آیا مذاکره با آمریکا خط مشی کابردی است یا خیر ؟

29 آبان 1404 - خواندن 4 دقیقه - 31 بازدید

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا مذاکره با آمریکا خط مشی کابردی است یا نه ؟

حسین ملک زاده

در تعریفی مختصر خط مشی را اینگونه می توان تعریف کرد:« به مجموعه اقدامات و بی اقدامی های دولت (نهاد متولی امر عمومی) ناظر به یک مسئله عمومی » . خط مشی گذاری عمومی دارای ابعاد مختلفی است و علوم مختلفی را در می گیرد تا بتواند سازوکاری به منظور برون رفت و حل مسئله عمومی ارائه دهد. با توجه به تعریف فوق هنگامی یک خط مشی کاربردی تلقی می شود و می توان به آن واژه کاربردی را القا کرد که ناظر به یک مسئله عمومی بتواند راه حلی ارائه دهد و برون رفت از مسئله را تضمین کند.

علم تحلیل خط مشی به عنوان یکی از علوم مرتبط به خط مشی گذاری عمومی پس از تعیین حدود و تدقیق مسئله، آنچه دنبال می کند پیش بینی دستاورد های مورد انتظار خط مشی ها و در نهایت انتخاب خط مشی های مرجح می باشد. به منظور پاسخ به سوال حاضر مطابق مسیر تشریح شده، تبیین خواهیم کرد.

سوال اول و اساسی این است، چه مسئله ای از مسائل ایران در گرو مذاکره با آمریکا است ؟ سوال دوم آیا حل مسائل فوق فقط در گرو مذاکره با آمریکا است یا به واسطه اقدامات دیگری برون رفت از مسئله را میتوان تضمین کرد؟ سوال سوم از میان راه حل ها مطابق چه معیار هایی خط مشی مذاکره در اولویت انتخاب دولت ها واقع شده است؟

در پاسخ به سوالات عنوان شده عده ای اینچنین بیان می کنند که راه حل مسئله اصلی ایران که اقتصاد و بحران های اقتصادی است، شکسته شدن تحریم ها به منظور توسعه تجارت جهانی می باشد. برون رفت از آن مستلزم مذاکره با آمریکا با محوریت توافق بر سر کاهش تحریم ها و در نهایت توسعه مراودات جهانی است.

اما به راستی مذاکره با آمریکا و شکسته شدن تحریم ها تنها راه حل برون رفت از بحران های اقتصادی ایران است؟ چه کسی تعیین می کند؟ آیا بدون مذاکره با آمریکا امکان دور زدن و شکستن سد تحریم ها وجود ندارد؟ پاسخ پرسش های فوق را اینچنین می توان عنوان داشت که مذاکره با آمریکا تجارت جهانی ایران را تسهیل و به رشد اقتصادی ایران رونق می بخشد اما باید توجه داشت که مذاکره تنها راه حل ممکن نیست و گره زدن تمامی مسائل و رویداد ها در فضای کشور به مسئله مذاکره و متوقف نگه داشتن تمامی رویداد هایی که در کشور به رشد اقتصادی می انجامد و صرف تمرکز بر مذاکره بستن امری خطاست. توجه بخشی عموم جامعه به حمایت های خارجی و عدم توجه به وجود ظرفیت های جهش اقتصادی در داخل کشور و عدم استفاده از مناسب از ظرفیت های منطقه ای خلاف سیره و سبک عقلایی است.

با تمام تفاسیر فوق آیا مذاکره با آمریکا و محوریت قرار دادن آن و همچنین گره زدن تمام امور در کشور به آن امری منطقی است؟ در کتاب تحلیل خط مشی عمومی نوشته آقای دان ترجمه دکتر دانایی فرد ذیل بحث روش های انتخاب خط مشی های مرجح یکی از روش های سنجش کارآمدی یک خط مشی برون یابی یا پیش بندی مبتنی بر تجربه های گذشته است؛ در خصوص مذاکره و اعتماد به آمریکا و گره زدن منافع کشور به آمریکا باید مشاهده کرد که روند های تاریخی نسبت به روابط سیاسی ایران با آمریکا و همچنین دیگر کشور ها با آمریکا چگونه بوده است ؟ با وجود سوابق سیاه آمریکا با تمامی هم پیمانانش و همچنین سوابق متعدد اعتماد دولت های ایرانی به آمریکا آیا گره زدن تمامی رویداد های یک کشور به چنین موجودیتی امری منطقی است؟ قطعا منطقی نیست به طریق علمی و منطقی می توان عنوان داشت این این خط مشی مسئله ای را حل نخواهد کرد و چه بسا معطل نگه داشتن کشور به آمریکا و مذاکره با آمریکا به مسائل کشور دامن خواهد زد.