پارادوکس نیوکامب: دو اردوگاه عقلانیت، علت و شواهد و راه حل پیشنهادی
پارادوکس نیوکامب یکی از معروف ترین و عمیق ترین چالش ها در نظریه تصمیم و فلسفه عقلانیت است که دو تلویحا متناقض را به ما نشان می دهد: از یک سو نظریه «تصمیم علی» (CDT) می گوید عقلانی این است که «هر دو جعبه» را برداری و از سوی دیگر نظریه «تصمیم شواهدگرا» (EDT) می گوید عقلانی این است که فقط «یک جعبه» برداری. این تضاد در گام نخست به علت تفسیرهای متفاوت از رابطه میان پیش بینی کننده و تصمیم گیرنده است. مقاله حاضر نخست شرح می دهد که محیط بازی چگونه طراحی شده، سپس دو دیدگاه متضاد را معرفی می کند، ریشه تضاد را در چارچوب مفاهیمی چون جبر و اختیار و ساختار علی/شواهدی مطرح می سازد، و در نهایت با نگاهی تحلیلی و ترکیبی راه حلی پیشنهاد می کند که به نظر می آید انتخاب «یک جعبه» را از منظر عقلانیت متعالی تر پشتیبانی می کند. در این راستا، مقاله تناسب این پاسخ را با دیدگاه هایی از فلسفه وجود، آگاهی و عقلانیت بررسی می کند.
مقدمه:
در حوزه نظریه تصمیم، پرسش اصلی این است که «چه کاری عقلانی است؟» پاسخ به این پرسش نیازمند آن است که چارچوب انتخاب، شناخت شرایط بازی و رابطه میان تصمیم گیرنده و محیط را به روشنی درک کنیم. یکی از مطرح ترین آزمایش های فکری (thought experiment) که این پرسش را به سطحی چشمگیر ارتقا می دهد، پارادوکس نیوکامب است. طراحی این معما به گونه ای است که دو منطق کاملا موجه نظریه تصمیم علی و نظریه تصمیم شواهدگرا به دو نتیجه متضاد می رسند. اما چرا؟ آیا یکی برتر است؟ آیا ممکن است عقلانیت را دوباره بازتعریف کنیم تا چنین تضادی فرو نشیند؟ این مقاله تلاش می کند این سوالات را با دقت مطرح، بررسی و پاسخی عرضه کند.
ابتدا (بخش ۱) صحنه بازی و طراحی معما را به تفصیل توضیح می دهیم. سپس (بخش ۲) دو نظریه اصلی (CDT و EDT) را همراه با دلایلشان معرفی می کنیم. بخش ۳ به ریشه های پارادوکس می پردازد: چگونه تفسیرهای متفاوت از نسبت علت، پیش بینی و اختیار، این تضاد را امکان پذیر کرده اند. در بخش ۴، ما تحلیل خود را ارایه می دهیم که چرا انتخاب «یک جعبه» (one-box) به نظر می رسد پاسخ عقلانی تر باشد، و چگونه این پاسخ با نگاه فلسفی به عقلانیت، آگاهی و وحدت وجود همخوانی دارد. نهایتا (بخش ۵) نتیجه گیری می شود و برخی محدودیت ها و مسیرهای پژوهش آینده نشان داده می شوند.
بدنه مقاله:
بخش ۱: صحنه بازی
پارادوکس نیوکامب را می توان چنین تشریح کرد: تصمیم گیرنده مقابل دو جعبه قرار می گیرد: یکی شفاف (جعبه A) که مقدار مشخصی پول در آن هست، و یکی مات (جعبه B) که ممکن است مقدار بسیار بزرگ تر داشته باشد یا خالی باشد. پیش از اینکه تصمیم گیرنده انتخاب کند، موجود یا پیش بینی کننده ای وجود دارد که ادعا می کند می تواند تصمیم فرد را با تقریب بسیار زیاد پیش بینی کند. سپس بر اساس آن پیش بینی، جعبه B پر یا خالی می گردد. تصمیم گیرنده باید بین «تنها جعبه B» یا «هر دو جعبه» یک را انتخاب کند. طراحی دقیق مثالی که هم در ادبیات فلسفی آمده، این است: جعبه A حاوی ۱۰۰۰ دلار است؛ جعبه B اگر پیش بینی کننده حدس زده که تصمیم گیرنده فقط B را برمی دارد، ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار خواهد داشت؛ اگر حدس زده که تصمیم گیرنده هر دو جعبه را برمی دارد، B خالی است. از منظر این مثال، اگر فقط B را برداری و B پر باشد، هزار برابر A می گیری؛ اگر هر دو را برداری و B خالی باشد، فقط ۱۰۰۰ دلار می گیری.
