سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی
361386 : Researcher ID نویسنده و پژوهشگر مبانی جرم شناسی و روانشناسی اجتماعی Author and resear
207 یادداشت منتشر شدهمراحل ایام عمر؟
مراحل ایام عمر انسان؟
انسان در طول عمر طبیعی خود ، سه مرحله مشخص و متمایز را طی می کند:
مرحله رشد و نمو 《کودکی و جوانی》مرحله وقفه و سکون《میانسالی 》، مرحله کاهش و نکس《پیری》. به نظر بسیاری از دانشمندان، بیست و یک سالگی پایان دوران جوانی است. در این سن است که نمو قامت به پایان می رسد و استخوان بندی بدن تقریبا به رشد نهایی خود می رسد، و از آن پس اگر ظرف یکی دوسال پیشرفتی داشته باشد بسیار ضعیف و ناچیز است .
آدمی از زمان ولادت تا بیست و یک سالگی همواره در معرض دگرگونی و تحول است ، و اوضاع جسم و جانش پیوسته تغییر می کند . رسول اکرم (ص) این امتداد زمانی را که مرحله رشد و نمو است به اعتبار وضع جسم و روان فرزندان و طرز برخورد والدین با آنان به سه هفت سال تقسیم نموده است .
هفت سال اول و دوم :
طفل ، در هفت سال اول زندگی ، بر پدر و مادر حکومت می کند. زیرا فکرش نارسا و جسمش ناتوان است. پدر و مادر او را با دیده ی رافت و رحمت می نگرند و ناچارند از وی اطاعت نمایند ، خواسته هایش را برآورده سازند و به تمنیاتش جامه عمل بپوشانند . به همین جهت رسول اکرم (ص) فرموده است : طفل در هفت سال اول آقایی و سیادت دارد .
در هفت سال دوم زندگی ، تغییرات قابل ملاحظه ای در تن و روان کودک پدید می آید ، جسمش قوی می شود و درکش رشد می کند ، تا اندازه ای خوبی و بدی ها را می فهمد ، به همین جهت مورد مواخذه پدر و مادر و مدیر و آموزگار قرار می گیرد . ولی چون عقلش به خوبی شکفته نشده و صلاح و فساد خود را به درستی تشخیص نمی دهد ، پدر و مادر وظائفش را آمرانه و به صورت قطعی به وی تذکر می دهند و او ناگزیر است از فرمان والدین اطاعت کند و اوامر آنان را به کار بندد . به این جهت رسول اکرم(ص) فرموده است : کودک در هفت سال دوم زندگی ، بنده ی فرمانبر پدر و مادر است .
هفت سال سوم عمر:
هفت سال سوم عمر که از پانزده سالگی آغاز می شود دوران بلوغ و جوانی است .در این دوره اندام و افکار فرزند به کلی دگرگون می گردد و تحولات چشم گیری در جسم و جانش پدید می آید ، ممیزات کودکی از میان می رود و نشانه های بزرگسالی در وی آشکار می گردد . رسول اکرم (ص) موقعیت او را در این دوره با کلمه وزیر تعبیر نموده است . او نه مانند هفت سال اول آقا و فرمانروای والدین است ، و نه مانند هفت سال دوم ، بنده و فرمانبردار پدر و مادر است ، بلکه فرزند در این دوره نقش وزیر را در کشور خانواده ایفاء می نماید .
وزیر در لغت به معنای متعددی آمده است . وزیر آن کسی است که بار سنگینی را بر دوش گرفته و مسئولیت مهمی را عهده دار شده است .
طفل قبل از بلوغ در محیط خانه مسئولیتی ندارد . ولی وقتی بالغ می شود باید مسئولیت را بپذیرد و قسمتی از بار سنگین خانواده را به دوش بگیرد . وزارت به معنی یاری و معاونت و به معنی کمک فکری و همکاری در تدبیر و مصلحت اندیشی آمده است . جوان باید در محیط خانه ، معاون پدر و مادر باشد ، با مشاوره و تبادل فکر ، والدین خود را یاری کند و در تدبیر امور زندگی همکار و همراه آنان باشد .
رسول اکرم (ص) با بکار بردن کلمه "وزیر" از طرفی تشخص طلبی و استقلال جوئی جوان را مورد توجه قرار داده و او را در کشور کوچک خانواده وزیر مسئول شناخته است و از طرف دیگر به پدر و مادر فهمانده است که با جوان امروز همانند بچه دیروز رفتار نکنید ، و با او آمرانه سخن نگویید و با تندی و خشونت شخصیتش را تحقیر ننمایید .
