مجتبی دشتی
61 یادداشت منتشر شدهسبب شناسی و عوامل خطر در خودکشی
سبب شناسی و عوامل خطر در خودکشی

تعریف خودکشی :
در گذشته خودکشی به عنوان جرم علیه خود و جامعه و به طور کلی گناه محسوب می شد . کسانی که خود را می کشتند از تشریفات کفن و دفن مذهبی محروم می شدند . این امر رایج بود تا اینکه تحقیقات انجام شده در مورد افرادی که خود را می کشتند ، عدم تعادل ذهنی آنان را تائید نمود . از اینرو به تدریج به حکم خودکشی پایان داده شد و تا حد زیادی از لکه ننگ بودن آن کاسته و جنبه تقدسی کفن و دفن حذف گردید ( برایت 1999) . اولین نگرش علمی به خودکشی در سال 1737 به وسیله دی فانتن صورت گرفته است . وی برای اولین بار کلمه Suicide را در فرانسه به کار برد که در سال 1762 به وسیله آکادمی علوم فرانسه پذیرفته شد .
واژه خودکشی یا Suicideاز ریشه لاتین Suiبه معنای« خود » و cideبه معنای « کشتن» است و اصطلاحا « خود را کشتن» یا « خودکشی» معنا می دهد .
از نظر ادوین اشنایدمن « خودکشی عمل آگاهانه نابودسازی به دست خود است که در بهترین مفهوم می توان آن را یک ناراحتی چند بعدی در انسان نیازمندی دانست که برای یک مشکل مشخص ، بهترین راه حل فرض شده است . خودکشی یک عمل اتفاقی و بی معنی نیست ، بلکه راهی برای رهایی از یک مسئله ، رنج یا یک بحران است که بدون استثناء ، شدیدا شخص را آزار می دهد . ایشان در بیان و توضیح شخصیت افرادی که دست به خودکشی می زنند چنین می گویند : معمولا کسانی که دست به خودکشی می زنند کسانی هستند که نمی توانند بخوبی مشکلاتشان را حل کنند . اینها معمولا چیزها را فقط به صورت سیاه و سفید ، خوب یا بد ، صحیح یا غلط می بینند و بس ، فلذا در درمان آنها باید کوشید و کمکشان کرد تا بتوانند‹‹ خاکستری ›› را نیز ببینند .
بر اساس تعریف مورد توافق جهانی ، خودکشی موفق complited suicideعبارت است از اقدامی که شخص با دانش کامل در مورد نتایج مرگبار آن به عمل می آورد و به زندگی خود خاتمه می دهد . بنابراین اصطلاح خودکشی تنها زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که اولا شخص آگاهانه اقدام کرده باشد و ثانیا منجر به از دست رفتن فرد گردد . اما در صورتی که فردی اقدام به خودکشی نموده اما نتیجه مرگباری نداشته باشد به آن ( اقدام به خودکشی) Attempted suicide و ( شبه خودکشی ) می گویند .
خیال خودکشی : به معنی عملی است که کم و بیش طرح ریزی شده است .
افکار خودکشی : suicide ideas، شامل اشتغالات فکری راجع به نیستی و مردن است که هنوز جنبه عملی بخود نگرفته است ، مثل اینکه می گوید ( میل دارم نباشم) .
سبب شناسی درخودکشی:
اقدام برای پژوهش علل خودکشی با چندین سد قابل ملاحظه روبرو است . اطلاعات واپس نگر در مورد وضع سلامتی و رفاه فرد در گذشته در زمان خودکشی را نمی توان مستقیما بدست آورد و مطالعات آینده نگر خودکشی بدلیل قلت نسبی آن مساله ساز است . مطالعات واپس نگر به شناخت عوامل زمینه ساز خودکشی کمک کرده است و مطالعات نوع دوم فهم ما را از شرایط اجتماعی که ممکن است در بالا بردن میزان های خودکشی موثر باشند بالا می برد .
