بازنگری جامع حقوق خانواده: گذار از نظام سنتی به قرارداد مشارکت مدنی

24 مهر 1404 - خواندن 12 دقیقه - 113 بازدید

با وجود تحولات اجتماعی و اقتصادی گسترده، نظام حقوقی سنتی خانواده در بسیاری از جوامع، پاسخگوی نیازهای امروز نیست. این مقاله به بررسی شکاف های موجود پرداخته و پیشنهاد یک مهندسی مجدد حقوقی مبتنی بر کرامت ذاتی انسان، عدالت ترمیمی، و برابری جنسیتی ارائه می دهد. چارچوب پیشنهادی، «قرارداد مشارکت مدنی» است که خانواده را از یک ساختار سلسله مراتبی به پیمانی افقی، مبتنی بر حقوق متقابل، استقلال مالی و مسئولیت مشترک تبدیل می کند. مقاله، مبانی فلسفی، اصول اجرایی و بازتعریف مفاهیمی چون مهریه، نفقه، حضانت و ارث را در قالب این نظام انسان محور ارائه می کند.



 


۱. مقدمه: ضرورت تحول پارادایمی

نظام های حقوقی خانواده غالبا بازتابی از واقعیت های تاریخی و فرهنگی گذشته هستند. اصلاحات جزئی تاکنون ناکارآمد بوده و باعث ایجاد ساختاری ناسازگار با نیازهای معاصر شده اند (لولاآور & کشاورز، ۱۳۹۶). ناکارآمدی ها در آمار طلاق، خشونت خانگی و بحران های مالی پس از جدایی قابل مشاهده است.

ضرورت مهندسی مجدد حقوقی:

  • گذار از ساختارهای سلسله مراتبی به نظام های مشارکتی
  • تکیه بر کرامت ذاتی، مشارکت فعال و برابری حقوقی
  • انطباق با ارزش های جهانی حقوق بشر و واقعیت های اجتماعی امروز


۲. مبانی فلسفی و حقوقی نظام نوین خانواده
۲.۱. کرامت ذاتی انسان (Inherent Human Dignity)
  • زن و مرد پیش از هر نقش اجتماعی یا تکلیفی، انسان هایی با ارزش و کرامت ذاتی برابر هستند.
  • هیچ قانونی نباید انسان را به ابزار، مالکیت یا حقوق درجه دوم دیگران تبدیل کند.
  • احترام به کرامت ذاتی، اساس تمام تصمیمات حقوقی، مالی و اخلاقی خانواده است و مبنای حقوق برابر زن و مرد در پیمان مدنی محسوب می شود (Nussbaum, 2000).
۲.۲. عدالت توزیعی و ترمیمی (Distributive & Restorative Justice)
  • عدالت توزیعی: تقسیم منصفانه حقوق، مسئولیت ها، منابع مالی و فرصت ها در طول زندگی مشترک، شامل کار خانگی، مشارکت در درآمد و تربیت فرزندان.
  • عدالت ترمیمی: در هنگام اختلاف یا جدایی، هدف ترمیم آسیب ها و بازسازی زندگی افراد، به ویژه فرزندان، است و نه انتقام یا مجازات یک طرفه. این اصل تضمین می کند که خانواده و جامعه پس از بحران، سالم و پایدار باقی بماند (Zehr, 2015).
۲.۳. اختیار و رضایت آگاهانه و مستمر (Informed & Continuous Consent)
  • ازدواج و زندگی مشترک باید بر پایه رضایت آزاد، آگاهانه و مستمر شکل گیرد.
  • تغییر شرایط زندگی یا تضییع آزادی هر طرف، امکان بازنگری یا خروج از پیمان را فراهم می کند تا هیچ کس در رابطه ای غیرارادی یا اجباری باقی نماند.
۲.۴. عقلانیت حقوقی و انطباق با واقعیت (Legal Rationality & Realism)
  • قوانین خانواده باید بر منطق عقلانی و شواهد واقعی زندگی مدرن استوار باشند.
  • اصرار بر الگوهای سنتی که با مشارکت زنان در کار و اقتصاد، تغییر نقش های اجتماعی و تربیت برابر فرزندان در تضاد است، منجر به ناکارآمدی و بی عدالتی می شود.
  • نظام حقوقی جدید، قابلیت تطبیق پویا با تحولات اجتماعی و اقتصادی را دارد (Giddens, 1992).
۲.۵. منافع عالیه کودک (Best Interests of the Child)
  • در تمام تصمیمات قضایی و خانواده، منافع کودک در اولویت قرار می گیرد.
  • جنسیت، نقش سنتی والدین یا باورهای فرهنگی نباید در این تصمیم گیری ها اولویت داشته باشند.
  • این اصل، اساس حمایت از رشد سالم، امنیت روانی و رفاه کودکان را شکل می دهد (United Nations, 1989).