بچه دیروز بنده و مطیع شما بوده و جوان امروز وزیر و مشاور شماست .
دکتر هاریس در این باره می گوید: جوانان برای خود موجودات مستقلی هستند و شما هم باید آنها را صاحب شخصیت بدانید . در دوران بلوغ بیش از هر زمان دیگر ، انسان به اینکه مورد توجه و پذیرش باشد اهمیت می دهد، و به شدت احتیاج دارد که به عنوان یک دوست و شریک تلقی شود . چقدر مکرر از زبان جوانان شنیده می شود (کاش یکبار بزرگترها با ما جدی صحبت می کردند). این حقیقتی است که آنها مانند هر زن و مردی در صحنه گیتی بدان نیاز دارند . احتیاج جوانان به استقلال، درست به همان اندازه است که در کودکی به حمایت و راهنمایی احتیاج داشتند. یاغیگری برای نیل به استقلال، یک امر طبیعی محسوب می شود . و زمانی این یاغیگری به صورت دردسر درمی آید که برای دست یافتن به استقلال، ناچار باشند از در مبارزه با والدین سرسخت خود درآیند . هیچ چیز بیش از حق رای در تربیت آنان موثر نیست . باید در خانه و مدرسه به آنها حق اظهار عقیده داده شود ، البته استقلال دادن به جوان و تکریم شخصیت او بدان معنی نیست که وی در تمام اعمالش آزاد باشد تا بر وفق میل خود در هر محیط فاسدی برود و با هر رفیق آلوده و منحرفی بنشیند و هر کاری را که بخواهد انجام دهد و در نتیجه خودسر و لاابالی بار بیاید . این اشتباهی است که دنیای غرب مرتکب شده و به جوانان آزادی بیش از حد مصلحت داده و اکنون با مشکلات و مصائب ناشی از آن دست در گریبان است .
معمولا جوانان ، خام و بی تجربه هستند ، اغلب پایان کار را نمی بینند و از تشخیص بسیاری از نیک و بدها عاجزند و صلاح و فساد خود را به درستی درک نمی کنند . اینان نمی توانند راه ناهموار زندگی را به تنهایی بپیمایند و از نقاط خطرناکی که در مسیر خود دارند به سلامت عبور کنند . اگر به آنها آزادی بی قید و شرط داده شود از صراط مستقیم منحرف می گردند ، و به بیراهه قدم می گذارند و در پرتگاههای زندگی سقوط خواهند کرد . از کلمه وزیر که حضرت رسول (ص) در این باره آورده است ، آمده است ؟ محدودیت آزادی جوانان به خوبی استفاده می شود . زیرا وزارت به معنی یاری و معاونت است . فرزند جوان گرچه در کشور خانواده به مقام وزارت می رسد و بدین وسیله شخصیتش مورد تکریم و احترام قرار می گیرد ، ولی نباید فراموش کند که او وزیر است ، یعنی معاضد و معاون پدر و مادر است و خود آزادی و استقلال کامل ندارد . به جوان حق داده شده است که در مسائل خانوادگی اظهار نظر کند و در انجام کارها پدر و مادر را یاری و کمک نماید، ولی تصمیم نهایی در انجام امور خانواده مربوط به والدین است .
در هرصورت جوانان و سایر اعضای خانواده با هم ، بستگی و ارتباط دارند و در نیک و بد و سود و زیان یکدیگر سهیم و شریکند . جوانان حق ندارند از آزادی و استقلال خود سوء استفاده کنند ، و با رفتار زشت و نادرست باعث سیه روزی و بدبختی خویش و مایه رسوایی و بدنامی والدین و دیگر اعضای خانواده خود گردند .
جوان به طور طبیعی عطش استقلال و شخصیت دارد و این تمایل سوزان ، به قضاء حکیمانه خداوند در نهادش آفریده شده است . رسول اکرم(ص) فرموده است : که فرزند در هفت سال سوم وزیر خانواده است ، یعنی پدر و مادر مکلفند با او معامله وزیر نمایند و بدین وسیله خواهش طبیعی وی را برآورده سازند و استقلال و شخصیتش را محترم شمارند و او را یک انسان شایسته و لایق برای اجتماع بسازند ..