رویکرد انسان گرایانه به نابرابری جنسیتی

4 آبان 1404 - خواندن 7 دقیقه - 305 بازدید

این مقاله به تحلیل موضع یک روشنفکر عقل گرا در قبال مسئله برابری جنسیتی در ایران می پردازد و یک چارچوب مفهومی بر اساس جهان بینی «منشور وجود» ارائه می دهد. این تحلیل بین سطح ارزش ذاتی (هستی شناسانه) و سطح کنشگری و عمل گرایی اجتماعی (اپتمولوژی) تفکیک قائل می شود. از نظر هستی شناختی، کرامت همه انسان ها مطلقا برابر است، زیرا همگی تجلی نور واحد حقیقت اند. اما در بستر اجتماعی ایران، با توجه به وجود نابرابری های قانونی و ساختاری علیه زنان، عقلانیت و اخلاق عدالت حکم می کند که تخصیص منابع و تمرکز تلاش ها به طور قاطع و متمرکز به نفع زنان باشد (تقریبا ۷۰٪ تمرکز بر زنان و ۳۰٪ بر حقوق عمومی). این استراتژی، نه تناقض، بلکه عین انصاف (Equity) و یک عمل ترمیمی است تا هدف نهایی، یعنی دستیابی به «سمفونی منشورهای» هماهنگ در کل جامعه، محقق شود.



 

۱. مقدمه: تفکیک میان «اصل» و «عمل» در عدالت

چالش اصلی در نظریه های عدالت، چگونگی پل زدن میان اصول جهان شمول و واقعیت های خاص اجتماعی است. از منظر یک روشنفکر عقل گرا که به کرامت ذاتی انسان باور دارد، همه افراد فارغ از جنسیت، از حقوق و ارزش یکسانی برخوردارند. اما هنگامی که این اصل در بستر جامعه ای مانند ایران، که دارای نابرابری های قانونی، ساختاری و سیستماتیک علیه یک گروه مشخص (زنان) است، پیاده می شود، موضع عمل گرایانه دچار تغییر می گردد. پاسخ ما به این دوگانه کاذب (حمایت از مردان در برابر زنان)، نیازمند یک تفکیک دقیق میان «برابری ارزشی» و «انصاف کنشگری» است. این مقاله با بهره گیری از مفاهیم کلیدی جهان بینی منشور وجود، این موضع را به یک ضرورت اخلاقی و وجودی تبدیل می کند.


۲. تحلیل عقل گرایانه: از برابری (Equality) تا انصاف (Equity)

یک روشنفکر عقل گرا، پیش از هر کنشی، با نگاهی عینی به دنبال ریشه و ساختار مشکل می گردد. در جامعه ایران، شواهد به روشنی نشان می دهند که نابرابری علیه زنان، نه یک حادثه تصادفی، بلکه یک ساختار حاکم است.

۲.۱. موانع سیستماتیک کرامت

مشاهدات عینی نشان می دهند که نابرابری در دو سطح عمل می کند:

  •  نابرابری قانونی: قوانینی که صراحتا در حوزه هایی مانند ارث، شهادت، حضانت، پوشش اجباری و حق خروج از کشور، حقوق برابر را نقض می کنند. این قوانین، کرامت ذاتی نیمی از جامعه را به صورت سیستماتیک مخدوش می سازند.
  •  نابرابری ساختاری: موانع فرهنگی و سنتی که فرصت های شغلی، سیاسی و اجتماعی زنان را به طور نامتناسبی محدود کرده و از رشد و شکوفایی آن ها جلوگیری می کنند.

۲.۲. ضرورت عمل عادلانه (Equity)

اصل عقلانی عدالت حکم می کند که رفتار یکسان با غیریکسان ها، عین بی عدالتی است. عدالت واقعی، به معنای ایجاد توازن و رفع ظلم است. اگر زن در ساختار اجتماعی ایران به دلیل این موانع سیستماتیک، در موقعیت «فرد قدکوتاه» در مثال دیدن منظره از روی دیوار قرار گرفته باشد، عمل عقلانی حکم می کند که تمام تمرکز و انرژی بر فراهم کردن جعبه بزرگ تر (حمایت متمرکز) برای او باشد. این حمایت، نه به معنای «زن پرستی» یا نفی مردان، بلکه عین عمل گرایی عقلانی برای رسیدن به خط شروع مشترک است. این رویکرد، اجرای «اخلاق توجه» است؛ یعنی تمرکز بر جایی که نور وجود بیشترین مانع را برای تجلی دارد.


