زمان و علیت (الثیاسیسم)
بیان منطقی و فلسفی
در دیدگاه الثیاسیسم، «زمان» نه پدیده ای صرفا ذهنی، نه ساختاری قراردادی، و نه صرفا ابزاری برای اندازه گیری تغییر است؛ بلکه جریان ذاتی واقعیت است.
زمان وجود دارد، چون واقعیت در حال «جریان» است، و بدون این جریان، نه آگاهی شکل می گیرد، نه کنش، و نه حتی تضاد یا معنا.
زمان نه در ذهن، بلکه در واقعیت جاری است؛ ذهن تنها آن را درک می کند، نه خلق.
در الثیاسیسم، زمان همان صحنه سیالی است که کنش ها، واقعیت ها و آگاهی در بستر آن پدیدار می شوند، و بدون آن، هیچ کدام معنا نمی داشتند. زمان همچون رودی ست که نه آغاز دارد نه پایان، بلکه به هر چیزی «جهت» و «توالی» می بخشد.
تفسیر عمیق و ادبی
تصور کن واقعیت همچون درختی ایستاده نیست، بلکه چون رودی جاری ست.
و زمان، نه آب آن رود، بلکه خود جریان بودن آن است.
هر لحظه، نه نقطه ای مجزا، بلکه موجی از یک دریای پیوسته است؛
و ما، آگاهانی هستیم که در این جریان، چشم به حقیقت دوخته ایم.
حال، گذشته ای ست که جریان یافته، و آینده، امکاناتی ست که از میان صخره های واقعیت راه خواهند یافت—به شرط آگاهی کنشگر.
استدلال فلسفی
۱. اگر واقعیت دارای تغییر، حرکت و پویایی است، پس نیاز به بستر پیوسته ای دارد تا این تحولات در آن رخ دهد.
۲. این بستر، نمی تواند صرفا ذهنی باشد، زیرا تغییرات بیرونی و مستقل از آگاهی نیز در آن رخ می دهند (مثلا کهکشان ها، آتش فشان ها، تولدها و مرگ ها).
۳. بنابراین، زمان بخشی از واقعیت عینی است.
۴. ذهن فقط ظرفیت درک توالی رویدادها را دارد، ولی آن ها بدون ذهن نیز واقع می شوند.
5. پس زمان نه تنها مستقل از ذهن است، بلکه همچون ستون نامرئی واقعیت، همواره حاضر و فعال است.
اثبات نهایی و هماهنگ با سیستم الثیاسیسم
در الثیاسیسم، چون «حقیقت» بر واقعیت احاطه دارد، و واقعیت جاری ست، پس زمان ابزار تجلی حقیقت در بستر واقعیت است.
آگاهی در جریان زمان شکل می گیرد، کنش در آن رخ می دهد، و مسیرهای حقیقت در آن خوانده می شوند.
بدون زمان، نه حقیقت می توانست آشکار شود، نه واقعیت می توانست رشد کند، و نه آگاهی می توانست درک را آغاز کند.
بخش دوم: «علیت» (Causality) در الثیاسیسم
بیان منطقی و فلسفی
علیت در الثیاسیسم، نه صرفا زنجیره ای خشک از علت و معلول، بلکه «توالی حقیقت مند رخدادها در جریان واقعیت» است.
هر رخداد، نه به صورت بسته و منفصل، بلکه در بستر زمان و تحت هدایت واقعیت شکل می گیرد.
علیت، تجلی عقلانیت واقعیت است.
در هر کنش و واکنش، نوعی حقیقت پنهان است، و رابطه میان علت و معلول، پلی ست میان آن حقیقت ها.
تفسیر عمیق و ادبی
علت ها همچون دانه اند، و معلول ها، شکفتن تدریجی آن ها در بستر زمان.
اما در باغ فلسفه الثیاسیسم، این دانه ها تنها با آبیاری آگاهی و نور حقیقت بارور می شوند.
هیچ چیزی به صورت بی دلیل نمی افتد؛
اما دلیل، همیشه یک پاسخ ساده نیست؛
گاهی مسیر یک پروانه در طوفانی تاثیر می گذارد،
و گاهی سکوت یک انسان، سرنوشت یک ملت را تغییر می دهد.
استدلال فلسفی
۱. اگر واقعیت دارای نظم و پیوستگی است، باید رابطه ای میان اجزای آن وجود داشته باشد.
۲. این رابطه، همان علیت است—رابطه ای نه جبری، بلکه هم راستا با جریان حقیقت.
۳. علیت به معنای اجبار نیست، بلکه به معنای تاثیر و پیوستگی است.
۴. آگاهی با شناخت این پیوستگی، می تواند در مسیر واقعیت کنش آگاهانه کند.
۵. اگر علیت نبود، هیچ کنشی معنا نداشت، چون واکنش یا پیامد مشخصی نداشت.
اثبات نهایی و هماهنگ با سیستم الثیاسیسم
در الثیاسیسم، علیت «مسیر حقیقت در جریان زمان» است.
هر علت، حامل حقیقتی ست که در آینده، به شکل معلولی رخ می نماید.
اما این معلول، وابسته به کنش آگاهانه است—زیرا آگاهی می تواند مسیر علیت را تغییر دهد، مشروط بر آن که بر مبنای حقیقت، و نه توهم، انتخاب کند.
جمع بندی نهایی فصل سوم: زمان و علیت
زمان در الثیاسیسم، جریان واقعیت است.
و علیت، منطق درونی این جریان.
آگاهی، در این بستر جاری و قانونمند، مسیر خود را برمی گزیند.
و هر لحظه، تجلی یک انتخاب، یک کنش، و یک حقیقت است.
زمان، صحنه واقعیت است؛
علیت، نظم روایی آن؛
و آگاهی، بازیگر و بیننده آگاه آن.