بررسی صفات الهی در جهان بینی وحدت وجود تشکیکی

15 مهر 1404 - خواندن 7 دقیقه - 114 بازدید

یکی از پرسش های بنیادین فلسفه الهی، چگونگی تجلی صفات متکثر در ذات واحد خداوند است. در جهان بینی وحدت وجود تشکیکی، صفات الهی نه ویژگی های جدا یا اضافه شده به ذات، بلکه جلوه های متنوع همان ذات بسیط و بی نهایت هستند. این دیدگاه، هم پیچیدگی فلسفی «کثرت در وحدت» را توضیح می دهد و هم راهی برای درک رابطه انسان با خداوند و جهان فراهم می آورد. مقاله حاضر، با تحلیل صفات ذات و صفات فعل و بررسی ماهیت آفرینش، به این پرسش ها پاسخ می دهد.



 
۱. مسئله بنیادین: وحدت ذات و کثرت صفات

فلسفه الهی با این چالش روبروست: اگر خداوند بسیط، یگانه و بدون اجزاء است، چگونه می توان او را با صفات متعددی مانند عالم، قادر، رحمان و حکیم توصیف کرد؟ آیا این به معنای کثرت در ذات نیست؟
پاسخ وحدت وجود تشکیکی این است که کثرت، در تجلی و تجربه ما از خداست، نه در ذات مطلق او. صفات، ابزاری شناختی برای انسان هستند تا جنبه های مختلف ظهور یک حقیقت واحد و نامتناهی را درک کند.


۲. تفکیک کلیدی: صفات ذات و صفات فعل

الف) صفات ذات (Attributes of Essence)

صفات ذات، خود حقیقت وجود را، بدون وابستگی به مخلوقات، تعریف می کنند. این صفات جدا از ذات نیستند و عین ذات محسوب می شوند.

  • مثال ها: حیات، علم، قدرت.
  • تحلیل فلسفی: خداوند «دارای حیات» یا «دارای علم» نیست؛ بلکه خود وجود او، حیات و علم مطلق است. این صفات، از سر نیاز یا محدودیت نیستند، بلکه ذات الهی است که به صورت نامتناهی و کامل خود را می نمایاند. صفات ذات، بیانگر وجوه مختلف حقیقت وجود اند و نه اضافه شدگی یا ترکیب خارجی.

ب) صفات (Attributes of Action)

صفات فعل، جلوه ها و آثار خداوند در جهان هستند و از ذات او برداشت می شوند. این صفات، رابطه خداوند با جهان و مخلوقات را توصیف می کنند:

  • مثال ها: خالق، رزاق، رحمان.
  • تحلیل: ما خداوند را «خالق» می نامیم، زیرا خلقت را می بینیم؛ او را «رحمان» می نامیم، زیرا رحمت را در نظم و زیبایی جهان مشاهده می کنیم. این صفات، بیانگر فعل و اثر خداوند هستند، نه ذات مستقیم او. آن ها ابزار شناخت انسان از تجلیات خداوندند و مرجع آن ها، تجربه مستقیم یا مشاهده آثار در عالم است.


۳. مسئله اراده و خلقت

پرسش رایج: «آیا خداوند مجبور بود جهان را خلق کند؟»
این پرسش بر اساس دوگانگی غلط انسانی مطرح می شود: اجبار و اختیار.

  1. چرا «اجبار» برای خداوند بی معناست: اجبار به معنای تاثیر نیروی بیرونی یا نیاز درونی بر فاعل است. خداوند، غنی مطلق و کامل است و هیچ نیروی بیرونی وجود ندارد که او را مجبور کند. هیچ نقصی هم در او نیست که نیازمند رفع آن باشد.
  2. چرا «اختیار انسانی» قابل اعمال نیست: اختیار انسانی یعنی انتخاب میان گزینه ها و حرکت از «قوه» به «فعل». خداوند، فعل محض است؛ در او قوه و کمبود وجود ندارد، بنابراین انتخاب به معنای محدود انسانی برای او معنا ندارد.