1 – عوامل اجتماعی :
نظریه جامعه شناختی ، به عوامل فرهنگی و اجتماعی موثر بر خودکشی توجه دارد . از این دیدگاه ، خودکشی یک پدیده اجتماعی و یا به عبارت بهتر یک آسیب اجتماعی است و دلایل آن را باید در ساختار و مناسبات اجتماعی جستجو کرد . با توجه به ارتباط تنگاتنگی که بین فرد و جامعه وجود دارد ، ساخت و روابط اجتماعی بر افراد تاثیر می گذارد و در واقع رفتارهای هر فرد بازتابی از ساختار و مناسبات اجتماعی هر جامعه است . عوامل مهم اجتماعی- فرهنگی موثر بر خودکشی بر مبنای رویکرد جامعه شناختی بشرح زیر می باشد :
ا . عوامل فرهنگی : فروپاشی نظام ارزشی سنتی ، تحمیل ارزشهای فرهنگی ،بیگانگی و تعارض ارزشهای فرهنگی ، فردگرایی ، اختلال در نظام اجتماعی .
ب . عوامل اقتصادی : فقر ، بیکاری ، کم کاری ، محرومیت ، ناامنی شغلی ، مشکلات مسکن ، تورم ،تغییر ساختار اقتصادی جامعه .
ت . عوامل اجتماعی : افزایش جمعیت ،مهاجرت ، جنگ ،تبعیض ( نژادی جنسی مذهبی ) مردسالاری ، بیسوادی ، مشکلات مربوط به ازدواج ، اوقات فراغت .
امیل دورکهایم جامعه شناس فرانسویی بود که در پایان قرن 19 نقش مهمی در مطالعه تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی بر خودکشی ایفا نمود . او نشان داد که طیف عوامل اجتماعی بر میزان های خودکشی اثر می گذارد ( میزان ها در زمان جنگ و در جریان انقلاب ها پایین بود و در دوره های شکوفایی اقتصادی و نزول اقتصادی بالا می رفت ) . این یافته ها منجر به این استنتاج او شد که انسجام اجتماعی و نظم اجتماعی اهمیت اساسی در میزان خودکشی دارد .
مطالعات جدیدتر نشان داده اند درمناطقی که درآنها سطح بیکاری ، فقر ، طلاق و گسستگی اجتماعی بالا است ، عیار خودکشی هم بالا است . یک عامل اجتماعی دیگر که به نظر می رسد بر میزانهای خودکشی تاثیر میگذارد ‹‹ پوشش رسانه ای خودکشی›› است . بررسی ها نشان داده است که میزان های خودکشی و اقدام به خودکشی پس از نمایش فیلمها و برنامه های تلویزیونی تخیلی افزایش می یابد .
2-عوامل مردم شناختی :
بررسیهای مردم شناختی با 3 جنبه از مسئله خودکشی در جامعه سروکار داشته است که عبارتند از انگیزه ها یا دلائل خاص ، وقوع و عکس العمل جامعه . از دیدگاه فرهنگ شناسی و مردم شناسی ، خودکشی نمایشگر پویایی های فرهنگی است و بنظر می رسد که به هر شکل که ظهور کند وابسته به ارزشی است که فرهنگ برای آن قائل شده و آن را به افراد تحمیل و به نسلهای بعدی منتقل می کند . به عنوان مثال :
- دربرخی قبائل خودکشی یک رفتار ناشناخته است .
- دربرخی قبائل خودکشی بسیار تمسخر آمیز تلقی می شود .
- دربرخی فرهنگها بعنوان یک سنت فرهنگی دیرینه پذیرفته شده است .
3- عوامل زیست شناسی :
از نظر زیست شناسی کاهش سروتونین مرکزی در بروز رفتارهای انتحاری نقش دارد . گروهی از محققین موسسه کارولنیسکا در سوئد نخستین کسانی بوده اند که متوجه شدند غلظتهای پایین متابولیک سروتونین ، اسید 5- هیدروکسی ایندول استیک5- HIAA درمایع مغزی نخاعی با بروز رفتارهای انتحاری ارتباط دارد . این یافته ، بارها درگروههای تشخیصی مختلف تکرار شده است . مطالعات نوروشیمی بر روی جسد قربانیان خودکشی نشان داده است که سروتونین یا 5- HIAA ساقه مغز یا قشر پیشانی این افراد مختصری کاهش می یابد اما در بررسی گیرنده های جسد قربانیان خودکشی، تغییرات چشمگیری در مکانهای اتصال پیش سیناپسی و پس سیناپسی سروتونین گزارش شده است . روی هم رفته ، مطالعاتCSF ، نوروشیمی و گیرنده ها به نفع فرضیه ای است که کاهش سروتونین مرکزی را با بروز خودکشی در ارتباط می داند . مطالعات اخیر همچنین تغییراتی را در دستگاه نورآدرنرژیک قربانیان خودکشی نشان داده است. همچنین براساس پایین بودن غلظت 5- HIAA در مایع مغزی نخاعی می توان بروز رفتار های انتحاری را در آینده پیش بینی کرد . برای مثال گروه کارولنیسکا در 92 بیمار افسرده که اقدام به خودکشی کرده بودند خودکشی موفق را بررسی کردند و دریافتند که از هر 11 بیماری که ظرف یکسال بعد خودکشی نموده اند در هشت نفر غلظت5- HIAA درمایع مغزی نخاعی کمتر از حد متوسط بوده است . خطر خودکشی در این زیر گروه 17% بود درحالیکه این میزان در افرادی که غلظت 5- HIAA مایع مغزی نخاعی در آنها بالاتر از حد متوسط بود 7% گزارش شد . درنوجوانانی که خودکشی می کنند نیز غلظتهای پایین5- HIAA در CSF گزارش شده است .
