ماهیت الهیاتی انقلاب سقراطی: گذار عقلانی از اسطوره به توحید فلسفی

3 آبان 1404 - خواندن 8 دقیقه - 196 بازدید

این مقاله به بررسی و تحلیل موضع متافیزیکی و الهیاتی سقراط می پردازد و با تکیه بر متون افلاطونی، به ویژه اوثیفرون و آپولوژی، استدلال می کند که سقراط نه یک ندانم گرا (Agnostic) و نه یک ملحد (Atheist)، بلکه در حقیقت، بنیان گذار خداباوری انتقادی و عقلانی در فلسفه غرب است. نوآوری او در نفی وجود امر الهی نبود، بلکه در نفی کفایت اخلاقی و عقلانی خدایان سنتی و انسان واره المپ بود. این نوشتار با تشریح روش دیالکتیک (Elenchus) به عنوان ابزار کشف «خیر مطلق» (The Good) و تبیین نقش «دایمونیون» (Daimonion) به عنوان رهیافت شهودی به طنین حقیقت، نشان می دهد که این فرآیند معرفت شناختی مستقیما به مفهوم یک عقل کیهانی واحد و خیر مطلق ختم می شد. در نهایت، بحث می شود که پیوند عمیق عقلانیت، اخلاق و توحید، تهدیدی وجودی برای ساختار سیاسی-مذهبی آتن بود که اعدام سقراط را اجتناب ناپذیر ساخت.



 

۱. مقدمه و طرح مسئله

فهم تاریخی سقراط غالبا تحت الشعاع اتهامات رسمی علیه او قرار گرفته است: «کفرگویی و عدم اعتقاد به خدایان شهر و معرفی خدایان جدید». با این حال، همان طور که فیلسوفان بزرگی چون افلاطون و گزنفون نشان داده اند، این اتهامات پوششی برای انگیزه های عمیق تر سیاسی و الهیاتی بود.

این مقاله در پی اثبات این تز محوری است: سقراط با پرسشگری خود، نه تنها شکاکیت را ترویج نداد، بلکه خداباوری را از بستر اسطوره گرایی (Mythology) به مقام عقل گرایی (Rationalism) ارتقاء داد.

فرضیه پژوهش: سقراط عمیقا به یک مبدا الهی واحد، عاقل و اخلاقی باور داشت. او با استفاده از روش Elenchus، نهادهای مذهبی-سیاسی آتن را که مشروعیت خود را از خدایان فاسد المپ می گرفتند، متزلزل ساخت و به همین دلیل مجازات شد.


۲. نقد الهیات اسطوره ای: معضل اوثیفرون و استقلال اخلاق

نقطه آغاز انقلاب فکری سقراط، اخلاق محوری رادیکال اوست. خدایان المپ در اسطوره ها، قدرتمندانی بودند که بر اساس هوس، حسادت، دروغ و کینه ورزی عمل می کردند؛ صفاتی که از منظر عقل و فضیلت، مذموم شمرده می شوند.

۲.۱. اولویت فضیلت بر قدرت الهی

سقراط با طرح معضل اوثیفرون (Euthyphro Dilemma)، این نظام فکری را از اساس به چالش کشید: «آیا امر الهی (Pious) مورد علاقه خدایان است چون خود امری الهی است، یا امری الهی است چون مورد علاقه خدایان است؟»

پذیرش گزینه اول به معنای آن است که یک معیار مطلق و فراگیر برای «خیر» وجود دارد که حتی خدایان نیز تابع آن هستند. در این حالت، خدایان نه خالق، بلکه پیروان خیر هستند. پذیرش گزینه دوم به معنای آن است که «خیر» صرفا یک امر سلیقه ای و دلبخواهانه است که میان خدایان مختلف متغیر بوده و فاقد ذات پایدار است. سقراط با رد نسبیت گرایی اخلاقی، عملا به این نتیجه عقلانی رسید که «خیر مطلق» (The Good) باید یک مفهوم عینی، ثابت و مستقل از اراده خدایان باشد.

۲.۲. ظهور «خدای فلاسفه»

با استقلال اخلاق از اراده دلبخواهی، مفهوم «خدا» برای سقراط دستخوش تحول شد. او دیگر زئوس غیراخلاقی را پرستش نمی کرد، بلکه به یک «عقل کیهانی» (Cosmic Nous) یا «واحد مطلقا خیر» (Absolute Good) معتقد شد. این مبدا الهی، مبرای از نقص، تناقض و انحرافات اخلاقی است و تنها از طریق فضیلت مندی و زندگی عقلانی می توان به آن تقرب جست. سقراط اغلب در آپولوژی و دیگر مکالمات، از عبارت مفرد ho theos (آن خدا) برای اشاره به این مبدا واحد و اخلاقی استفاده می کند، نه کثرت خدایان اسطوره ای.


۳. روش شناسی: Elenchus و Daimonion به عنوان ابزارهای کشف حقیقت

برای سقراط، حقیقت یک امر کشف شدنی بود. روش او نه صرفا برای «تخریب» عقاید، بلکه برای «ساختن» دانش یقینی بود.

