تاثیر روانی اصلاحات مهریه بر زنان: از ناامنی مالی تا سلامت روانی

21 مهر 1404 - خواندن 3 دقیقه - 220 بازدید

اصلاحات اخیر قانون مهریه در ایران، به ویژه تغییرات مربوط به تبدیل مهریه به «عندالاستطاعه» و محدودیت حق حبس، در ظاهر تلاشی برای کاهش آمار زندانیان مهریه و سبک تر کردن بار مالی بر دوش مردان است. اما در لایه های عمیق تر، پیامدهایی دارد که مستقیما بر سلامت روان، احساس امنیت و جایگاه اجتماعی زنان تاثیر می گذارد.

در نظام حقوقی خانواده، مهریه همواره یکی از معدود ابزارهای قانونی برای حفظ امنیت مالی زنان در ازدواج بوده است. زن در برابر مسئولیت های عاطفی، جسمی و اجتماعی که در زندگی مشترک بر عهده می گیرد، از این حق بهره مند می شود تا حداقلی از امنیت را تجربه کند. اما با تغییرات جدید، این حق به شکل قابل توجهی تضعیف شده است.

🔸 ناامنی مالی؛ اولین زخم پنهان

وقتی مهریه به «عندالاستطاعه» تبدیل می شود، بار اثبات توان مالی مرد از دوش مرد برداشته و بر دوش زن گذاشته می شود. در واقع زنی که پیش تر می توانست با صدور اجرائیه، حقوق مالی خود را پیگیری کند، اکنون باید در دادگاه توانایی مالی همسر خود را اثبات کند؛ فرآیندی پیچیده، زمان بر و پرهزینه که بسیاری از زنان از پس آن برنمی آیند. همین احساس «بی پناهی مالی»، اضطراب عمیقی را به همراه دارد؛ اضطرابی که نه فقط به پول که به تجربه ی زیسته ی بی عدالتی مربوط است.

🔸 فشار روانی و احساس بی ارزشی

یکی از پیامدهای مستقیم اصلاحات مهریه، افزایش فشار روانی بر زنان در زمان تصمیم گیری برای جدایی است. در شرایطی که زن باید برای رهایی از یک رابطه ناسالم، حقوق مالی خود را ببخشد یا اثباتی سخت را پشت سر بگذارد، احساس بی ارزشی و نادیده گرفته شدن شکل می گیرد. این تجربه، آثار روانی بلندمدتی مانند کاهش عزت نفس، افسردگی پنهان و بی اعتمادی به ساختارهای حمایتی اجتماعی به جا می گذارد.

🔸 تضعیف صدای زنان در نظام خانواده

در بسیاری از ازدواج ها، مهریه نه فقط یک حق مالی، بلکه ابزاری برای توازن قدرت در رابطه است. زن در ساختار فرهنگی ای که اغلب به نفع مردان تنظیم شده، با پشتوانه ی مهریه احساس می کند صدایش شنیده می شود و بی پناه نیست. حذف یا تضعیف این پشتوانه، به معنای بی صدا شدن زنان در بحران های خانوادگی است.

🔸 پیامدهای اجتماعی گسترده تر

ناامنی مالی و روانی زنان در ازدواج، فراتر از یک مسئله فردی است. این وضعیت می تواند باعث افزایش روابط پنهان، کاهش میل به ازدواج دائم، افزایش تنش های خانوادگی و کاهش اعتماد زنان به نظام قضایی شود. وقتی زنان احساس می کنند حقوقشان نادیده گرفته می شود، نه فقط از ازدواج بلکه از مشارکت اجتماعی فعال نیز فاصله می گیرند.

🟡 جمع بندی و پیشنهاد

اصلاح قوانین مهریه اگر بدون در نظر گرفتن پیامدهای روانی و اجتماعی انجام شود، به جای حل مسئله، بحران را به شکل دیگری بازتولید می کند. راهکار واقعی، ایجاد سازوکارهای عادلانه و دوطرفه است؛ مثل بیمه مهریه یا صندوق های حمایتی که هم کرامت مرد را حفظ کند و هم امنیت مالی زن را تضمین کند. زنان تنها طرف ضعیف ماجرا نیستند؛ آن ها نیمی از جامعه اند و بدون عدالت جنسیتی، هیچ اصلاح قانونی پایداری شکل نخواهد گرفت.