امنیت خواهی با چاشنی جنگ
💢روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در گزارشی به نقل از چند مقام آمریکایی با اشاره به اینکه دولت نگران آن است که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی از توافق آتش بس در غزه عقب نشینی و بار دیگر حمله ای گسترده علیه حماس را آغاز کند، نوشت که این توافق در خطر فروپاشی است. این خبر گواه آن است که آتش بس اخیر در نوار غزه که با میانجی گری برخی کشورهای منطقه ای و غربی برقرار شد، ظاهرا نتوانسته حتی در کوتاه مدت به ثبات نسبی منجر شود. همان گونه که بسیاری از تحلیلگران پیش بینی کرده بودند، اسرائیل با تکیه بر روایت تکراری "خلع سلاح نشدن حماس" و "نقض تعهدات از سوی گروه های مقاومت"، عملا مفاد آتش بس را بی اثر کرده و بار دیگر عملیات های نظامی خود را از سر گرفته است.
🔸این رفتار نه یک حادثه مقطعی، بلکه بخشی از الگوی راهبردی تل آویو در برخورد با بحران غزه است. اسرائیل از آغاز جنگ اخیر، اهداف خود را نه صرفا در چارچوب مهار حماس، بلکه در سطحی گسترده تر و با هدف بازتعریف توازن قوا در کل جغرافیای مقاومت دنبال کرده است. از همین منظر، شکست در تحقق هدف اعلامی "ریشه کن کردن و نابودی حماس" و فشار فزاینده بین المللی ناشی از تلفات انسانی گسترده، تل آویو را به سمت طرحی جایگزین سوق داده است. لذا تغییر محور راهبردی جنگ از غزه به سوریه در قالب طرح جایگزین تعریف می شود. تحرکات نظامی اخیر اسرائیل در مرزهای شمالی، حملات هوایی پی درپی به خاک سوریه و افزایش هماهنگی با ایالات متحده، همگی نشانگر آن است که تل آویو قصد دارد از بحران غزه به عنوان سکوی پرش برای بازتعریف موازنه منطقه ای استفاده کند. در چارچوب این راهبرد، هدف اصلی اسرائیل جلوگیری از تثبیت نفوذ ایران و گروه های هم پیمان آن در سوریه است؛ مساله ای که از دید تل آویو، تهدیدی راهبردی برای امنیت بلندمدت رژیم محسوب می شود.
🔸از سوی دیگر، این جابه جایی میدان نبرد می تواند به اسرائیل امکان دهد تا ضمن کاهش فشارهای بین المللی ناشی از فاجعه انسانی غزه، جنگ را به حوزه ای منتقل کند که از منظر افکار عمومی جهانی حساسیت کمتری دارد. چنین تغییری همچنین به تل آویو اجازه می دهد تا با بهره گیری از فضای مبهم حقوقی در سوریه، دامنه عملیات های پیش دستانه خود را گسترش دهد. با وجود این، تجربه نشان داده است که اسرائیل نمی تواند از رهگذر تهاجم نظامی به امنیت پایدار دست یابد. سیاست مبتنی بر "قدرت نظامی مطلق" در غزه شکست خورده و تداوم آن در سوریه نیز صرفا به تشدید بی ثباتی منطقه خواهد انجامید. از منظر حقوق بین الملل، عهدشکنی مکرر در اجرای آتش بس و حمله به اهداف غیرنظامی، نه تنها مشروعیت بین المللی اسرائیل را بیش از پیش فرسایش می دهد، بلکه زمینه تقویت بیشتر محور مقاومت را نیز فراهم می سازد.
در مجموع، تحولات پسا آتش بس نشان می دهد که اسرائیل از یک سو درگیر بحران اعتماد داخلی و فشارهای سیاسی فزاینده است و از سوی دیگر، برای بازسازی چهره امنیتی خود در سطح منطقه ای، به سمت گسترش جغرافیای درگیری حرکت می کند. با این حال، حملات مجدد به غزه و یا انتقال میدان نبرد از غزه به سوریه نه راه حل بحران، بلکه تکرار همان بن بست راهبردی است که رژیم صهیونیستی سال هاست در آن گرفتار شده است.