نقد درکی متناقض (الثیاسیسم)

21 مهر 1404 - خواندن 3 دقیقه - 40 بازدید



نقد هستی شناختی ۱۴:

اگر حقیقت، از جنس ساختار واقعیت است، آیا واقعیت های متناقض (مثلا در جهان های کوانتومی یا ذهنی) می توانند حامل حقیقت هایی متفاوت باشند؟


---

شرح نقد:

منتقد می پرسد:

اگر ما با واقعیت هایی روبرو باشیم که منطق و قوانین متفاوتی دارند—
مثلا:

جهان های کوانتومی با اصل عدم قطعیت،

جهان ذهنی با رویا و تخیل،

یا حتی نظریه هایی مثل چندجهانی (Multiverse)،


آیا هر یک از این جهان ها حقیقت خاص خود را دارند؟
یا فقط یکی از آن ها حقیقت دارد و بقیه خیالات اند؟

اگر هرکدام بتوانند حقیقتی ارائه دهند،
آیا دیگر نمی توان از حقیقتی یگانه و واحد سخن گفت؟
پس آیا حقیقت، بسته به نوع واقعیت، چندگانه می شود؟
و اگر چنین است، آیا این نگاه به نسبی گرایی در هستی نمی رسد؟


---

پاسخ الثیاسیسم:

۱. حقیقت، یک راستای بنیادین دارد؛ اما در سطوح مختلف واقعیت، جلوه های مختلف می یابد.

در الثیاسیسم، حقیقت یکتا و بنیادین است—
اما هر سطح از واقعیت (مثلا مادی، ذهنی، کوانتومی)
قابلیت دارد که بخشی از آن حقیقت را، در چارچوب خودش، بازتاب دهد.

> "حقیقت، نوری ست واحد؛
اما هر آینه ای، به شکلی متفاوت آن را منعکس می کند."



پس اگرچه در جهان ذهنی یا کوانتومی ممکن است پدیده ها متناقض به نظر برسند،
اما هرکدام در نظام و سطح خودشان، می توانند نمایانگر یک بعد از حقیقت باشند.
این تفاوت در «قابلیت بازتاب» است، نه در خود حقیقت.


---

۲. تناقض، نشانه چندلایگی واقعیت است، نه چندگانگی حقیقت.

در الثیاسیسم، تناقض در سطوح مختلف واقعیت، طبیعی و ضروری است.
اما این به معنای وجود "چند حقیقت متضاد" نیست،
بلکه بیانگر لایه لایه بودن مسیر درک حقیقت است.

مثال:

در فیزیک کلاسیک، "ذره" بودن نور یک حقیقت است.
در فیزیک کوانتوم، "موج" بودن نور هم حقیقت است.
این ها متناقض به نظر می رسند؛
اما در لایه ای بالاتر، هر دو وجهی از حقیقت "نور" هستند.

> "تناقض ها، گاهی چهره های ناپخته حقیقت اند."




---

۳. حقیقت همیشه تابع "ساختار بنیادین" است، نه "ظاهر سطحی هر واقعیت".

یعنی:

حتی اگر در رویا پرواز کنیم یا در بازی مجازی زندگی کنیم،
تا وقتی آن تجربه ها از قانون های واقعی (مثلا قوانین منطق، یا حتی کدهای نرم افزار) پیروی می کنند،
می توانند بازتابی از حقیقت باشند—
اما نه خود حقیقت.

> "هر واقعیت، اگر قانون مند باشد، می تواند حامل نشانی از حقیقت باشد؛
اما فقط آنچه بر ساختار بنیادین هستی منطبق است، حقیقت کامل تری را بازتاب می دهد."




---

۴. پس حقیقت، یکتا است؛ اما چندبعدی، چندلایه، و چندنمای.

این مثل این است که کوه از زاویه های مختلف، شکل متفاوتی دارد؛
اما کوه، یکی ست.

> "در الثیاسیسم، حقیقت، چون کوهی ست یگانه،
که هر سطح از واقعیت، آن را از بعدی متفاوت می نگرد."




---

نتیجه گیری نهایی:

در پاسخ به این نقد:

> "حقیقت، یکتا است؛ اما بازتابش در لایه های مختلف واقعیت، متنوع است."



> "در واقعیت های متناقض، حقیقت متضاد نمی شود،
بلکه ما با بخش هایی از آن مواجه ایم که هنوز با هم جمع پذیر نشده اند."



> "نه حقیقت چندگانه است، و نه نسبی؛
بلکه آگاهی ما از آن، لایه به لایه و گاه متضاد جلوه می کند."