4- عوامل ژنتیک :
رفتار انتحاری همچون سایر اختلالات روانی نوعی توزیع خانوادگی دارد . برای مثال خودکشی مارگوکس همینگوی درسال 1997 پنجمین خودکشی در بین چهار نسل خانواده ارنست همنیگوی بود . سابقه خانوادگی خودکشی ، خطر اقدام به خودکشی و خودکشی موفق را در اکثر گروههای تشخیصی افزایش می دهد .
درمطالعه شاخصی که درسال 1991 انجام شد 176 جفت دوقلو که یک قل آنها خودکشی کرده بودند بررسی شدند ، در 9 جفت از این دوقلوها هر دوقل مرتکب خودکشی شده بودند که 7 مورد آنها دو قلوی یک تخمکی و 2 مورد دو قلوی دو تخمکی بودند ( دراین مطالعه تعداد دوقلوهای یک تخمکی 63 جفت و دوقلوهای دو تخمکی 114جفت بود ) . این تفاوت همگامی خودکشی در بین دوقلوهای یک تخمکی و دوقلوهای دو تخمکی از لحاظ آماری معنا دار است .
5 - عوامل روانشناختی :
نظریه فروید : نخستین بینش روانشناسی مهم در مورد خودکشی از سوی زیگموند فروید ارائه شد . او فقط یک مورد اقدام به خودکشی را توصیف کرد لیکن بیماران افسرده بسیاری را ملاقات کرده بود او در مقاله ای تحت عنوان ‹‹ داغداری و ملانکولی›› نوشت که ‹‹ خودکشی بازتاب نوعی پرخاشگری فرد نسبت به شیء درونی و محبوبی است که به صورت تردید آمیزی انرژی روانیش را روی آن متمرکز کرده است که این پرخاشگری به سوی خود شخص باز می گردد . فروید تردید داشت که کسی بدون میل سرکوب شده پیشین برای کشتن شخص دیگر ، خود را بکشد .
نظریات جدید :خودکشی شناسان معاصر معتقدند که اطلاعات فراوانی از تخیلات بیمارانی که اقدام به خودکشی کرده اند درباره اینکه اگر خودکشی می کردند چه اتفاقی روی می داد می توان به دست آورد .
عوامل خطر ساز:
1- جنس : زنان 4 برابر بیشتر از مردها اقدام به خودکشی می کنند و مردان 4 برابر بیشتر از زنها خودکشی موفق دارند و این رقم در تمام سنین ثابت است .
2- سن : میزان های خودکشی با افزایش سن بالا می رود و این میزان ها اهمیت بحران میانسالی را نشان می دهند. در مردها خودکشی پس از 45 سالگی به اوج خودش می رسد و در زنان بیشترین تعدادخودکشی موفق پس از سن 55 سالگی روی می دهد . در مردان 65 سال به بالا میزان خودکشی به 40 درصد هزار نفر می رسد . افراد مسن کمتر از جوانان اقدام به خودکشی می کنند ولی خودکشی آنها موفق تر است . میزان خودکشی از افراد 75 سال به بالا 3 برابر میزان آن در افراد جوان است . با این حال میزان خودکشی در بین جوانان و بخصوص مردان 15 تا 24 ساله به سرعت در حال افزایش است .
