زنان اینفلوئنسر و زندگی دیجیتال

7 آبان 1404 - خواندن 5 دقیقه - 37 بازدید

زنان اینفلوئنسر و زندگی دیجیتال

گزارش مرکز پژوهشی بتا نشان می دهد نزدیک به ۴۰ درصد از زنان اینفلوئنسر فارسی زبان در اینستاگرام بیشتر روی روزمره نویسی تمرکز دارند، ۳۵ درصد در حوزه های هنری فعالیت می کنند و ۲۵ درصد به موضوعات سینما، تلویزیون و تئاتر می پردازند. این آمار نشان می دهد زنان نه تنها بخش مهمی از تولید محتوا را در اختیار دارند، بلکه می توانند سلیقه، رفتار و حتی ارزش های اجتماعی مخاطبان را شکل دهند.

فضای مجازی به محلی برای نمایش زندگی واقعی، هنر و هویت اجتماعی تبدیل شده است. زنان اینفلوئنسر با به اشتراک گذاشتن لحظات مختلف زندگی خود – از آشپزی و خانواده تا موفقیت ها و دغدغه ها – ارتباط نزدیک و صمیمی با مخاطبان برقرار می کنند. این رابطه باعث ایجاد اعتماد اجتماعی و نوعی قدرت نرم می شود که می تواند در تبلیغات، فرهنگ و سبک زندگی تاثیرگذار باشد.

روایت زندگی و تاثیر اجتماعی

روزمره نویسی در نگاه اول ساده به نظر می رسد، اما اثر عمیقی دارد. مخاطب با دیدن زندگی واقعی زنان، خود را با آنها همذات پنداری می کند و همین باعث می شود این صفحات نقش مهمی در شکل دهی نگرش ها، رفتارهای روزمره و ارزش های اجتماعی داشته باشند. از سوی دیگر، محتواهای هنری نیز سهم قابل توجهی دارند و با به اشتراک گذاشتن مهارت ها و آثار هنری، زنان اینفلوئنسر فرهنگ و خلاقیت را وارد زندگی روزمره مخاطبان می کنند. اغلب دنبال کنندگان این صفحات از طبقه میانی جامعه هستند، کسانی که رفتار و انتخاب هایشان بازتاب جریان اصلی جامعه است. بنابراین این محتوا نه تنها سرگرم کننده، بلکه اثرگذار بر نگرش ها، مصرف و رفتار فرهنگی مخاطبان است.

با وجود برخی نقاط مثبت، تمرکز زیاد بر روزمره نویسی و سرگرمی چالش هایی هم دارد:

سطحی سازی فرهنگ دیجیتال: مخاطب عادت می کند محتوای کوتاه و احساسی دریافت کند و فرصت یادگیری و درک عمیق کاهش پیدا می کند.

تصویر غیرواقعی از زندگی: نمایش زندگی شخصی با فیلتر و قاب جذاب می تواند توقعات غیرواقعی ایجاد کند و مخاطب را از واقعیت دور سازد.

وابستگی به محبوبیت و تبلیغات: بسیاری از صفحات وابسته به درآمد تبلیغاتی هستند و محتوا ممکن است جهت دار شود و ارزش آموزشی یا فرهنگی کاهش یابد.

کمبود محتواهای تخصصی: سهم پایین محتواهای آموزشی و تحلیلی نشان می دهد پتانسیل فضای دیجیتال برای ارتقای دانش و آگاهی هنوز کامل استفاده نشده است.

نمایش اغراق آمیز زندگی و تمرکز بیش از حد بر سرگرمی در شبکه های اجتماعی، مخاطب را به مصرف سطحی محتوا عادت می دهد و عمق فرهنگی و آموزشی آن را کاهش می دهد. زنان اینفلوئنسر، که بخش قابل توجهی از این محتوا را تولید می کنند، در این روند نقش مهم و در عین حال پرخطری دارند. بسیاری از آن ها برای جلب توجه و افزایش فالوئر، تصویرهایی غیرواقعی و اغراق آمیز از زندگی خود ارائه می کنند، بدون آنکه به پیامدهای اجتماعی، روانی و فرهنگی آن برای مخاطبان توجه کنند. این اقدام نه تنها سطحی نگری و مصرف گرایی را تقویت می کند، بلکه باعث بازتولید کلیشه ها و ارزش های نادرست در جامعه می شود.

شرایط فوق نیازمند سیاست گذاری هوشمندانه است. فضای دیجیتال باید چارچوب هایی داشته باشد که خلاقیت افراد را محدود نکند، اما تولید محتواهای تحلیلی، آموزشی و فرهنگی را تشویق کرده و اثرات منفی محتوای سطحی را کاهش دهد. این سیاست ها می توانند شامل ارائه آموزش دیجیتال و رسانه ای به تولیدکنندگان محتوا، ترغیب به تولید محتوای تخصصی و ایجاد ابزارهایی برای افزایش سواد رسانه ای مخاطبان باشند. بدون چنین چارچوب ها و سیاست ها، فضای مجازی صرفا به محلی برای سرگرمی، مقایسه نادرست و تصویرسازی غیرواقعی زندگی دیگران تبدیل می شود.

مسئولیت استفاده از این فضا بر دوش هر دو طرف است: تولیدکنندگان باید با آگاهی، دقت و اخلاق حرفه ای محتوا تولید کنند و مخاطبان با نگاه نقادانه و مصرف آگاهانه، از سطحی نگری و تقلید بی چون وچرای سبک زندگی دیگران اجتناب کنند. زنان اینفلوئنسر، به عنوان گروهی تاثیرگذار، می توانند فرهنگ دیجیتال را به سوی خلاقیت، آموزش و آگاهی هدایت کنند، اما اگر از این مسئولیت غافل شوند، صرفا به تقویت سرگرمی، تصویرسازی اغراق آمیز و مصرف گرایی کمک خواهند کرد.

آینده فضای دیجیتال نه فقط به خلاقیت و محبوبیت تولیدکنندگان، بلکه به تعهد اخلاقی آن ها، سیاست گذاری دقیق و نگاه نقادانه مخاطبان وابسته است. تنها در این صورت است که این فضا می تواند سکویی برای رشد باشد، نه صرفا محلی برای سرگرمی و تقلید سطحی.

زینب حیدری