۳.۱. دیالکتیک (Elenchus) و جستجوی ذات

روش سقراطی، شامل طرح پرسش های متوالی برای آشکار ساختن تناقضات در تعاریف و باورهای مخاطب بود. هدف از این کار، رسیدن به آگاهی از جهل و سپس تلاش برای کشف ذات (Essence) مفاهیم اخلاقی بود. او با این کار نشان می داد که دانش حقیقی (Episteme) با دانش کاذب (Doxa) متفاوت است.

همان گونه که در جهان بینی منشور وجود بیان شده، عقل (Elenchus) به مثابه ابزاری است که با زدودن تناقضات و جهل، منشور وجود را برای دریافت نور حقیقت عینی صیقل می دهد. این فرآیند، مستقیما به یکپارچگی فضائل (Virtue is Knowledge) و در نهایت به پیوند همه آن ها در مفهوم خیر مطلق ختم می شود، که برای او همان مبدا هستی بود.

۳.۲. دایمونیون (Daimonion) و طنین شهودی

سقراط علاوه بر استدلال عقلی، به یک «نشانه الهی» یا Daimonion نیز اشاره می کرد. این ندای درونی، همیشه جنبه سلبی داشت؛ یعنی به او هشدار می داد که چه کاری را انجام ندهد. این پدیده، ماهیتی شبیه به «ندای وجدان» دارد.

این Daimonion دقیقا با مفهوم «عدم طنین» (Dissonance) در جهان بینی منشور وجود هم خوانی دارد؛ سیگنالی درونی که به «من ناظر» هشدار می دهد که یک عمل خاص با هارمونی جهان و حقیقت عقلانی سازگار نیست. این نشان می دهد که خداباوری سقراط نه یک تئوری صرف، بلکه یک تجربه وجودی و شهودی نیز بود که عقل و قلب را برای رسیدن به هماهنگی با مبدا الهی، در یک مسیر قرار می داد.



 

۴. نتایج و پیامدها: اعدام به دلیل یک حقیقت الهیاتی

اعدام سقراط در سال ۳۹۹ قبل از میلاد، نه یک خطای قضایی، بلکه پیامد منطقی تقابل ایدئولوژیک میان الهیات سنتی و توحید فلسفی بود.

۴.۱. تهدید حاکمیت و نظم اجتماعی

سقراط با نابودی مشروعیت اخلاقی خدایان المپ، پایه های مشروعیت سیاسی آتن را متزلزل ساخت. دولت شهر (Polis) آتن، نهادهای خود را تحت حمایت مستقیم خدایان شهر می دانست. سقراط با معرفی یک «خدای عقلانی و اخلاقی» که تنها با فضیلت و حکمت قابل پرستش است و با قربانی و رشوه فریب نمی خورد، عملا نظم اجتماعی، سیاسی و مذهبی آتن را زیر سوال برد. او با جایگزینی قانون اخلاقی جهان شمول به جای اراده دلبخواهی خدایان محلی، خود را در موقعیت یک مامور الهی (چنان که در آپولوژی ادعا کرد) قرار داد که رسالتش، بیدار کردن شهر از خواب غفلت است.

۴.۲. میراث توحید فلسفی

انقلاب سقراطی، هسته اصلی تمام خداباوری های فلسفی در تاریخ شد. افلاطون با تعمیق مفهوم «خیر مطلق» در مثال ها (Forms) و ارسطو با معرفی «محرک نامتحرک» (Unmoved Mover)، مسیری را ادامه دادند که سقراط آن را با پرسش «خیر چیست؟» آغاز کرده بود. میراث سقراط این است که او نشان داد: مسیر عقلانیت که برای کشف حقایق عینی آغاز می شود، ناگزیر به یک «حقیقت واحد، عاقل و خیر مطلق» ختم می گردد. او با این کار، جدایی الهیات و فلسفه را برای همیشه از میان برداشت و نشان داد که عقلانی ترین مسیر، همان مسیر توحیدی است.


۵. منابع (References)

* Plato. Euthyphro. Trans. C.D.C. Reeve. Indianapolis: Hackett Publishing Company, 2002. 

(متن اساسی برای تحلیل معضل اوثیفرون و استقلال اخلاق)

* Plato. Apology. Trans. G.M.A. Grube. Indianapolis: Hackett Publishing Company, 1979. 

(تفسیر وظیفه الهی سقراط، معرفی Daimonion و دفاعیه او در برابر اتهامات)

* Vlastos, Gregory. Socrates: Ironist and Moral Philosopher. Ithaca, NY: Cornell University Press, 1991. 

(مطالعه ای عمیق در مورد متد سقراطی و موضع اخلاقی او در برابر باورهای آتنی)

* Copleston, Frederick. A History of Philosophy, Vol. 1: Greece and Rome. New York: Image Books, 1993. 

(تحلیل ساختار خداباوری سقراط در بستر گذار از اسطوره گرایی)

* Guthrie, W. K. C. A History of Greek Philosophy, Vol. 3: The Fifth Century Enlightenment. Cambridge: Cambridge University Press, 1971. (بررسی تاریخی و زمینه ای از تقابل سقراط با سوفسطائیان و الهیات سنتی)