میکروشبکه محله ای: چگونه خوشه های ساختمان صفر-کربن انرژی را به اشتراک می گذارند

21 آبان 1404 - خواندن 6 دقیقه - 33 بازدید


«میکروشبکه محله ای: چگونه خوشه های ساختمان صفر-کربن انرژی را به اشتراک می گذارند»

در عمق دره های بادخیز منجیل، جایی که توربین های غول پیکر با نسیم خزر می رقصند و رودخانه های سفیداب انرژی نهفته را زمزمه می کنند، میکروشبکه محله ای همچون شبکه ای زنده از رگ های انرژی ظاهر می شود. تصور کنید خوشه ای از ساختمان های صفر-کربن در رشت که پنل های خورشیدی شان مازاد برق را با باتری های محلی به اشتراک می گذارند و شب ها را بدون وابستگی به شبکه ملی روشن می کنند – این سیستم، بر پایه پروژه های واقعی، پایداری را در اقلیم مرطوب گیلان تضمین می کند، جایی که بادهای شمالی با سرعت متوسط ۵ متر بر ثانیه و بارندگی سالانه ۱۸۰۰ میلی متر، پتانسیل هیدرو و باد را برای اشتراک انرژی افزایش می دهد. در ایران، با چالش های شبکه برق که نوسانات را در شمال تشدید می کند، میکروشبکه های محله ای خوشه های ساختمان های صفر-کربن را به هم متصل کرده و انرژی را به اشتراک می گذارند، راهکاری برای کاهش انتشار کربن تا ۴۰ درصد و افزایش خودکفایی محلی، به ویژه در گیلان که بادهای منجیل پایه ای برای تولید تجدیدپذیر فراهم می آورد.


میکروشبکه محله ای، که شبکه ای محلی از تولید، ذخیره و توزیع انرژی است، خوشه های ساختمان های صفر-کربن را با سیستم های هوشمند به هم پیوند می دهد تا انرژی مازاد را به اشتراک بگذارند. این رویکرد با ادغام پنل های خورشیدی، توربین های کوچک بادی و باتری های مشترک، وابستگی به سوخت فسیلی را کم می کند. در ایران، با پتانسیل باد ۳۰ هزار مگاوات، این میکروشبکه ها می توانند انتشار را با اشتراک انرژی تا ۳۰ درصد کاهش دهند. در گیلان، جایی که منجیل با ظرفیت باد ۱۰۰ مگاوات شناخته می شود، خوشه های ساختمان می توانند انرژی باد را با پنل های خورشیدی روی بام های شیب دار سنتی ترکیب کنند؛ برای مثال، در پروژه های آزمایشی شمال، ساختمان های مسکونی با میکروشبکه محلی، مازاد خورشیدی را به باتری های همسایه انتقال می دهند و پیک مصرف را مدیریت می کنند، کاهش هزینه های عملیاتی تا ۲۵ درصد.


به مکانیسم اشتراک بپردازیم: در میکروشبکه، سیستم های مدیریت انرژی با الگوریتم های هوشمند، مازاد یک ساختمان را به دیگری هدایت می کنند، مانند پروسومرها که تولیدکننده و مصرف کننده هستند. در اقلیم ایران، با تابش خورشیدی متوسط ۵ کیلووات ساعت بر متر مربع، این اشتراک ثبات را در ابرناکی فصلی گیلان تضمین می کند. در رشت، با دمای متوسط ۱۶ درجه که راندمان باتری را حفظ می کند، میکروشبکه می تواند از رودخانه های محلی برای هیدرو کوچک استفاده کند؛ مثالی عملی: در جزیره کیش، میکروشبکه هیبریدی با HOMER طراحی شده، انرژی خورشیدی و باد را به اشتراک می گذارد و وابستگی شبکه را ۵۰ درصد کم می کند؛ تعمیم به گیلان، با بادهای منجیل، می تواند خوشه های روستایی را به شبکه ای تبدیل کند که مازاد باد را برای سرمایش تابستانی ذخیره نماید.


