امیر کنعانی تربتی
5 یادداشت منتشر شدهتحول تفاسیر قرآن در مواجهه با مسائل نوپدید
تحول تفاسیر قرآن در مواجهه با مسائل نوپدید: بازخوانی هرمنوتیکی - اجتهادی در عصر فناوری
چکیده
در عصر تحولات پرشتاب فناوری و دگرگونی های اجتماعی، پرسش از کارآمدی تفاسیر سنتی متون دینی در مواجهه با معضلات نوپدید بشری به مسئله ای محوری تبدیل شده است. این مقاله با رویکردی توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از چارچوب نظری «اجتهاد پویا» (مطهری، ۱۳۸۲؛ فضل الرحمن، 1982) و «هرمنوتیک گفت و گومحور» (گادامر، 1975؛ سروش، ۱۳۸۴) به بررسی ظرفیت و محدودیت تفاسیر رایج قرآن در پاسخ به چالش هایی چون هوش مصنوعی، بحران زیست محیطی و تحول در مفهوم عدالت می پردازد. یافته ها نشان می دهد که تفاسیر سنتی، اگرچه میراثی گرانبها و حامل اصول کلی هدایت هستند، اما استمرار کارآمدی آن ها منوط به بازخوانی انتقادی و اجتهاد فعال است. در نتیجه، گذار از نگرش «تفسیر به مثابه محصول» به «تفسیر به مثابه فرآیند» ضروری است؛ جایی که مثلث «متن»، «مفسر» و «مخاطب» در پیوندی دیالکتیکی و بین رشته ای، معنای متن را در بستر جهان متغیر امروز بازآفرینی می کند.
کلیدواژه ها: اجتهاد پویا، هرمنوتیک قرآن، تفاسیر سنتی، مسائل نوپدید، عدالت، مخاطب فعال، علوم بین رشته ای.
مقدمه
قرآن کریم به عنوان منبع اصلی معنویت و هدایت، همواره در فرآیندی تعاملی با بستر تاریخی و اجتماعی انسان فهمیده می شود (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۷۵). در سده بیست و یکم، جهان با پدیده هایی کاملا نوین روبه روست: هوش مصنوعی، مهندسی ژنتیک، تغییرات اقلیمی، و تحولات بنیادین در مفاهیم عدالت و هویت انسانی (نصر حامد ابوزید، 1995). این شرایط، ضرورت بازنگری در کفایت تفاسیر رایج قرون میانی و اوایل دوره مدرن را برمی انگیزد. پرسش اصلی آن است که آیا تفسیر های سنتی، قادرند پاسخ های معتبر و راه گشا برای بحران های بی سابقه امروز عرضه کنند؟ این مقاله با بهره گیری از نظریه اجتهاد پویا و هرمنوتیک فلسفی، به تبیین امکان و ضرورت تحول در فهم دینی می پردازد.
۱. ظرفیت ها و محدودیت های تفاسیر رایج
تفاسیر کلاسیکی مانند تفسیر طبری، مجمع البیان اثر طبرسی، و المیزان اثر طباطبایی، حاوی بینش های ژرفی درباره اصول ثابت هدایت هستند. مفاهیمی چون عدالت («ان الله یامر بالعدل والاحسان»، نحل:۹۰)، کرامت انسانی («ولقد کرمنا بنی آدم»، اسراء:۷۰)، و اعتدال در مصرف («ولا تسرفوا»، اعراف:۳۱) در این آثار، چارچوب آرمانی هدایت بشر را تشکیل می دهند.
اما مشکل زمانی پدید می آید که این تفاسیر به صورت تحویل گرایانه و بدون درک زمینه مندی تاریخی به کار روند (رحمن، Islam and Modernity, 1982). بیشتر این آثار در جهان پیشاصنعتی و در حوزه تمدن های کشاورزی تولید شده اند. استفاده مستقیم از همان مدل های تفسیر برای مسائلی چون «مسئولیت اخلاقی هوش مصنوعی» یا «مالکیت داده های دیجیتال»، نوعی قیاس مع الفارق محسوب می شود. بدین ترتیب، تفسیر بدون بازنگری روشمند، به سدی در برابر تحول معرفتی بدل می گردد (ابوزید، Mohammed and the Text, 1995).
۲. اجتهاد پویا: از ضرورت نظری تا الزام عملی
اجتهاد پویا ناظر بر به کارگیری عقلانیت روش مند در فهم متون دینی در پرتو داده های زمانه و علوم جدید است. این رویکرد، سه مبنای کلیدی دارد:
۲–۱. نوبودگی ماهوی مسائل
چالش های نوین، شکل تغییر یافته مسائل قدیمی نیستند، بلکه بنیادا متفاوت اند. برای نمونه، هوش مصنوعی تعاریف سنتی «عقل» و «اختیار» را دگرگون کرده است (مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص۴۵). اجتهاد ایستا فاقد واژگان مفهومی برای تحلیل چنین مسائل است. رویکرد پویا، با بهره گیری از فلسفه ذهن و اخلاق فناوری، می تواند الگوی قرآنی مسئولیت را بازتعریف کند.