۳. ساختار اجرایی نظام نوین خانواده
۳.۱. ورود به پیمان: قرارداد مشارکت مدنی
  • لغو مهریه و نفقه تکلیفی و جایگزینی با مسئولیت مالی مشترک:
    مهریه و نفقه به شکل سنتی، به دلیل ایجاد روابط یک طرفه و کاهش کرامت زن، حذف می شوند. به جای آن، مسئولیت مالی مشترک تعریف می شود که تمام هزینه ها و تعهدات مالی در زندگی مشترک بین زوجین به طور مساوی تقسیم شود و هیچ کدام احساس مالکیت یا بدهکاری یک طرفه نداشته باشند.
  • بندهای جبرانی برای فرصت های از دست رفته:
    برای زنانی که به دلیل مدیریت خانه و تربیت فرزندان فرصت های شغلی یا تحصیلی را از دست داده اند، بندهای جبرانی در قرارداد پیش بینی می شود تا حقوق اقتصادی و فرصت های شغلی آن ها جبران شود. این بندها می توانند شامل حمایت مالی، بیمه اجتماعی یا سهم مشارکت در دارایی ها باشند.
  • نظام اشتراک اموال (Community Property Regime):
    دارایی هایی که در طول زندگی مشترک به دست می آیند، به صورت مشترک ثبت و در صورت جدایی، به طور مساوی تقسیم می شوند. این نظام شامل نقدینگی، سرمایه گذاری ها و حتی خدمات غیرمالی (کار خانگی، پرورش فرزند) می شود تا ارزش اقتصادی تمامی فعالیت ها شفاف و منصفانه محاسبه شود.
۳.۲. تداوم پیمان: استقلال و امنیت
  • حقوق فردی غیرقابل سلب:
    هر شریک دارای حقوق مستقل از جمله انتخاب پوشش، تحصیل، اشتغال و جابه جایی است و این حقوق غیرقابل انتقال و غیرقابل سلب می باشد. احترام به استقلال فردی، پایه ای برای رابطه سالم و متوازن است.
  • جرم انگاری جامع خشونت خانگی:
    خشونت در تمامی اشکال فیزیکی، روانی، اقتصادی و جنسی جرم تلقی شده و با مجازات های بازدارنده همراه است. سازوکارهای حمایتی مانند دستورهای حفاظتی (Protection Orders) و خدمات مشاوره ای و روان شناختی برای قربانیان فعال می شوند.
۳.۳. خروج از پیمان: طلاق و حضانت عادلانه
  • حق طلاق متقابل و تسهیل طلاق توافقی:
    حق طلاق یک طرفه حذف شده و حق طلاق متقابل ایجاد می شود تا هر دو طرف در تصمیم گیری دخیل باشند. فرایند «طلاق توافقی» نیز به عنوان کم خطرترین و کم آسیب ترین روش، تسهیل می شود.
  • حضانت بر اساس صلاحیت والدینی و منافع عالیه کودک:
    تصمیم گیری درباره حضانت کودکان بر اساس صلاحیت والدین، شایستگی اخلاقی و تربیتی و منافع عالیه کودک صورت می گیرد، نه بر اساس جنسیت یا نقش سنتی والدین. دادگاه های تخصصی خانواده از روان شناسان و مددکاران اجتماعی برای تعیین بهترین گزینه استفاده می کنند.
۳.۴. بازنگری در توزیع ارث
  • تقسیم مساوی میان فرزندان با توجه به استقلال مالی زوجین:
    با استقلال مالی هر دو زوج و لغو نظام های مالی سنتی، توزیع ارث باید عادلانه و مساوی بین فرزندان انجام شود، بدون تبعیض جنسیتی یا اولویت بر اساس سنت. این شیوه، عدالت حقوقی و کرامت انسانی را حفظ می کند و با اصول جدید خانواده همسو است.



