معماری معاصر به مثابه نیونرمال، نیونرمال به مثابه واقعیت زندگی در زمان واقعی

19 مهر 1404 - خواندن 5 دقیقه - 30 بازدید

تغییراتی که در زندگی ما رخ می­ دهد، جامعه را دوباره با عوامل طبیعی مرتبط نموده و نهاد جامعه را نسبت به تاثیرات انسانی، بیدار می­ کند. این امر منجر به برجسته شدن عوامل موثر بر پدیده ­های انسانی از جمله معماری می شود و برنامه­ های بهبودبخش را فرصتی برای تغییر هنجارهای اجتماعی و بروز هنجارهای نوین می­ داند. این مدل عملکردی بیان می­ دارد که وقتی یک بحران بزرگ شکل می­ گیرد، بر تمام ارکان زندگی انسان (مثل اقتصاد، زندگی اجتماعی، نظام آموزشی و ...)، تاثیر می­ گذارد؛ به نحوی که روند متداول زندگی را دگرگون نموده و جامعه را با شکل­ گیری وضعیت جدید رو به رو می­ سازد؛ که به حالت قبل باز نمی­ گردد. این وضعیت، در جامعه همه­ گیر می­ شود، هضم می­ شود، مورد نقد قرار می­ گیرد و به عنوان یک الگوی جدید، مورد پذیرش اعضای آن جامعه قرار می ­گیرد. حال از آن­ جا که ما همواره پاسخ­ های خود را به این دیدگاه­ مورد ارزیابی قرار می ­دهیم، زبانی که در این ارزیابی به کار می­ بریم، اهمیت پیدا می ­کند. چنان­ که این زبان، به شکل دهی و تقویت ادراک از زیست­ جهان جدید و روش هایی که در نزدیک ­شدن به آن انتخاب می کنیم، کمک می کند؛ اما نه بدان معنا که از طریق آن بتوان بحران امروز را بررسی نمود. اجتناب از توصیف وضعیت موجود، به ما اجازه نمی دهد که با کلیت واقعیت کنونی خود مقابله نموده و واقعیت های جدید را برانگیزاند. در نتیجه منجر به واقعیتی می­ شود که برای اکثریت جامعه، کارساز نیست. زبان نیونرمال تقریبا به عنوان راهی برای فرونشاندن هرگونه عدم اطمینان به کار گرفته می ­شود. این لفاظی، در زندگی واقعی نیز تحت حاکمیت این وضعیت جدید، مستقر می­ شود و ادامه می­ یابد. این چارچوب جذاب، ادعا می­ کند که واقعیات جدید، هرگز مانند جهان قبل نخواهد بود و نظم جدیدی را ایجاد می­ کند که با استفاده از آن بتوان موقعیت کنونی را نسبت به جایگاه قبل، دوباره تصور نمود و اکنونیت خود را به عنوان معیار، در نظر گرفت. گفتمان واقعیت جدید، این ایده را پالایش می کند که حال ما خوب است؛ چون همه چیز طبیعی (نرمال) است. علی­رغم آن­ که این عادی ­پنداری و عادت ­واری، زندگی را همه­ جانبه تهدید می­ کند و جامعه را دچار نوعی انزوا می ­نماید. حال آن­ که منزوی ­شدن جامعه به صورت دسته­ جمعی عادی نیست؛ اما اگر این طبیعی است، بنابراین قرار است تا ما کنترل اوضاع را در دست داشته باشیم و حتی اگر احساس نومیدی نماییم، انتظار می ­رود به آن عادت کنیم و شرایط جدید را به عنوان یک الگوی معیار، مورد پذیرش قرار دهیم. لیکن دست از مقابله با آن برنداریم. چراکه اجازه­ دادن به خود برای مقابله با شرایط جدید، به این معنی نیست که وضعیت خود را طبیعی فرض نموده و با سرعت به جلو حرکت کنیم؛ بلکه بدان معنا است که به خود زمان بدهیم تا بتوانیم آن را پردازش نماییم. نیونرمال، این درک را تقویت می کند که در زمان های نامطمئن، جهان و احساسات ما تا به امروز، باید تثبیت شده باشند. از این رو، در احاطه این عدم قطعیت، می­ پذیریم که هیچ چیز عادی نیست! چراکه نیونرمال، واقعیتی را توصیف می­ کند که بسیاری به آن دسترسی ندارند. حال آن­ که چارچوب بندی نیونرمال تنها توانایی ما را برای خودشناسی مهار می کند و آن را برای تفکری وسیع درباره دگرگونی اساسی جامعه، محدود می ­سازد؛ زیرا دنیایی را تصویر می کند که فقط برای نخبگان کار می کند. لذا ضروری است تا با مرور واقع­ گرایانه بر چرایی وقوع این امر تاریخی، چیستی عوامل این رویداد بحران­ ساز، در تفسیری همه­ جانبه، مورد تحلیل قرار گیرد و در نگرشی انتقادی، با دست­یابی به یک بدیل رادیکال مشتمل بر بنیادی نظری از نحوه حضور و بودن، آن تحول بنیادین واقع گردد. بحرانی که به مثابه هنجاری نوین در تضاد دیالکتیکی رفع­ شدنی میان شکست قطعیت مدرنیته و ایجاد یک امر واقعی، بر پیچیدگی موسمی وضعیتی تاکید می ­ورزد که رویداد (معماری) نام دارد. از این­ رو، می ­توان یقین داشت که در کمترین حد ممکن، تقلیلی باشد.

توضیح: کارکرد نیونرمال در معماری، توسط بروس مائو گرافیست کانادایی و همکار رم کولهاس در کتاب S.M.L.XL(1997) مطرح شده است.