از تحریم تا تحرک علمی: چگونه دانشگاه ها اسنپ بک را به اهرم مقاومت بدل کنند؟

6 مهر 1404 - خواندن 6 دقیقه - 42 بازدید

بازگشایی دانشگاه ها در آغاز سال تحصیلی جدید همواره با پیام امید و تداوم دانش همراه است. اما در سال جاری، این آغاز با واقعیتی سنگین تر هم زمان شده است: بازگشت فشارهای بین المللی در قالب مکانیسم ماشه یا همان اسنپ بک.

درست در لحظه ای که درهای دانشگاه ها دوباره گشوده می شوند تا هزاران دانشجو و استاد مسیر علم و پژوهش را از سر گیرند، جهان بیرونی با سازوکاری حقوقی - سیاسی تلاش می کند این حرکت را در حصار تحریم محدود سازد. این هم زمانی نمادین، خود نشان می دهد که تحریم تنها اقتصاد و صنعت را هدف نمی گیرد؛ بلکه یکی از اهداف اصلی آن، محدود ساختن جریان آزاد دانش و دیپلماسی علمی ایران است.

پرسش بنیادین امروز این است: در شرایطی که مکانیسم ماشه، دسترسی دانشگاه ها به منابع علمی، تجهیزات آزمایشگاهی و شبکه های همکاری بین المللی را محدود می کند، چگونه می توان از موضع انفعال عبور و این فشار را به فرصتی برای تحرک علمی و بازآفرینی دانشگاه بدل کرد؟

تجربه تاریخی: علم به مثابه سپر بقا

تاریخ حکمرانی ایران سرشار از نمونه هایی است که نشان می دهد در دوران فشار و تحریم، نهاد علم توانسته است به سپر بقا و نقطه عزیمت برای بازسازی ملی بدل شود. مدارس نظامیه در دوران سلجوقیان یادگار خواجه نظام الملک طوسی نمونه ای روشن از سرمایه گذاری حکومتی بر دانش در شرایط تهدید بیرونی بود؛ این مدارس با جذب بهترین اندیشمندان زمان، به بازتولید اندیشه سیاسی و فرهنگی یاری رساندند.

در عصر صفویان، هم زمان با رقابت های استعماری پرتغال و عثمانی، توجه به حوزه های علمی و دینی پشتوانه ای برای استقلال سیاسی کشور شد. در دوران قاجار، تاسیس دارالفنون پاسخی روشن به فشار روس و انگلیس بود؛ اقدامی که راه را برای انتقال علوم نوین و بازسازی قدرت داخلی هموار کرد.

این پیشینه تاریخی نشان می دهد که هر زمان دانشگاه و نهاد علم در مرکز سیاست ملی قرار گرفت، جامعه توانست فشار بیرونی را به فرصتی برای نوآوری و تحرک بدل کند. امروز نیز با بازگشت اسنپ بک، دانشگاه ها بار دیگر در برابر چنین مسئولیتی تاریخی قرار گرفته اند.

دانشگاه در عصرمکانیسم ماشه: مسئولیت ها و رسالت ها

مکانیسم ماشه با بازگرداندن تحریم های گسترده، نخستین اثر خود را بر قراردادهای علمی، تبادلات دانشگاهی و همکاری های پژوهشی می گذارد. محدودیت در خرید تجهیزات آزمایشگاهی، دشواری در دسترسی به پایگاه های داده علمی، و کاهش فرصت های تبادل استاد و دانشجو از پیامدهای مستقیم این شرایط است. اما این چالش، رسالت دانشگاه ها را نه کم، بلکه سنگین تر می سازد.

امروز، دانشگاه های ایران باید نقشی دوگانه ایفا کنند:

الف . درون زا: با گسترش شبکه های علمی داخلی، توسعه آزمایشگاه های مرجع بومی، و انتشار مجلات معتبر منطقه ای، شکاف های ناشی از محدودیت های خارجی را جبران کنند.

ب . برون زا: با تکیه بر دیپلماسی علمی، از مرزهای رسمی سیاست عبور کرده و به نمایندگانی فعال در مجامع علمی جهانی بدل شوند. استادان ایرانی که در کنفرانس های بین المللی، انتشار مقالات و شبکه سازی علمی حضور می یابند، نقشی فراتر از پژوهشگر دارند: آنها سفیران غیررسمی ایران در میدان جهانی دانش اند.

تحریم های ماشه ای صرفا اقتصاد را متاثر نمی کنند؛ آنها به بازتوزیع قدرت علمی در منطقه نیز منجر می شوند. هرچه دانشگاه های ایران در مدار انزوا قرار گیرند، فرصت برای رقبای منطقه ای فراهم تر می شود تا خود را به عنوان کانون جدید دانش و فناوری معرفی کنند. این روند، ژئوپلیتیک دانش را همان قدر تحت تاثیر قرار می دهد که ژئوپلیتیک انرژی را.

از منظر استراتژیک، غیبت دانشگاه ایرانی در شبکه های علمی جهانی می تواند به تضعیف قدرت نرم ایران بیانجامد؛ قدرتی که در جهان امروز به اندازه زرادخانه های سخت افزاری اهمیت دارد. بنابراین، مقاومت علمی تنها پاسخی به تحریم نیست، بلکه ضرورتی برای حفظ توازن منطقه ای در میدان نرم افزار قدرت است.

جمع بندی

مکانیسم ماشه سایه سنگین خود را بر سر ایران گسترانده است، نمادی است از تقابل دو مسیر: مسیری که می خواهد نهاد علم را در حاشیه نگاه دارد و مسیری که علم را به موتور بقا و پیشرفت بدل می کند. تجربه تاریخی ایران از نظامیه های سلجوقی تا دارالفنون قاجاری نشان داده است که راه دوم همواره ضامن بقا، استقلال و بازآفرینی ملی بوده است.

امروز مسئولیت دانشگاه ها و استادان ایرانی بیش از هر زمان دیگری سنگین است. آنان نه تنها معلمان و پژوهشگران، بلکه معماران مقاومت علمی هستند؛ معمارانی که می توانند با تولید دانش بومی، گسترش همکاری های منطقه ای و حضور فعال در مجامع جهانی، تحریم را از یک تهدید به یک فرصت استراتژیک بدل سازند.

پیام استراتژیک روشن است: اگر دانشگاه ایرانی بتواند هم زمان در دو جبهه داخلی و خارجی بدرخشد - در داخل با خوداتکایی فناورانه و در خارج با دیپلماسی علمی - تحریم اسنپ بک نه پایان، بلکه آغازی تازه خواهد بود؛ آغازی برای دورانی که در آن دانشگاه به موتور اصلی قدرت نرم ایران و ضامن تاب آوری ملی بدل می شود.

به بیان دیگر، آنچه قدرت های خارجی در قالب «اجبار حقوقی» طراحی کرده اند، می تواند به دست استادان و دانشجویان ایرانی به «ابتکار علمی» بدل شود. تاریخ بارها نشان داده است که این سرزمین در لحظات فشار، ظرفیت بازآفرینی خود را از دل دانشگاه و نهاد علم می یابد.

اکنون زمان آن رسیده است که این میراث دوباره فعال شود و دانشگاه ایرانی با دوراندیشی، همانند نیاکان خود، تحریم را به تحرک بدل کند.

https://irna.ir/xjVBj4