حقیقت حقیقی یا نسبی....(الثیاسیسم)

17 مهر 1404 - خواندن 3 دقیقه - 30 بازدید


نقد هستی شناختی ۹

اگر حقیقت در دل واقعیت است، آیا واقعیتی که هر کسی آن را متفاوت درک می کند، می تواند به حقیقت های مختلف منجر شود؟ پس آیا حقیقت نسبی است؟


---

شرح نقد:

منتقد چنین استدلال می کند:

هر فرد، واقعیت را از زاویه خود درک می کند.

بنابراین، برداشت هر فرد از حقیقت، با دیگری متفاوت است.

اگر حقیقت، نتیجه درک واقعیت است، پس برای هر کسی حقیقت متفاوتی وجود دارد.

در این صورت، آیا حقیقت نمی شود چیزی کاملا نسبی و وابسته به ذهن؟

آیا اصلا چیزی به نام حقیقت مطلق وجود دارد؟



---

پاسخ الثیاسیسم:

۱. تفاوت درک با تفاوت حقیقت فرق دارد.

در الثیاسیسم، ما میان «واقعیت»، «درک»، و «حقیقت» تمایز قائلیم:

واقعیت: آنچه هست، مستقل از ما.

درک: آنچه ما از واقعیت برداشت می کنیم.

حقیقت: هم راستایی درک با ساختار واقعیت.


> «درک ها می توانند مختلف باشند،
اما تنها آن درکی که با واقعیت همسو باشد، حقیقت دارد.»




---

۲. نسبیت در درک است، نه در حقیقت.

بله، انسان ها واقعیت را به شکل متفاوتی درک می کنند—این نسبیت شناختی است.
اما این به معنای نسبیت حقیقت نیست.

مثلا:

سه نفر یک شهاب سنگ را می بینند:
یکی آن را معجزه می داند،
یکی یک نشانه آسمانی،
یکی پدیده طبیعی.


اما واقعیت شهاب سنگ، بدون وابستگی به برداشت آن ها، وجود دارد.
و حقیقت آن پدیده، در ساختار علمی، طبیعی، و قابل سنجش نهفته است.


---

۳. الثیاسیسم حقیقت را به مثابه تطابق می داند.

> حقیقت = درکی که با ساختار بنیادین واقعیت تطابق دارد.



در این نگاه:

اگر کسی چیزی را «حقیقت» بداند که با واقعیت نمی خواند،
آن «درک» است، نه «حقیقت».

حقیقت تنها زمانی متحقق می شود که
آگاهی فرد با جریان واقعیت هم راستا گردد.



---

۴. تعدد درک ها، راهی برای رسیدن به حقیقت است؛ نه مانعی.

الثیاسیسم می گوید:

> «اختلاف دیدگاه ها، نه نشانه نابودی حقیقت،
بلکه نشانه ظرفیت های متفاوت برای درک آن است.»



یعنی:

اگر حقیقت، در دل واقعیت است،
پس برای همه قابل دستیابی ست—اما با درجات و مسیرهای متفاوت.



---

نتیجه گیری نهایی:

> «درک ها نسبی اند،
اما حقیقت در دل واقعیت، عینی و مطلق است.»



الثیاسیسم حقیقت را نسبی نمی داند،
بلکه دست یابی به آن را وابسته به ظرفیت آگاهی می بیند.

> «هر کسی در مسیر رسیدن به حقیقت است،
اما حقیقت، تنها یکی ست؛
همان که در دل ساختار واقعیت جاری ست.»