۲–۲. دگرگونی در پارادایم های معرفتی
امروزه عدالت از سطح فردی فراتر رفته و شامل عدالت بین نسلی و جهانی نیز شده است (سروش، بسط تجربه نبوی، ص۲۴۱). اجتهاد پویا با تمایز میان «ثابتات» و «متغیرات» و با اتکا به مقاصد الشریعه (مصالح خمسه: دین، جان، مال، نسل، عقل)، روح این اصول را در قالب های نویی بازتاب می دهد.
۲–۳. گفت وگوی تمدنی
در جهان پرپلورالیسم کنونی، تفسیر دینی نمی تواند در چارچوب درون مذهبی محدود شود. گفت وگوی میان تمدنی و بهره گیری از زبان مشترک انسانی، لازمه فهم جهانی پیام قرآن است (گادامر، Truth and Method, 1975).
۳. نقش مخاطب فعال در فرآیند تفسیر
در نظریه هرمنوتیکی گادامر، فهم، حاصل «ادغام افق ها» میان متن و مفسر است. قرآن نیز خود خواننده را به پرسش و تعقل دعوت می کند («افلا یتدبرون القرآن»، نساء:۸۲). از این منظر:
- پرسش گری مخاطب موتور تفسیر است: پرسش های انسان معاصر درباره عدالت زیست محیطی، جنسیت و شفافیت سیاسی، نیروی محرک بازخوانی معنای قرآن اند.
- تجربه زیسته مخاطب ماده خام فهم است: مفسر اگر از تجربه انسانی فاصله گیرد، معنای متن را از حیات جدا می سازد.
- مخاطب به مثابه نهاد نظارت معرفتی: تعامل میان مفسر و جامعه علمی، مانع جمود فکری و موجب پویایی در گفت وگوی قرآنی می شود (فضل الرحمن، همان).
۴. آینده تفاسیر رایج: بازخوانی انتقادی، نه طرد
تفاسیر سنتی نباید کنار گذاشته شوند؛ آن ها حافظه جمعی امت و سرمایه نمادین تمدن اسلامی اند. اما باید از سطح نقل و اقتباس فراتر رفته و با روش های نو تحلیل شوند:
- تاریخی سازی تفاسیر: فهم شرایط فرهنگی و فکری دوران مفسر برای پرهیز از اطلاق ناحق تفسیر بر تمام زمان ها.
- استفاده از روش های نوین تحلیل گفتمان و هرمنوتیک سوء ظن: این روش ها به کشف لایه های پنهان قدرت و ایدئولوژی در متن کمک می کنند (ریکور، Interpretation Theory, 1976).
بنابراین، تفاسیر رایج از «منبع پاسخ نهایی» به «شریکی در گفت وگوی تاریخی متن» تبدیل می شوند.
نتیجه گیری
تفاسیر کلاسیک قرآن حامل اصول دیرپای عدالت، کرامت و عقلانیت اند، اما به دلیل زمینه مندی تاریخی نمی توانند تماما پاسخگوی مسائل نوپدید باشند. راه حل، پذیرش مدل «تفسیر پویا» است که بر سه ضلع زیر استوار است:
۱. متن: منشا ثبات و هدایت الهی؛
۲. عقل و علوم بین رشته ای: ابزار تحلیل و تطبیق معارف دینی در جهان مدرن؛
۳. مخاطب معاصر: محور پرسش گری و نظارت معرفتی.
در این نگاه، تفسیر نه محصولی نهایی بلکه فرآیندی همواره باز و گفتگومحور است. چنین تفسیری می تواند پیام قرآنی را به زبان عدالت، پایداری زیست محیطی و کرامت انسانی در عصر فناوری ترجمه کند و دین را به نیرویی سازنده، نه منفعل، در تمدن انسانی بدل سازد.
منابع منتخب
- طباطبایی، محمدحسین. المیزان فی تفسیر القرآن. قم: دفتر انتشارات اسلامی، ج۱، ۱۳۷۴.
- طبرسی، فضل بن حسن. مجمع البیان فی تفسیر القرآن. تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۰.
- مطهری، مرتضی. پیرامون انقلاب اسلامی. تهران: صدرا، ۱۳۸۲.
- نصر حامد ابوزید. Mohammed and the Text: Critique of Religious Discourse. 1995.
- فضل الرحمن، ف. Islam and Modernity: Transformation of an Intellectual Tradition. University of Chicago, 1982.
- گادامر، هانس-گئورگ. Truth and Method. London: Continuum, 1975.
- سروش، عبدالکریم. بسط تجربه نبوی. تهران: صراط، ۱۳۸۴.
- ریکور، پل. Interpretation Theory: Discourse and the Surplus of Meaning. TCU Press, 1976.