3 - نژاد : از هر 3 مورد خودکشی 2 مورد آن در بین سفیدپوستان روی می دهد . میزان خودکشی در بین سفید پوستان تقریبا 2 برابر همه گروههای نژادی دیگر است ولی این ارقام امروزه مورد تردید قرار گرفته است ، زیرا میزان خودکشی در بین سیاهان نیز در حال افزایش است . در بین جوانان ساکن محلات فقیرنشین برخی بومیان آمریکا و سرخپوستان آلاسکایی میزان خودکشی بسیار بالاتر از میزان ملی آنهاست . میزان خودکشی در بین مهاجرین بالاتر از بومیان آمریکاست.
4 – مذهب : از نظر تاریخی ، میزان خودکشی در بین کاتولیک ها کمتر از پروتستانها و یهودی ها بوده است . ممکن است در این طبقه میزان ایمان ،اعتقاد و یکپارچگی بیش از وابستگی صرف مذهبی اهمیت داشته باشد .
5 – وضعیت تاهل : به نظر می رسد ازدواج و بچه دار شدن به میزان قابل توجهی خطر خودکشی را کاهش می دهد . میزان خودکشی در افراد متاهل 11 درصد هزار نفر است . در حالیکه این میزان در افراد مجرد هرگز ازدواج نکرده تقریبا 2 برابر است . اما در افرادیکه قبلا متاهل بوده اند میزان خودکشی بسیار بالاتر از افرادی است که هرگز ازدواج نکرده اند . میزان خودکشی در افراد بیوه 24 در صد هزار و در بین افراد مطلقه 4 در صد هزار نفر می باشد .
6 – شغل : هر قدر مقام اجتماعی شخص بالاتر باشد خطر خودکشی بیشتر است . ولی نزول مرتبه اجتماعی نیز خطر خودکشی را افزایش می دهد . بطور کلی ، کارکردن ، محافظی در مقابل خودکشی محسوب می شود . در طبقه بندی مشاغل ، متخصصین بخصوص پزشکان را بطور سنتی بیشتر در معرض خطر خودکشی دانسته اند ، ولی جدیدترین مطالعات نشان داده است که خطر خودکشی در پزشکان مرد ایالات متحده بیشتر از سایر مشاغل نیست . بر عکس یافته های اخیر در بریتانیا و اسکاندیناوی نشان می دهد که میزان خودکشی پزشکان مرد 2 تا 3 برابر میزان آن در مردان همان سنین است . مطالعات حاکی از این است که خطر خودکشی در بین پزشکان زن بیش از سایر زنان است . هم پزشکان مرد و هم پزشکان زن بیش از دیگر افراد جامعه با مسمومیت دارویی به زندگی خود خاتمه می دهند و کمتر از اسلحه گرم استفاده می کنند . گروههای اختصاصی در معرض خطر عبارتند از : موسیقی دانها ، دندانپزشکان ، مامورین مجری قانون ، حقوقدانان و بیمه گران . میزان خودکشی ضمن رکود اقتصادی و بالارفتن میزان بیکاری افزایش می یابد و در زمان افزایش میزان اشتغال و جنگ کاهش می یابد .
میزان خودکشی در بیکاران نیز در مقایسه با افراد شاغل بالاتر است . از نظر طبقه اجتماعی ، بالاترین میزان خودکشی در طبقه اجتماعی کارگران غیرماهر دیده می شود و پس از آن طبقه اجتماعی حرفه ای قرار دارد . در جراحان دامپزشک میزان خودکشی 3 برابر بالاتر از حد مورد انتظار است در داروسازان و اهل فن حرفه طب ، دو برابر بالاتر از حد مورد انتظار خودکشی می کنند و میزان های بالاتر خودکشی در بین زندانی ها ، مخصوصا پس از بازداشت مجدد ، مشاهده می گردد .
7 – شرایط اقلیمی و تغییرات فصول : ارتباط معنی داری بین فصول مختلف سال و خودکشی یافت نشده است . میزان خودکشی در بهار و پاییز مختصری افزایش می یابد ، ولی بر خلاف باور رایج ، خودکشی در دوره های تعطیلات افزایش نمی یابد . در مناطق روستایی ، وابستگی اجتماعی بیشتر از شهری است و به همین میزان خودکشی در آنها پایین تر است .