بخش ۲: دو اردوگاه عقلانیت
۲.۱ نظریه تصمیم علی (CDT)
نظریه تصمیم علی می گوید: عقلانی این است که انتخابی را بکنیم که در هر حالت ممکن بهترین نتیجه علی را دارد. در مثال نیوکامب، اگر بپذیریم که تصمیم ما تاثیری علی بر پر یا خالی بودن جعبه B ندارد (چون پر شدن بر اساس پیش بینی گذشته است)، پس برداشتن «هر دو جعبه» عقلانی تر است: چرا که در هر حالت حداقل ۱۰۰۰ دلار بیشتر خواهی داشت. این دیدگاه بر «اصل غلبه» (dominance) تاکید می کند: اگر یک گزینه در تمام حالت ها نتیجه دست کم بهتری دارد، آن گزینه را باید انتخاب کرد.
۲.۲ نظریه تصمیم شواهدگرا (EDT)
از سوی دیگر، نظریه تصمیم شواهدگرا می گوید: عقلانی این است که انتخابی را بکنیم که «به عنوان نشانه» بیشترین احتمال نتیجه خوب را دارد. در مثال، اگر تصمیم بگیری «تنها B را بردارم»، آن تصمیم نشانه این است که پیش بینی کننده «آن را حدس زده» و پس جعبه B پر شده؛ اگر تصمیم بگیری «هر دو را بردارم»، آن نشان دهنده آن است که پیش بینی کننده حدس زده و B خالی گذاشته شده. بنابراین، بر اساس شواهد احتمال بالا، عقلانی این است که فقط B را برداری تا احتمال میلیون دلار بالا باشد.
بخش ۳: ریشه پارادوکس — جبر، اختیار و تفسیر علت
چرا دو منطق موجه به دو نتیجه کاملا متضاد می رسند؟ پاسخ این است که اینجا بحث از رابطه میان پیش بینی کننده، تصمیم گیرنده، و ساختار علت و معلول است.
دیدگاه CDT فرض می کند تصمیم آزادانه است و گذشته (پر شدن یا خالی بودن جعبه) دیگر قابل تاثیر توسط انتخاب نیست.
دیدگاه EDT فرض می کند نوع تصمیم گیرنده یا نشانه آن تصمیم به پیش بینی کننده شناخته است، بنابراین انتخاب ما «نشانه» وضعیت گذشته است و رابطه علت معلولی خطی نیست بلکه ساختاری ترکیبی دارد.
این یعنی: آیا تصمیم ما علت وضعیت گذشته است؟ یا وضعیت گذشته نشانه تصمیم ما؟ یا هر دو؟ آیا اختیار ما واقعا مستقل است؟ یا شخصیت یا ساختار تصمیم گیری ما قبلا قابل پیش بینی است؟ این پرسش ها، هم در قلمرو فلسفه آزادی/جبر و هم در نظریه شناخت و آگاهی مطرح می شوند.
بخش ۴: پاسخ پیشنهادی — چرا «تنها یک جعبه» عقلانی تر است؟
با در نظر گرفتن پیش فرض «پیش بینی کننده کامل» (یا تقریبا کامل) و این واقعیت که تصمیم گیرنده با شناخت این ساختار درگیر است، می توان استدلال کرد که انتخاب «تنها جعبه» (one-box) پاسخ عقلانی تری است. دلیل ها عبارتند از:
1. اگر پیش بینی کننده واقعا با احتمال بالا حدس می زند که شما دو جعبه برمی داری، پس جعبه B خالی قرار می گیرد. پس اگر شما دنبال نتیجه بزرگ هستی، منطقی است آن رفتاری را انتخاب کنی که نشانه «تنها B برداشتن» است.