۴. پاسخ به شبهات رایج
۴.۱. شبهه اول: «این طرح ضد دین و سنت است.»

توضیح شبهه:
منتقدان می گویند بازطراحی حقوق خانواده و حذف برخی مفاهیم سنتی مثل مهریه یا نفقه، به نوعی از ارزش ها و دستورات دینی فاصله می گیرد و با آموزه های سنتی جامعه در تضاد است.

پاسخ تحلیلی:

  • بسیاری از قوانین سنتی خانواده، محصول برداشت های تاریخی و اجتماعی از دین هستند، نه لزوما جوهره دین.
  • این طرح، با تمرکز بر کرامت انسانی، عدالت و احترام متقابل، در واقع وفادار به اخلاق و روح دین است.
  • حذف ساختارهای سلسله مراتبی و جایگزینی با قرارداد مشارکت مدنی، تلاشی برای بازگرداندن عدالت و رحمت حقیقی دین است، نه مخالفت با آن.
  • در اصطلاح فلسفی، این یک «اجتهاد مدرن» است که همسو با ارزش های انسانی و کرامت ذاتی می باشد.
۴.۲. شبهه دوم: «این طرح بنیاد خانواده را تضعیف می کند و آمار طلاق را افزایش می دهد.»

توضیح شبهه:
برخی منتقدان نگرانند که تغییرات ساختاری، نظیر حق طلاق متقابل یا لغو مهریه تکلیفی، باعث کاهش ثبات خانواده و افزایش طلاق شود.

پاسخ تحلیلی:

  • خانواده ای که بر ترس، اجبار یا وابستگی اقتصادی بنا شده باشد، واقعی و سالم نیست.
  • این طرح، خانواده های سالم را تقویت می کند: روابط مبتنی بر عشق، احترام و مشارکت برابر.
  • افزایش احتمالی آمار طلاق در کوتاه مدت، نشانه «شفاف سازی روابط و آزادی انسان ها» است، نه فروپاشی خانواده.
  • در بلندمدت، آگاهی و مسئولیت پذیری زوجین باعث شکل گیری ازدواج های پایدارتر می شود.
  • مطالعات جامعه شناختی نشان می دهد که خانواده های مبتنی بر رضایت و برابری از نظر روانی و اجتماعی پایداری بیشتری دارند (Giddens, 1992).
۴.۳. شبهه سوم: «جامعه آمادگی فرهنگی چنین تغییر رادیکالی را ندارد.»

توضیح شبهه:
برخی بر این باورند که جامعه با ارزش های سنتی، پذیرش سریع مفاهیم جدید حقوق خانواده را ندارد و تغییرات ممکن است باعث مقاومت گسترده شود.

