سرآغاز و مفهوم سازی نظریه حباب سیاست گذاری

10 مهر 1404 - خواندن 4 دقیقه - 14 بازدید
سرآغاز و مفهوم سازی نظریه حباب سیاست گذاری

تقریبا یک دهه از زمانی که اصطلاح حباب سیاست گذاری ابداع شد، می گذرد (Jones et al., 2014 ; Maor, 2014a ) و معقول بودن این مفهوم نشان داده شد (Jones et al., 2014 ). حباب های سیاست گذاری به واکنش بیش از حد یا سرمایه گذاری بیش از حد در درازمدت اشاره دارند. حباب سیاست گذاری زمانی رخ می دهد که شاخص اصلی یک مشکل سیاست گذاری کاهش می یابد، اما ابزار سیاست گذاری به طور فزاینده ای در یک دوره نسبتا طولانی به کار گرفته می شود. یک مثال کلاسیک، حباب سیاست گذاری جرم و جنایت در ایالات متحده در طول دهه 1990 و اوایل دهه 2010 است که با وجود کاهش آشکار در نرخ جرم و جنایت، در سرمایه گذاری بیش از حد ناخالص در زندان ها و حبس بی سابقه آشکار شد (Jones et al., 2014 ).

حباب های سیاستی همه جا هستند. این ادعا از بینش کلیدی حاصل از نظریه تعادل نقطه ای (PET) ناشی می شود: پاسخ های سیاستی بین دوره های واکنش کمتر از حد به جریان اطلاعات ورودی از محیط به سیستم و واکنش بیش از حد به دلیل پردازش نامتناسب اطلاعات در نوسان هستند (باومگارتنر و جونز، ۱۹۹۳ ). این فرآیند نشان می دهد که واکنش های بیش از حد و کمتر از حد سیاستی مکرر هستند و حباب های سیاستی - انباشت خطاهای سیاستی در طول زمان به دلیل توانایی محدود سیاست گذاران برای سازگاری با تغییرات برون زا و درون زا (جونز و باومگارتنر، ۲۰۰۵ ، ۲۰۱۲ ؛ همچنین به فاگان، ۲۰۲۳ ؛ فاگان و همکاران، ۲۰۱۷مراجعه کنید ) - همه جا حاضر هستند. بنابراین، این امر پایه و اساس محکمی برای تلاش های علمی برای توضیح این پدیده ارائه می دهد. اگرچه بهترین راه برای تجزیه و تحلیل این پدیده از طریق بررسی های تجربی دقیق است، اما چنین تلاش های آینده ای نیاز به یک نظریه راهنما دارد.

به جز چند مورد استثنا (Behn et al., 2015 ; Gillard & Lock, 2017)، دستور کار و برنامه درسی تحقیقات تجربی در جذب مفهوم حباب های سیاستی به طرز شگفت آوری کند بوده اند. این ممکن است به دلیل یک حس جمعی باشد که چنین اقدامی غیرقابل توجیه است زیرا آنچه را که نظریه های موجود در فرآیند سیاست گذاری در مورد واکنش بیش از حد و کمتر از حد سیاست گذاری به ما اجازه می دهند درک کنیم، تکرار می کند (به عنوان مثال، Zohlnhöfer, 2023 ). با وجود این، بسط های نظری اخیر در قالب حباب های سیاستی منفی، یعنی واکنش کمتر از حد یا سرمایه گذاری کمتر از حد پایدار در سیاست گذاری در یک دوره زمانی طولانی (Maor, 2016) و تعامل بین حباب های سیاست گذاری (Maor, 2020a)، برجسته می کند که یک نظریه کاملا توسعه یافته از حباب های سیاست گذاری ممکن است بتواند تفاوت های ظریف سرمایه گذاری بیش از حد و کمتر از حد در سیاست گذاری را نسبت به اهداف بلندمدت آن به خوبی درک کند. سوالی که مطرح می شود این است که آیا می توان انتظار داشت که یک نظریه حباب های سیاستی به طور معقولی به عنوان مبنایی برای تحقیقات بیشتر در مورد این موضوع عمل کند و پدیده ها و فرآیندهای اصلی را توضیح دهد؛ اگر چنین است، چه اجزای اصلی برای تشکیل یک نظریه علمی حباب های سیاستی مورد نیاز است؟