2. دیدگاه علی (برداشتن هر دو) با این پیش فرض سازگار نیست چون فرض می کند انتخاب فعلی نمی تواند گذشته را تغییر دهد، اما اگر پیش بینی کننده کامل باشد، انتخاب شما و پیش بینی او در واقع به هم وابسته اند، نه به صورت خطی علت ومعلولی ساده.
3. در چارچوبی که شخصیت، ساختار تصمیم گیری و پیش بینی شدن توسط عامل دیگر پذیرفته شده است، عقلانیت نه صرفا به حداکثر کردن نتیجه در شرایط ایستا، بلکه به هماهنگی تصمیم با آن ساختار می پردازد. این نوع عقلانیت با دیدگاه هایی که در فلسفه آگاهی، وحدت وجود و مسیر تکامل درونی مطرح شده اند (مثلا دیدگاه شما) هم راستا است: اینکه تصمیم ما نه صرفا رویدادی لحظه ای، بلکه تجلی ساختار وجودی ماست، و انتخابی که نشان دهنده «چه کسی هستم» است.
لذا در این دیدگاه، برداشتن تنها جعبه نه تنها از منظر شواهد و احتمال بلکه از منظر هماهنگی با ساختار تصمیم گر آگاه، عقلانی تر است.
بخش ۵: نتیجه گیری، محدودیت ها و مسیرهای آینده
پارادوکس نیوکامب نشان داد که ما نمی توانیم صرفا به یک منطق ساده از «علت → معلول» در تصمیم گیری عقلانی اعتماد کنیم، زمانی که پیش بینی کننده ای داریم که ساختار تصمیم ما را می داند یا می تواند بر آن تاثیر بگذارد. دو اردوگاه فکری (CDT و EDT) هرکدام نکاتی مهم دارند، اما به نظر می رسد در شرایط پیش بینی پذیری بالا، انتخاب «تنها یک جعبه» عقلانی تر باشد. از نگاه وسیع تر، این نتیجه با جهان بینی ای که عقل را ابزار درک جهان و تصمیم را تجلی شخصیت و ساختار آگاهی می داند، همخوانی دارد.
اما این تحلیل محدودیت هایی نیز دارد: آیا واقعا پیش بینی کننده های کامل ممکن اند؟ آیا شرایط بازی دقیقا همانی هستند که در فرض معماست؟ اینها پرسش های باز در حوزه فلسفه تصمیم، شناخت و آگاهی اند. پژوهش های آینده می توانند به سنجش شرایط مختلف پیش بینی پذیری، نقش ریسک پذیری تصمیم گیرنده، و تحلیل نظری بازی ها با موجوداتی که دانش کاملی از تصمیم ندارند، بپردازند. از سوی دیگر، ارتباط این نوع تصمیم گیری با مسیرهای اخلاقی، معنایی و روحانی نیز می تواند موضوع تحقیق قرار گیرد.
منابع :
1. Bar-Hillel, M. & Margalit, A. (1972). Newcomb’s Paradox Revisited. Journal of Philosophy, 69(17), …
2. Nozick, R. (1969). Newcomb’s Problem and Two Principles of Choice. In N. Rescher (Ed.), Essays in Honor of Carl Hempel. Dordrecht: Reidel.
3. Wolpert, D. H. & Benford, G. (2009). What does Newcomb’s paradox teach us? arXiv:0904.2540.
4. Weber, T. A. (2016). A Robust Resolution of Newcomb’s Paradox. Theory and Decision, 81(3), 339-356.
5. Slezak, P. (2013). Realizing Newcomb’s Problem: Backward Causation. British Journal for the Philosophy of Science, 49, 67-87.