از تصادف ساده تا درگیری بزرگ: زمانی که خشم کنترل نمی شود

12 آبان 1404 - خواندن 3 دقیقه - 39 بازدید


گاهی یک تصادف کوچک، که می تواند با یک گفت وگوی آرام حل شو د، ناگهان به درگیری لفظی یا حتی فیزیکی تبدیل می شود. این اتفاق تصادفی نیست؛ پشت آن مجموعه ای از واکنش های روانی و هیجانی وجود دارد که اگر کنترل نشوند، اوضاع را از یک حادثه ساده به یک بحران تبدیل می کنند.

وقتی تصادف رخ می دهد، بدن ما به طور طبیعی وارد حالت هشدار می شود. ضربان قلب بالا می رود، نفس ها تند می شود و مغز احساس خطر می کند. در این حالت، قدرت تصمیم گیری منطقی کاهش پیدا می کند و احساس خشم یا ترس می تواند رفتار ما را هدایت کند. خیلی وقت ها هم ذهن ما با قضاوت های فوری مثل «او مقصر است» یا «عمدا زد» باعث می شود هیجان خشم بیشتر شعله ور شود.

در صحنه ی تصادف، عوامل بیرونی هم در شدت گرفتن خشم نقش دارند. مثلا حضور تماشاگران، ترس از قضاوت دیگران یا فشار فرهنگی برای «کوتاه نیامدن» باعث می شود افراد واکنش تندتری نشان دهند. خستگی، استرس روزمره یا تجربه ی قبلی از بی عدالتی هم می تواند جرقه ی خشم را شعله ورتر کند.

اما این مسیر قابل تغییر است. اگر فرد بتواند نشانه های خشم خود را بشناسد—مثل تپش قلب، انقباض عضلات یا بالا رفتن صدا—می تواند در همان لحظه توقف کند و چند نفس عمیق بکشد. چند ثانیه فاصله گرفتن از موقعیت، نگاه نکردن مستقیم به فرد مقابل و حتی سکوت کوتاه، فرصت آرام شدن ذهن را فراهم می کند. بعد از فروکش هیجان، گفت وگویی آرام تر و محترمانه خیلی ساده تر ممکن می شود.

استفاده از **زبان خنثی و محترمانه** هم بسیار موثر است. به جای گفتن «تو زدی!» یا «حواست کجاست؟»، بهتر است بگوییم «تصادف شد، حالت خوبه؟ ببینیم چطور می شه حلش کرد.» همین تغییر کوچک در لحن، مسیر گفت وگو را از درگیری به همکاری می برد.

در نهایت، باید پذیرفت که کنترل خشم یعنی شناختن خود، نه فقط مهار رفتار. یادگیری مهارت های ساده ی تنظیم هیجان در مدارس، آموزشگاه های رانندگی و محیط های کاری می تواند از بسیاری از درگیری ها جلوگیری کند. تصادف همیشه ممکن است، اما تبدیل نشدن آن به دعوا، نشانه ی رشد فردی و سلامت روانی جامعه است.


الهام سیاکالی

روانشناس سلامت