8 – روش ها : میزان بالاتر خودکشی موفق در مردها مربوط به روش های مورد استفاده آنها است . مردها با اسلحه گرم ، حلق آویز کردن خود یا پریدن از بلندی خود را می کشند . زنان بیشتر با داروهای روان گردان یا سموم خودکشی می کنند .
9 - متغیرهای اقتصادی ، اجتماعی و مسائل قانونی و بیکاری : ویلهلم سن و همکارانشان (1998 ) در یک منطقه شهری ایسلند متغیرهای گوناگون همراه با افکار خودکشی را در 825 فرد بزرگسال مورد بررسی قرار دادند . آنها دریافتند که شرایط سخت مالی ، فشارهای ناشی از درگیری با قانون بطور معنی داری با افکاری که منجر به اقدام به خودکشی میشوند ارتباط دارند .
یافته های فرادا ( 1997 ) در یک مطالعه مقطعی ، گویای آن بود که نسبت خودکشیها در افرادیکه به تازگی بازنشسته شده بودند ، بیکاران ، شاغلین با درآمد کم و افراد بی خانه بیشتر بوده است . همین محقق در سال 1996 نرخ خودکشی را در شهرستانهای ثروتمند و فقیر سوئد مورد مقایسه قرار داد . نتایج مطالعه وی نشان داد که در فقیرترین شهر سوئد یعنی در Berg میزان خودکشی افزایش یافته و به 2/46 در صد هزار نفر رسیده است ، در حالیکه در ثروتمندترین شهرستان یعنی در Danderya چهار برابر نرخ خودکشی کمتر است . مارل و تیلور وکر ( 1998 ) شواهد مربوط به ارتباط بین بیکاری و سلامتی جسمی و روانی در جوانان 24 – 15 ساله در استرالیا را مورد بازبینی قرار دادند . مجموع داده ها گویای آن بود که بین بیکاری و خودکشی جوانان ارتباط قوی وجود دارد .
کلر و همکاران ( 1996 ) دریافتند که از بین 7 شاخص محرومیت اجتماعی که با اقدام به خودکشی همبستگی دارند ، بالاترین فراوانی مربوط به شاخص بیکاری می شود .
10 - رویداد های فشارزا ، نحوه مقابله و حمایت اجتماعی : ویلهلم سن و همکارانش ( 1998 ) در بررسی خود در مورد عوامل متعدد همراه با افکار خودکشی دریافتند که افراد بزرگسال با افکار خودکشی احساس فشار بیشتری از رویدادهای فشارزا داشتند و از حمایت اجتماعی کمتری برخوردار بودند . نداشتن حمایت اجتماعی از عوامل خطر جدی در خودکشی به شمار می رود . در مطالعه ای مشخص شده است که اشخاصی که بطور جدی اقدام به خودکشی نموده اند ، تناوب رخداد رویدادهای زندگی مانند مشکلات بین فردی ، مسائل مربوط به کار ، مشکلات مالی و قانونی برایشان بیشتر بوده است .
11 - مشکلات خانوادگی : نتایج مطالعات زیادی نشان می دهند که رفتار خودکشی در نوجوانان با فرایند های مختل در خانواده ارتباط دارد . مطالعات نشان داده است که بطور کلی نوجوانانی که با یکی از والدین یا با خانواده صلبی زندگی می کنند از عزت نفس پایین تر و از تنهایی رنج می برند و خلق افسرده تر ، افکار خودکشی و اقدام به خودکشی بیشتری نیز دارند .
پیلای و واسنار ( 1997 ) در مطالعه ای بر روی 40 نوجوان که رفتار خودکشی داشتند دریافتند که 5/77 درصد آنان چند ساعتی قبل از اقدام با والدینشان درگیری داشتند و رضایتشان از خانواده هایشان کمتر از گروه کنترل بود . هالیک ( 1996 ) تاثیر افسردگی و روابط خانوادگی را در مورد افزایش خطر خودکشی در نوجوانان مورد بررسی قرار داد . وی به این نتیجه رسید اگر چه افسردگی بزرگترین عامل خطر برای رفتار خودکشی در نوجوانان است ، اما این جا مشکلات ارتباطی خانوادگی به عنوان یک متغیر در این رفتار نقش دارد .
