سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی
361386 : Researcher ID نویسنده و پژوهشگر مبانی جرم شناسی و روانشناسی اجتماعی Author and resear
192 یادداشت منتشر شدهروانشناسی ؛ اجتماعی ساختن محیط تربیتی

( سخن گفتن جنایت است ، تحقیق آن را مباح می کند : 1

مشکلات تربیتی ، در مواردی ناشی از نادرست بودن رفتار تربیت کنندگان است .
بسیاری از پدران و مادران در اثر بار آمدن در محیطهای تربیتی ناقص و ناسالم ، به طور ناخودآگاه کودکان را به طور صحیح و اصولی تربیت نمی کنند . پدران و مادرانی که در دوران کودکی با " زور و تهدید " تربیت شده اند بطور مسلم ، در تربیت فرزندان خود متوسل به خشونت خواهند شد . و از همین جا می توان یک قانون کلی تربیتی را استنباط کرد و آن این است که از رفتار افراد نسبت به دیگران می توان فهمید که خود در چه محیطی تربیت شده و کیفیت تربیتی آنان ، چگونه بوده است ؟
اگر از مشکلات تربیتی که ناشی از مربیان است درگذریم ، در مواردی دشواری های تربیتی ، معلول روشهای غلط تربیتی است که به غلط در نظر عموم ، مستحسن جلوه گر شده است . که ما در اینجا به دو روش غیر صحیح آن اشاره خواهیم کرد .؟

انضباط :
اولین روش عبارت از متد انضباط است . هدف اساسی در این نوع روش ، بار آوردن افراد با انضباط است .
افراد باید در " حرف زدن " " کار کردن " خوابیدن ، مطالعه کردن ، و غذا خوردن اصول انضباط را رعایت کنند . نحوه و روش تربیتی ، نظامی و خشک است . انسان از خود ابتکار و قدرتی ندارد ، تابع نظام انضباطی است ، و به عبارت روشن تر ، هرقدر تمایلات فردی کوبیده تر شده ، مجال تفکر و اندیشه از او بیشتر گرفته شود ، این نظام بیشتر با موفقیت قرین خواهد بود . ممکن است عده ای از کودکان ، به این روش تن در دهند ، و شرایط آن را بپذیرند ، ولی باید حساب کرد که وضع آینده این عده در زندگی اجتماعی چگونه خواهد بود ؟
آیا افرادی موفق خواهند بود ؟ یا از کسانی خواهند بود که همانند " پیچ و مهره " از بین خود ابتکار و قدرتی نخواهند داشت ؟
از این گذشته ، بسیاری از نظر روحی با روش انضباط سازگاری ندارند ، بدیهی است انضباط خشک تار و پود آنان را بیشتر به باد خواهد داد ، چه این عده در برابر شدت انضباط شورش می کنند ، و در برابر قدرت پدر سخت ایستادگی می نمایند.
اشخاصی که فقط قادر به انجام کارهای محدود ، معین و تکراری می باشند بدون آنکه از کمترین تخیل و تفکری در کار خود نمایند ، وقتی به نارسایی خود پی خواهند برد ، که در موقعیت تازه ای قرار گرفته باشند ، موقعیتی که مستلزم ابتکار و ایجاد تازگیهاست ، در آن حال در می مانند ، و نمی دانند که چه کنند ، و چگونه با وضع جدید روبرو شوند .

لطف و محبت :
روش دوم عبارت از توجه و اظهار محبت بی حد و حصر است .
در این روش سعی میشود ، به تربیت شوندگان ، محبت فوق العاده ای ابراز شود .
با صراحت باید اعتراف کرد که این روش هم دارای معایبی است .
در این دو روش یک نقص مشترک وجود دارد و آن عبارت است از اینکه در حوادث غیر معمولی و نوظهور ، این گونه کودکان در میمانند ، زیرا کودکانی که با روش انضباط و محبت فوق العاده تربیت شده اند افرادی اتکایی و تابع دیگران بار می آیند عامل رفتار در روش اول ( انضباط ) و در نوع دوم ( محبت ) ، عامل کشش و انزجار است . چنین افرادی خودشان نمی توانند تصمیم بگیرند . 2
بنابراین باید سعی کرد در موازات این دو روش غلط راه سومی را انتخاب کرد که علاوه بر تحریک فرد ، این نقائص را در بر نداشته باشد .
( وینه ) میگوید :
باید انسان را طوری پرورش داد که آقا و سرور خود باشد ، تا بتواند بهتر و بیشتر از همه وقت ، به دیگران خدمت کند .
در اینجا باید توجه داشت که اگر کار و فعالیتی تحمیل شده باشد ، جنبه دستوری خواهد داشت ولی اگر همین کار با شخصیت انجام دهنده ارتباط داشته باشد ، بدون آنکه انجام دهنده دچار انگیزه خارجی شود ، خود به خود آن کار را انجام خواهد داد .
وقتی انسان وظیفه ای را که پذیرفته است از آن خود بداند و با جسم و جان بدان دلبسته باشد ، انجام دادن آن عالیترین و سریعترین شکل کار و فعالیت است .
کودک و نوجوان ، دارای نیروی تحرک داخلی هستند که آنها را وادار می کند همه چیز را در تملک خود درآورد .
باید از دوران کودکی به کودکان فهماند که آزادی هر انسان دائما بر اثر آزادی دیگران به محدودیت می گراید . باید انسان از کودکی اندکی با چنین مفهومی آشنا شود ، و آن را بیاموزد ، زیرا وقتی این مفهوم خوب یاد گرفته میشود که مورد تجربه واقع شده باشد.

ابتکار مربی اعم از معلم ، پدر و مادر و محیط اجتماعی باید این باشد که آنچه را که میخواهد به دست پرورده خود بیاموزد ، به انسان خودجوش که در حکم ماشین خودکاری است ، پیوند زده ، متصل سازد .
با این ترتیب کار و تحصیل به صورت واقعیت بخشیدن به تمایلات در می آیند و انسان آنها را دوست خواهد داشت .
بنابراین مسئله اجتماعی ساختن محیط تربیتی و پرورشی ، عبارت خواهد بود از اینکه همه فعالیتهای کودک متضمن جنبه های تعاون و مساعدت به دیگران باشد ، به تدریج وزنه کفه تسلط بر دیگران کاهش خواهد یافت ، در نتیجه روابط بین فرد و دیگران مشخص و معین خواهد شد ، شک نیست که این توقعات اجتماعی که به نظر بزرگسالان به منزله اجبار و فشار هستند ، در نظر کودک بدینسان جلوه گر نمی شوند ، زیرا از سطحی که با زندگی وی بیگانه باشند ناشی نمی شوند ، و از مقررات یا نفوذی که ناشی از نظام پاداش و کیفر است فرسنگها فاصله دارند ، در این صورت به جای اینکه روشهای تربیتی به صورت آمرانه و خشن و بیگانه قیافه هولناک خود را به وی نشان دهند با چهره ای آشنا و گرم در ذهن وی قدم می گذارند چون وقتی دستور های اخلاقی با احتیاجات و تمایلات تعاونی انسان مرتبط باشد ، انسان با آغوش باز از آن استقبال خواهد کرد.
1_ خواجه عبدالله انصاری
انجمن اولیا و مربیان
2_آموزش خانواده مجید رشیدپور ص92
آشنایی با تعلیم و تربیت اسلامی معاونت آموزشی و پرورشی اولیا و مربیان
نویسنده مسئول سعید کیوانپور