعث می شد باشگاه های ایتالیایی بتوانند حقوق خالص بالاتری (Net Salary) به بازیکنان بدهند در حالی که هزینه ناخالص (Gross cost) کمتری برای باشگاه داشت.
- وضعیت فعلی: دولت ایتالیا این معافیت را برای فوتبالیست ها در سال ۲۰۲۴ لغو کرد.
- تاثیر: اکنون فعال سازی بند فسخ یک بازیکن برای باشگاه های ایتالیایی بسیار گران تر تمام می شود، زیرا آن ها دیگر تخفیف مالیاتی روی حقوق بازیکن ندارند و باید هزینه کامل دستمزد را بپردازند. این موضوع قدرت خرید باشگاه های سری آ را در بازار جهانی کاهش داده است.
خلاصه راهبردی برای کارگزاران (Agents)
- در اسپانیا: نگران مالیات بر درآمد ناشی از انتقال پول نباشید (اگر درست انجام شود)، اما نگران تامین نقدینگی ۱۰۰ درصدی باشید.
- در انگلستان: نگران نقدینگی برای پوشش VAT (مالیات بر ارزش افزوده) باشید، حتی اگر بعدا برگردد.
- مذاکره: همیشه تلاش کنید به جای فعال سازی خشک و خالی بند فسخ، از آن به عنوان اهرم فشار برای رسیدن به یک توافق انتقال سنتی با پرداخت اقساطی استفاده کنید.
مصطفی لطفی . وکیل ورزشی . پژوهشگر حقوق فوتبال