12 – سلامت جسمی : ارتباط معنی داری بین سلامت جسمی و بیماری با خودکشی وجود دارد . به نظر می رسد مراقبت طبی قبلی ، ارتباط مثبتی با خطر خودکشی دارد . 32% همه افرادی که خودکشی می کنند طی 6 ماهه آخر زندگی تحت مراقبتهای بالینی قرار داشته اند . مطالعات کالبد شکافی نشان می دهد که در 25 تا 75 درصد قربانیان خودکشی یک بیماری جسمی وجود دارد . در 11 تا 51 در صد تمام موارد خودکشی بیماری جسمی عامل مهمی شناخته شده است . در تمام این موارد ارقام با بالا رفتن سن افزایش می یابد . برای مثال 50 درصد مردان مبتلا به سرطانی که خودکشی می کنند ، ظرف یکسال پس از تشخیص بیماریشان به این کار دست زده اند . 70 درصد زنان سرطانی که خودکشی می کنند دچار سرطان پستان یا دستگاه تناسلی هستند . 7 بیماری دستگاه عصبی مرکزی ( CNS ) خطر خودکشی را افزایش می دهند ، این 7 بیماری عبارتند از : صرع ، اسکلروز مولتیپل، صدمات جمجمه ، بیماری قلبی عروقی ، بیماری هانتینگتون ، دمانس و سندرم نقص ایمنی اکتسابی ( ایدز ) . برخی داروها ممکن است سبب بروز افسردگی شوند که در برخی موارد به خودکشی منجر می شود . در بین این داروها می توان از رزرپین ( serpasil) ، کورتیکواستروئیدها ، داروهای ضد فشار خون و برخی داروهای ضد سرطان نام برد .
13 – سلامت روانی : عوامل روانی زیر در بروز خودکشی نقش مهمی دارند : سوء مصرف مواد ، اختلالات افسردگی ، اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانی . تقریبا 95 درصد همه کسانی که خودکشی یا اقدام به خودکشی می کنند مبتلا به یک اختلال روانی بوده اند . اختلالات افسردگی 80 درصد ، اسکیزوفرنی 10 درصد و دمانس یا دلیریوم 5 درصد این موارد را تشکیل می دهند .
14 – بیماران روانی : خطر خودکشی بیماران روانی 3 تا 12 برابر بیش از افراد غیر بیمار است . میزان این خطر بسته به سن ، جنس ، نوع بیماری و وضعیت بستری یا سرپایی بودن بیمار فرق می کند . در بیماران روانی مرد و زن که زمانی در بیمارستان روانی بستری بوده اند ، خطر خودکشی به ترتیب 5 و 10 برابر گروههای همسن در جمعیت کلی است .
15 - اختلالات افسردگی : اختلالات خلقی ، تشخیصی است که ارتباط زیادی با خودکشی دارد . تخمین زده می شود میزان خودکشی در بیماران مبتلا به اختلالات خلقی با در نظر گرفتن سن ، 400 در 000/100 برای مردها و 180 در 000/100 برای زن ها باشد.
اکثر بیماران مبتلا به اختلالات افسردگی در اوایل بیماری دست به خودکشی می زنند . مردها بیشتر از زنها خودکشی می کنند و احتمال خودکشی بیماران افسرده مجرد ، مطلقه و بیوه یا دچار داغداری اخیر بیشتر است .
16 - اسکیزوفرنی : حدود 10 درصد این بیماران بر اثر خودکشی می میرند . در امریکا سالانه حدود 4000 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی خودکشی می کنند . اسکیزوفرنی بیشتر در نوجوانی یا جوانی آغاز می شود و اکثر بیمارانی که خودکشی می کنند در چند هفته اول بیماری دست به این کار می زنند . بنابراین اکثرا بیماران اسکیزوفرن جوان خودکشی می کنند . حدود 75% همه خودکشی های بیماران اسکیزوفرن در مردان مجرد روی می دهد و 50% از این افراد سابقه اقدام به خودکشی داشته اند .
17 – وابستگی به الکل : حدود 15% همه بیماران الکلی دست به خودکشی می زنند . میزان خودکشی افراد الکلی سالانه حدود 270 در 000/100برآورد می شود . در ایالات متحده هر سال بین 7 تا 13 هزار الکلی خود را می کشند . حدود 80 درصد قربانیان خودکشی در وابستگی به الکل مرد هستند . افراد الکلی که خودکشی می کنند معمولا مجرد ، تنها و منزوی بوده و اخیرا الکل مصرف کرده اند . حدود 40 درصد از این افراد سابقه اقدام به خودکشی دارند . تا حدود 40% همه موارد خودکشی در وابستگی به الکل ، ظرف یکسال پس از آخرین بستری بیمار روی می دهد . الکلی های مسن تر در دوره پس از ترخیص بیشتر در معرض خطر خودکشی هستند .