۳. مبانی هستی شناسانه در جهان بینی منشور وجود

جهان بینی منشور وجود، این تحلیل عقلانی را به یک الزام فلسفی ارتقاء می دهد:

۳.۱. وحدت وجود، کرامت ذاتی و نور حقیقت

از منظر هستی شناختی این جهان بینی، همه انسان ها، فارغ از جنسیت، جلوه هایی از نور حقیقت واحد هستند. روح هر انسانی سنخیت با خود نور دارد و کرامت او مطلق، ثابت و خدشه ناپذیر است. بر این اساس، موضع ارزشی ما در قلب و اصول، ۵۰٪ مردان و ۵۰٪ زنان است؛ ترجیح ارزشی یکی بر دیگری، شرک آمیز و ضد عقلانی است. اما این اصل، در مواجهه با بی عدالتی سیستماتیک، به یک الزام کنشگری تبدیل می شود.

۳.۲. سمفونی منشورها و رفع ناهنجاری

هدف وجودی جامعه، خلق «سمفونی منشورهای» هماهنگ است؛ یعنی جامعه ای که در آن تمام انسان ها بتوانند نور حقیقت را بدون مانع و محدودیت بازتاب دهند. جامعه ای که نیمی از منشورهایش (زنان) مجبور به کدر بودن یا انعکاس یک طیف رنگی محدود (مثلا تنها نقش همسری یا مادری) هستند، یک سمفونی ناقص، ناهنجار و ناموزون است. حمایت متمرکز از حقوق زنان، تلاشی برای آزاد کردن پتانسیل نیمی از ارکستر برای رسیدن به هارمونی و کمال اجتماعی است. این کار، در راستای وظیفه تبدیل شدن به یک «آینه» برای کمک به دیگران در مسیر خودشناسی است.

۳.۳. رنج به مثابه سیگنال عدم طنین

رنج، تجربه «عدم طنین» است که نشان دهنده ناسازگاری با هارمونی کل هستی است. رنج سیستماتیک و قانونی زنان در ایران، قوی ترین سیگنال مقدس است که نشان می دهد قوانین و ساختارها، مانع بزرگی بر سر راه تحقق نور وجودی این گروه ایجاد کرده اند. واکنش آگاهانه، که هدف آن صیقل منشور وجود است، حکم می کند که تمرکز و تلاش بر رفع منبع این انسداد و عدم طنین قرار گیرد.


 

۴. پاسخ نهایی: استراتژی کنشگری انسان گرا (۷۰٪-۳۰٪)

در نهایت، یک روشنفکر عقل گرا در عمل، باید انرژی خود را به شکل استراتژیک تخصیص دهد:

از نظر ارزشی (On-Principle): موضع کاملا برابر (۵۰٪-۵۰٪) و ۱۰۰٪ انسان گرا است.

از نظر کنشگری (On-Action) در بستر ایران: تخصیص منابع باید به صورت ۷۰٪ تمرکز بر حقوق زنان و ۳۰٪ تمرکز بر حقوق عمومی (شامل مردان) باشد.

چرا ۷۰٪ تمرکز بر زنان؟

زیرا این گروه، هدف اصلی و سیستماتیک ترین ظلم ساختاری هستند. این همان اجرای اصل انصاف ترمیمی (Equity) است؛ صرف انرژی بیشتر برای گروهی که عقب نگه داشته شده اند تا به خط شروع برابری برسند.

چرا ۳۰٪ تمرکز بر حقوق عمومی (شامل مردان)؟

زیرا جهان بینی مبتنی بر عشق و عدالت، انتقام جو نیست، بلکه ترمیمی و فراگیر است. این بخش تضمین می کند که جنبش به یک «جنگ جنسیتی» تقلیل پیدا نکند. مردان نیز در یک سیستم پدرسالار، به اشکال دیگری تحت فشار کلیشه های مردانگی سمی، فشارهای اقتصادی و سرکوب های سیاسی عمومی قرار دارند. این ۳۰٪ تضمین می کند که سمفونی در نهایت شامل همه نوازندگان خواهد بود و جنبش را به یک جنبش مشترک انسانی برای آزادی تبدیل می کند.



 


نتیجه گیری:

تمرکز کنشگری بر زنان، مستقیم ترین و عقلانی ترین مسیر برای رسیدن به آرمان نهایی «جامعه انسانی» و تحقق کرامت ذاتی برای همه اعضاست. این یک استراتژی عمل گرایانه، اخلاقی و هستی شناسانه برای صیقل دادن منشورهای وجودی در جایی است که تاریکی ستم، بیشترین غلبه را دارد.


منابع

  •  مطهری، مرتضی. (۱۳۵۳). نظام حقوق زن در اسلام. قم: انتشارات صدرا.
  •  سریع القلم، محمود. (۱۳۸۹). عقلانیت و توسعه یافتگی ایران. تهران: انتشارات فرزان روز.
  •  شریعتی، علی. (۱۳۵۷). فاطمه، فاطمه است. تهران: انتشارات حسینیه ارشاد.
  •  کدیور، محسن. (۱۳۹۴). حقوق زنان در اندیشه اسلامی. تهران: کویر.
  •  طباطبائی، سید محمدحسین. (۱۳۷۰). المیزان فی تفسیر القرآن (ترجمه فارسی). قم: دفتر انتشارات اسلامی. (برای مفهوم کرامت انسان و وحدت وجود).