تحلیل تطبیقی بین میکروشبکه ها در اقلیم های مرطوب گیلان و خشک مرکزی ایران، تفاوت های چشمگیری را نشان می دهد. در مناطق خشک مانند یزد، تمرکز بر خورشیدی و ذخیره باتری برای اشتراک در ساعات پیک است، که انتشار را ۳۵ درصد کم می کند، اما در گیلان مرطوب، باد و هیدرو با اشتراک پویا، ثبات بیشتری فراهم می کنند زیرا ابرناکی را جبران می نماید. مقایسه پروژه ها نشان می دهد که در شمال، میکروشبکه با باد منجیل، راندمان ۲۰ درصد بالاتری نسبت به جنوب دارد، زیرا رودخانه ها انرژی مازاد تولید می کنند. برای نمونه، در میکروشبکه مهرسان مشهد، خوشه ساختمان ها انرژی را با باتری های مشترک به اشتراک می گذارند و پیک را مدیریت می کنند، در حالی که در کویرها، وابستگی به خورشیدی بیشتر است.


از منظر کاربردی، مهندسان ایرانی می توانند میکروشبکه را با نرم افزارهایی مانند HOMER پیاده کنند: ابتدا ارزیابی منابع محلی مانند باد منجیل، سپس طراحی خوشه با ساختمان های صفر-کربن، بعد ادغام باتری برای اشتراک، و در نهایت آزمایش در مقیاس محله. در گیلان، با تمرکز بر سیلاب ها که شبکه را مختل می کند، این فرآیند پیشنهاد می دهد که باتری های با ظرفیت ۱۰ مگاوات ساعتی برای یک خوشه، مازاد را ذخیره کرده و اشتراک را با اولویت بندی نیازها انجام دهد. مثالی واقعی: در میکروشبکه محلی مهرسان مشهد، ترکیب خورشیدی و ذخیره، مصرف عملیاتی را صفر کرده و اشتراک انرژی را برای ۱۰۰ ساختمان فراهم آورده؛ در رشت، با تنظیم برای رطوبت، می تواند با توربین های کوچک رودخانه ای، مشابه عمل کند.

نوآوری در میکروشبکه نهفته در ادغام با معماری بومی؛ در رشت، جایی که خانه های سنتی با ایوان های باز تهویه فراهم می کنند، اشتراک انرژی می تواند این را با سنسورهای هوشمند ترکیب کرده و مازاد را بدون تغییر ظاهر توزیع نماید. مطالعات نشان می دهد که این رویکرد، انتشار را در خوشه های شهری گیلان تا ۴۵ درصد کم می کند. تحلیل تطبیقی با ترکیه، که اقلیم شمالی مشابه دارد، نشان می دهد ایران با پتانسیل هیدرو گیلان، میکروشبکه های مقاوم تری بسازد، زیرا منابع آب فراوان اشتراک را پشتیبانی می کنند.


در جزئیات گیلان، رشت با پوشش گیاهی و بادهای مداوم، فرصت هایی برای توربین های کوچک ارائه می دهد. ساختمان های سنتی ماسوله با ساختار پلکانی، اگر به خوشه صفر-کربن تبدیل شوند، می توانند با باتری های محلی، انرژی را به اشتراک بگذارند؛ برای نمونه، در مناطق بادخیز منجیل، پروژه های باد با ظرفیت ۶۰ مگاوات، پایه ای برای میکروشبکه محله ای فراهم می آورند و مازاد را برای روستاهای اطراف توزیع می کنند. این روش، در مقایسه با ساختمان های شهری تهران، انعطاف پذیری بیشتری در برابر رطوبت نشان می دهد و طول عمر سیستم ها را با اشتراک محلی افزایش می دهد. ادغام این با سیستم های پروسومر، جایی که ساختمان ها انرژی را معامله می کنند، می تواند محله های پایدار بسازد که سالانه ۲۰۰ کیلووات ساعت مازاد به اشتراک بگذارند.


از دیدگاه اقتصادی، میکروشبکه های محله ای در ایران هزینه های انرژی را تا ۶۰ درصد کم می کنند، با بازگشت سرمایه در ۷ سال از طریق اشتراک مازاد. در گیلان، چالش اصلی ابرناکی است، اما اشتراک با هیدرو کوچک، این را حل می کند. پروژه های ملی مانند مهرسان، تعهدات ایران را حمایت می کنند و الگویی برای شمال فراهم می آورند.


در نهایت، میکروشبکه محله ای با اشتراک انرژی خوشه های صفر-کربن، آینده ایران را روشن می کند. در گیلان و رشت، این سیستم با ریشه در باد منجیل، پایداری را نوید می دهد و بحران را به فرصت تبدیل می کند. با نوآوری های محلی، تحولی سبز ممکن است.