18 – سایر انواع وابستگی مواد : مطالعات کشورهای مختلف نشان داده است که خطر خودکشی در بین مبتلایان به سوء مصرف مواد بالاتر است . میزان خودکشی در معتادین به هروئین حدود 20 برابر بیش از میزان خودکشی در جمعیت کلی است . در دختران نوجوانی که بصورت داخل وریدی مواد مصرف می کنند نیز خطر خودکشی بالا است .
19 – اختلال شخصیتی : حدود 5% بیماران مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی ، خود را از بین می برند .
20 – اختلال اضطرابی : تقریبا 20 درصد بیماران مبتلا به اختلال هول (پانیک ) وجمع هراسی دست به خودکشی ناموفق می زنند با این حال اگر افسردگی هم همراه این اختلالات باشد ، خطر خودکشی بالا می رود .
21 - رفتار انتحاری قبلی : شاید بهترین نشانگر افزایش خطر خودکشی سابقه اقدام به خودکشی باشد . مطالعات نشان می دهد که حدود 40 درصد بیماران افسرده ای که خودکشی می کنند سابقه اقدام به خودکشی داشته اند . خطر دومین اقدام به خودکشی ظرف سه ماه پس از اولین اقدام در بالاترین حد خود قرار دارد . آن دسته از اقدام کنندگانی که قصد خودکشی بالاتری دارند معمولا مرد ، مسن ، مجرد یا جدا شده و افراد تنها هستند . بعبارت دیگر بیماران افسرده ای که اقدام جدی برای خودکشی بعمل می آورند بیشتر به قربانیان خودکشی شباهت دارند تا کسانیکه اقدام به خودکشی کرده اند اما نمرده اند .
22 - ناتوانی های یادگیری : مک براید و سیگل ( 1997 ) فرضیه نقش ناتوانی های یادگیری را در خودکشی نوجوانان مورد بررسی قرار دادند . آنان خطاهای دست نوشته های تمامی یاد داشت هایی که از 267 نوجوانی که خودکشی های متوالی داشته باقی مانده بود را مورد تحلیل قرار دادند . یادداشتهای فوق به نوجوانانی که ناتوانی یادگیری داشتند و نداشتند دیکته شد . نتایج نشان داد که 89% از یادداشتها کمبودهای معنی داری در دست نوشته های خویش داشتند که مشابه اشکالاتی بود که نوجوانان ناتوان در یادگیری داشتند .
23 – خودکشی در زندان : خودکشی در بین زندانیان 3 برابر شایعتر از جمعیت کلی است . بیش از یک سوم زندانیانی که خودکشی می کنند سابقه تمدید یا اقدام به خودکشی را دارا هستند ( اغلب ظرف 6 ماه قبل از خودکشی ) . خودکشی در زندانیان بویژه در مردان جوان افزایش یافته است ( دلی ، 1987 به نقل از هاوتان 1994) .
منابع :
1 خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری / روانپزشکی بالینی ویراست نهم جلد سوم دکتر بنیامین جیمز سادوک و دکتر ویرجینیا آلکوت سادوک ترجمه دکتر حسن رفیعی و دکتر خسرو سبحانیان
2 درسنامه مختصر روانپزشکی آکسفورد تالیف مایکل گلدر ، ریچارد مایو و فیلیپ کن ترجمه دکتر نصرت ... پورافکاری
3 روانپزشکی آکسفورد 1999 ویرایش دوم نوشته گلدر گراهام مایکل ، ریچارد میو و جان گدیس ترجمه دکتر محمد کیان راد ، دکتر هومن خواجوی کرمانی و دکتر بهارک ملکی
4 نگاهی بر وضعیت خودکشی وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی اداره کل بهداشت روان
5 جامعه شناسی خودکشی استیو تایلور ترجمه دکتر رسول ربانی و همکاران 1379
6 بحران خودکشی علی اسلامی نسب 1371
7 خودکشی تالیف پیر موردن ترجمه سهند مازیار 1975