امیر کنعانی تربتی
4 یادداشت منتشر شدههوش مصنوعی و انقلاب خاموش
هوش مصنوعی و انقلاب خاموش: گذر از حافظه محوری به آفرینش گری در مدارس ابتدایی
در میان هیاهوی روزمرگی و تردیدهای همیشگی، گاه پدیده ای ظهور می کند که سرنوشت بشریت را مستحیل می سازد. «هوش مصنوعی»، این مهمان نوظهور عرصه فناوری، دیگر تنها در آزمایشگاه های پیشرفته و مراکز تحقیقاتی جای ندارد، بلکه آرام و بی سروصدا به حریم مقدس آموزش ابتدایی راه یافته است. این حضور، نه یک انتخاب، که یک ضرورت انکارناپذیر در عصر دیجیتال است.
تصور کنید کلاسی را که در آن هر کودک، راهنمایی شخصی و بی کران در اختیار دارد. «هوش مصنوعی» این رویا را به واقعیت بدل می سازد. دیگر روزگاری که معلم ناچار بود توجه خود را میان سی کودک تقسیم کند به سر آمده است. امروزه، سامانه های هوشمند قادرند با درک تفاوت های فردی، برای هر دانش آموز مسیر یادگیری خاصی طراحی کنند. کودکی که در ریاضیات ضعف دارد، تمرین های مناسب سطح خود دریافت می کند، درحالی که دانش آموز تیزهوش به چالش های پیشرفته تر دسترسی پیدا می کند. این همان عدالت آموزشی است که سال ها در آرزویش بودیم.
«هوش مصنوعی»، دیوارهای کلاس درس را فرو می ریزد و جهان بی کرانی از دانش را پیش روی کودک این سرزمین پرآوزه می گشاید. وقتی دانش آموزی درباره زندگی کوسه ها کنجکاو می شود، دیگر به توضیحات خلاصه شده و یا کتاب های محدود کتابخانه بسنده نمی کند، بلکه با کمک دستیاران هوشمند، به اعماق اقیانوس ها سفر می کند، رفتار این جانداران را از نزدیک مشاهده می کند و پرسش های بی پایان خود را بی درنگ مطرح می نماید. این شیوه یادگیری، اشتیاق درونی کودک را برمی انگیزد و او را از حالت «شنونده ای منفعل به کاوشگری فعال» تبدیل می کند.
در دنیای پیچیده فردا، تنها حفظ کردن فرمول ها و تاریخ ها کافی نیست. هوش مصنوعی به کودکان می آموزد که چگونه بیندیشند، مسائل را از زوایای مختلف ببینند و راه حل های نوآورانه و مبتکرانه ارائه دهند. وقتی دانش آموزان با کمک هوش مصنوعی پروژه های گروهی طراحی می کنند، نه تنها دانش علمی کسب می کنند، بلکه تفکر انتقادی و خلاقیت را می آموزند - مهارت هایی که در قرن حاضر از نان شب هم واجب تر است.
اما این سکه روی دیگری نیز دارد. آیا این فناوری می تواند جایگزین «ارتباط عاطفی بین معلم و شاگرد» شود؟ هرگز. «هوش مصنوعی» هرچقدر هم پیشرفته باشد، نمی تواند جای درک عمیق انسانی، نوازش دلسوزانه و نگاه پر مهر «معلم» را بگیرد. نقش معلم در عصر هوش مصنوعی متحول می شود، از انتقال دهنده صرف اطلاعات به راهنمای خردمند و مربی دلسوز تبدیل می گردد که فرآیند یادگیری را هدایت کرده و به رشد عاطفی و اجتماعی کودکان یاری می رساند.
باید پذیرفت که این مسیر با چالش هایی نیز همراه است. نگرانی از وابستگی بیش از حد به فناوری، حریم خصوصی داده ها و ایجاد شکاف دیجیتالی از جمله این نگرانی ها و دغدغه هاست. اما تاریخ به ما آموخته است که هر پدیده نوینی در ابتدا با مقاومت روبرو می شود. وظیفه ما به عنوان نسل عصر دیجیتال، نه رد کردن که شناخت عمیق، برنامه ریزی هوشمندانه و به کارگیری مسئولانه این ابزار قدرتمند است.
هوش مصنوعی در «مقطع ابتدایی»، تنها یک ابزار آموزشی نیست، بلکه دریچه ای است به جهانی که در آن هر کودک می تواند به حداکثر ظرفیت وجودی خود دست یابد. این ما هستیم که باید انتخاب کنیم آیا شاهد این تحول شگرف خواهیم بود یا در آن مشارکت خواهیم کرد؟ باید گفت؛ که آینده از آن کسانی است که شهامت رویارویی با تغییر را دارند و هوش مصنوعی، همراهی است که می تواند کودکان ما را برای ساختن فردایی روشن تر آماده سازد.
امیرکنعانی تربتی _ آذر خون
6 مهر 1404
#هوش_مصنوعی #آموزش_وپرورش #معلم #آموزش #عصرفناوری #عصردیجیتال