پشت پرده هجمه رسانه ای به شمخانی
انتشار فیلمی از جشن ازدواج دختر دریابان علی شمخانی در روزهای اخیر، بهانه ای شد برای موجی از تخریب و شایعه پراکنی در رسانه ها و فضای مجازی. این رفتار نه تنها نقض آشکار حریم خصوصی است، بلکه نشانه ای از افول اخلاق در عرصه سیاست و رسانه نیز محسوب می شود. برخی گفته اند پخش این تصاویر برای آن بوده که خیانت های برخی چهره ها فراموش شود؛ اما تاریخ حقیقت را فراموش نخواهد کرد. ممکن است در غوغای رسانه ای ذهن مردم دچار تردید یا فراموشی موقت شود، ولی در حافظه جمعی، خائن و خادم به روشنی از هم متمایز خواهند ماند. شمخانی، فارغ از گرایش های سیاسی اش، طی سال ها نقش موثری در دفاع از تمامیت ارضی و حفظ امنیت ملی ایفا کرده است.
نگاهی منصفانه به ویدئوی منتشرشده نشان می دهد که مراسم یادشده کاملا زنانه بوده و جز آقای شمخانی و داماد، مرد دیگری در آن حضور نداشته است. رفتار با حجب و حیای آقای شمخانی هنگام ورود نیز بسیار آشکار است. با این حال، شایسته بود با توجه به جایگاه آقای شمخانی به عنوان یکی از عالی ترین مقامات امنیتی کشور، پوشش و محتوای مراسم با مدیریت و دقت بیشتری انجام می شد. اما آنچه حقیقتا نگران کننده و تاسف بار است، اقدام عامدانه در انتشار فیلم خصوصی یک خانواده با انگیزه های سیاسی است؛ رفتاری غیراخلاقی و ناپسند که تنها می تواند از ذهنی آشفته و بیمار سرچشمه بگیرد.
در عین حال نباید فراموش کرد مدیران و سیاستمداران در معرض نقد عمومی اند و شمخانی نیز از این قاعده مستثنا نیست. کارنامه او از دوران دفاع مقدس تا وزارت دفاع در دولت اصلاحات و دبیری شورای عالی امنیت ملی در دولت روحانی، با فراز و فرودهای فراوان همراه بوده است. می توان و باید گفتار و رفتار او را نقد کرد؛ اما نقد منصفانه با تسویه حساب رسانه ای و «ترور شخصیت» تفاوت دارد. انتشار فیلم خصوصی هیچ انسان و مسئولی، هرگز بهانه ای برای افشای حقیقت نیست؛ بلکه نشانه سقوط اخلاقی و عقلانی جامعه است.
این حادثه را نباید صرفا به یک رفتار فردی تقلیل داد؛ این رخداد بخشی از جنگ ترکیبی و عملیات روانی سازمان یافته است طرحی که هدفش تخریب چهره های ملی و ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت است. شمخانی از دید دشمنان ایران، از آمریکا و اسرائیل تا محافل ضدایرانی منطقه، یکی از مهره های کلیدی در توسعه توان دفاعی و موشکی کشور به شمار می آید. قرار گرفتن او در فهرست اهداف ترور، گواهی است بر نقش موثرش در بازدارندگی دفاعی ایران؛ طبیعی است چنین فردی هدف حملات و تخریب های پی در پی قرار بگیرد.
با این حال، شمخانی از نظر سیاسی به جریان «اعتدال و اصلاحات» نزدیک خوانده می شود، ولی در بزنگاه های حساس همیشه بر اصول نظام و استقلال کشور تاکید کرده است. در موضوع عهدشکنی آمریکا و اروپا، او از تصویب «قانون اقدام متقابل» در شورای عالی امنیت ملی حمایت کرد. اقدامی که برخلاف میل برخی مدعیان منفعل در دولت روحانی و وزارت خارجه بود. همچنین در ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی، او اعلام کرد که رئیس جمهور وقت از ابتدا در جریان بوده است؛ روایتی که خشم شماری از مدعیان «اعتدال» را برانگیخت.
از این رو، هجمه اخیر به شمخانی را باید در بستر رقابت های پنهان قدرت و تسویه حساب های سیاسی تحلیل کرد. اما فراتر از افراد، مساله مهم تر آن است که جامعه نباید به عادی شدن پرده دری و هتک حرمت تن دهد. اگر چنین روندی ادامه یابد، اعتماد عمومی، اخلاق اجتماعی و آرامش روانی مردم از میان خواهد رفت. هدف دشمن نیز دقیقا همین است؛ سست کردن پیوندهای اخلاقی جامعه و تخریب چهره کسانی که در لحظات حساس، مانع نفوذ و فروپاشی شده اند.
نقد مسئولان حق مردم است؛ اما بی اخلاقی، افترا و تجاوز به حریم خصوصی خیانت به اخلاق جمعی است. هیچ هدف سیاسی، هرچقدر هم موجه به نظر آید، توجیه کننده استفاده از روش های نامشروع نخواهد بود. جامعه ای که چنین روش هایی را بپذیرد، دیر یا زود خود قربانی آن بی اخلاقی ها خواهد شد. در پایان، باید هشدار داد: عادی سازی پرده دری و هتک حرمت، اعتماد عمومی و سلامت روانی جامعه را نشانه می گیرد. نقد مسئولان حق مردم است؛ اما بی اخلاقی، افترا و تجاوز به حریم خصوصی خیانتی است به اخلاق جمعی. هیچ هدف سیاسی موجهی نمی تواند استفاده از روش های نامشروع را توجیه کند. ترور شخصیت هیچ کس را تبرئه نمی کند، و اگر اخلاق در سیاست قربانی شود، بنای اعتماد متزلزل خواهد شد.