پاسخ تحلیلی:

  • این طرح به صورت تدریجی، اختیاری و آموزشی طراحی شده است.
  • مرحله «گفتمان سازی و آموزش عمومی» با رسانه ها و دانشگاه ها، فرصت کافی برای آشنایی و پذیرش جامعه فراهم می کند.
  • ارائه قرارداد مشارکت مدنی به عنوان یک گزینه قانونی کنار ازدواج سنتی، باعث کاهش مقاومت و فراهم شدن «تجربه عملی» می شود.
  • تغییرات رادیکال از طریق «شوک درمانی» اعمال نمی شوند؛ بلکه تکامل آگاهانه و تدریجی صورت می گیرد.
۴.۴. شبهه چهارم: «این طرح حقوق اقتصادی زنان را تضعیف می کند.»

توضیح شبهه:
عده ای نگرانند که لغو مهریه و نفقه باعث شود زنان در خانواده آسیب پذیر شوند و امنیت اقتصادی خود را از دست بدهند.

پاسخ تحلیلی:

  • سیستم مسئولیت مالی مشترک و بندهای جبرانی، فرصت ها و حقوق اقتصادی زنان را تضمین می کند.
  • استقلال مالی و حق اشتراک اموال، نه تنها حقوق زنان را حفظ می کند بلکه بازدارندگی از استثمار اقتصادی و خشونت ایجاد می کند.
  • این سازوکارها با اصل عدالت ترمیمی و منافع عالیه کودک نیز همسو هستند (Zehr, 2015).
۴.۵. شبهه پنجم: «بازنگری در ارث باعث تضاد با قوانین شرعی می شود.»

توضیح شبهه:
تغییر تقسیم ارث به شکل مساوی بین فرزندان ممکن است با قوانین شرعی سنتی در تضاد باشد و به مخالفت مذهبی منجر شود.

پاسخ تحلیلی:

  • اصل برابری ارث در چارچوب قرارداد مشارکت مدنی به عنوان یک گزینه قانونی اختیاری ارائه می شود و هیچ کس را مجبور به پذیرش نمی کند.
  • هدف، ایجاد گزینه عقلانی و انسانی در کنار حفظ امکان انتخاب سنتی است.
  • این راهکار نشان دهنده انعطاف حقوقی و احترام به انتخاب شخصی است و تضاد با اصول کرامت انسانی ندارد.


۵. نقشه راه: از نظریه تا اجرا
  • مرحله پژوهش و تدوین (۱-۲ سال): تشکیل گروه ملی، پژوهش تطبیقی و میدانی
  • مرحله گفتمان سازی و آموزش عمومی (۳-۵ سال): تولید محتوا، رسانه و دانشگاه
  • مرحله تصویب قوانین و پیاده سازی (۲-۳ سال): ارائه قرارداد مشارکت مدنی، تصویب قوانین کلیدی
  • مرحله نظارت و ارزیابی: ایجاد نهادهای مستقل برای پایش تاثیرات



 

قرارداد مشارکت مدنی، مدلی انسان محور، عقل گرا و عدالت بنیاد است که خانواده را از رابطه سلسله مراتبی به پیوند افقی مبتنی بر احترام، استقلال و مشارکت برابر تبدیل می کند. این تحول، بستری امن برای شکوفایی استعدادهای زن و مرد و جامعه ای اخلاقی و توسعه یافته فراهم می آورد.

منابع 

  1. لولاآور، م. و کشاورز، ع. (۱۳۹۶). بررسی تحولات خانواده ایرانی در دوره مدرن. تهران: نشر نی.
  2. Nussbaum, M. C. (2000). Women and Human Development: The Capabilities Approach. Cambridge University Press. https://doi.org/10.1017/CBO9780511841286
  3. Zehr, H. (2015). The Little Book of Restorative Justice: Revised and Updated. Good Books. ISBN: 978-1604075504
  4. Giddens, A. (1992). The Transformation of Intimacy: Sexuality, Love and Eroticism in Modern Societies. Stanford University Press. ISBN: 9780804722148
  5. United Nations. (1989). Convention on the Rights of the Child. https://www.ohchr.org/en/instruments-mechanisms/instruments/convention-rights-child
  6. Philipps, R. (2008). Family Property and Community Regimes in Modern Law. Oxford Journal of Legal Studies.