نتیجه: خلقت، نه اجبار است و نه انتخاب محدود انسانی، بلکه اقتضای ذات کمال و خیر مطلق اوست. خلق جهان، جلوه طبیعی و ذاتی کمالات الهی است؛ مانند جوشش چشمه از ذات خود یا تابش نور از خورشید که امری ضروری و نامتوقف است.


۴. پیامدهای فلسفی و اخلاقی
  • نفی انسان انگاری (Anthropomorphism): خداوند موجودی با صفات شبیه انسان نیست. صفات الهی، جلوه ذات مطلق هستند و انسان نمی تواند آن ها را با ویژگی های محدود انسانی قیاس کند.
  • شناخت خداوند: راه شناخت خدا، تامل در صفات فعل او و مطالعه آثار در جهان است. علم، تجربه و مشاهده، شکل های متفاوتی از تجلی کمالات الهی را نشان می دهند.
  • غایت معنوی انسان: انسان موظف است به بازتاب و تجلی صفات الهی در زندگی خود بپردازد. عدالت، رحمت، علم و قدرت در اعمال انسان جلوه ای از همان کمالات مطلق هستند و موجب هماهنگی با حقیقت واحد می شوند.



 


در جهان بینی وحدت وجود تشکیکی:
  1. صفات الهی جلوه ذات واحد و بسیط هستند؛ کثرت در تجلیات و ادراک ماست، نه در ذات مطلق.
  2. خلقت جهان، اقتضای ذات کمال و خیر مطلق خداوند است؛ نه نتیجه اجبار یا انتخاب انسانی.
  3. شناخت خداوند از طریق مشاهده و تجربه آثار او امکان پذیر است و انسان می تواند با عمل و اخلاق خود، جلوه ای از صفات الهی را در عالم بازتاب دهد.
    در نهایت، این دیدگاه هم فلسفی و هم عملی است: هم ذهن انسان را با مفهوم وحدت و کثرت در صفات آشنا می کند و هم مسیر زیستن هماهنگ با حقیقت الهی را مشخص می سازد.


منابع
  1. ملاصدرا — الاسفار المشرقیه
    (مرجع محوری برای نظریه «وحدت وجود تشکیکی» و بحث درباره مراتب وجود و نسبت ذات/صفات.)
  2. ابن سینا — الشفاء (الهیات)
    (تحلیل کلاسیک صفات ذات و صفات فعل؛ بنیاد عقلانی-متافیزیکی برای تمایز صفات.)
  3. غزالی — المنقذ من الضلال
    (مواجهه کلامی و عرفانی با فلسفه و روشن سازی حدود شناخت عقلانی در فهم صفات الهی.)
  4. Richard Swinburne — The Coherence of Theism
    (بررسی تحلیلی-آشکار از صفات الهی در سنت فلسفه تحلیلی؛ مناسب برای تقابل با استدلال های مدرن.)
  5. Henry Corbin — En Islam Iranien: Aspects spirituels et philosophiques
    (مطالعه عرفانی–فلسفی معاصر درباره صفات و تجلیات الهی در سنت ایرانی مفید برای بعد معنوی و شهودی بحث.)



 
«خلاصه صفات الهی در جهان بینی منشور وجود»

در جهان بینی منشور وجود، صفات الهی عین ذات واحد و بسیط خداوند هستند، نه ویژگی های جداگانه. صفات ذات مانند حیات، علم و قدرت، خود وجود محض اند و از ذات جدا نیستند؛ صفات فعل مانند خالق، رحمان و رزاق، تجلیات این ذات در عالم و آثارش در جهان اند. وحدت وجود تشکیکی نشان می دهد که کثرت در نگاه ما و تجلیات عالم است، نه در ذات. خلق جهان نه از اجبار و نه از اختیار انسانی است، بلکه اقتضای ذات کمال و خیر مطلق است. انسان با فهم صفات فعل و مطالعه جهان، به شناختی نسبی از ذات مطلق دست می یابد. هدف انسان صیقل دادن منشور وجود خویش است تا انعکاس صحیح و کامل صفات الهی در اخلاق، علم و رفتار خویش باشد.