ظرفیت برد مناطق گردشگری

6 مهر 1404 - خواندن 4 دقیقه - 26 بازدید

هر یک از مقاصد گردشگری دارای توانایی محدودی در جذب، پذیرایی و نگهداشت گردشگر دارد که معمولا به عنوان ظرفیت برد از آن یاد می شود. به عبارت دیگر، ظرفیت برد منطقه، برآوردی منطقی و نه احساسی، از تحمل یک مکان است که برای فعا لیت ها و اقدامات مجاز سیاحتی، تفریحی و بعضا مذهبی تدارک دیده شده را شامل می شود.

ظرفیت برد کلیه ی موارد مدیریتی، فیزیک منطقه، اکولوژی و توانایی جامعه ی محلی را در بر می گیرد.

این مقوله ارتباط مستقیمی با توسعه ی پایدار گردشگری دارد، به طوری که با کوچکترین لغزش در برد منطقه و رفتار فراتر از حد انتظار گردشگران با طرفیت اسمی منطقه، ریزش ناگهانی پایداری و به هم ریختگی مدیریتی را مشاهد خواهیم کرد.

میزان جذابیت منطقه، تبلیغات موثر، قابل دسترس بودن و استقبال گردشگران، از عوامل تعریف کننده ی ظرفیت برد منطقه است.

اعیاد، مناسبت های ملی و تعطیلات پایان هفته در ایران زمان مناسبی ست تا اهالی کلان شهر های کشور فارغ از امور روزانه و کسب و کار خود، راهی مناطقی غیر از حواشی سرسبز شهر های خود بشتابند.

این اقدام در قالب مسافرت های به شکل دسته جمعی، تور و خانوادگی صورت می پذیرد که بدون در نظر گرفتن ظرفیت منطقه و عدم مدیریت آن، منجر به نابسامانی های زیست محیطی، اخلاقی و فرهنگی مقصد شده و معمولا به نارضایتی جامعه ی محلی، علی رغم پایداری درآمد ناشی از سفر می انجامد.

چند سالی ست که شاهد حجم گسترده ی ترافیک های جاده ای، حتی از مبادی خروجی شهر های کلان، منجمله تهران به مقاصد شهر های شمالی کشور هستیم. این حجم از مسافر، گذشته از انباشت آلودگی هایی ناشی از سوخت فسیلی و هجوم یک باره به مقاصد شمالی جامعه ی محلی محور های مواصلاتی و شهر ها و روستا های مسیر های منتهی را درگیر اندازه ی بی شمار و خارج از تصور مسافرین می کند.

جامعه ی محلی محور های مقصد، چاره ای جز پذیرش یک یا حتی چند ساعته ی مسافرین ندارد و معمولا از طریق فروش مایحتاج، وعده های غذایی و سوغات امرار معاش می کنند و سهمی از استقرار مسافرین نمی برند که منجر به نارضایتی شدید تر و عدم ثبات درآمدی ساکنین محلات و روستا های مسیر های منتهی خواهد شد.

اهالی مقصد های مهم گردشگری علی رغم فشار های اجتماعی ناشی از هجوم یک باره ی مسافرین، باز امیدی هر چند کوچک به درآمد های اقامت گاه ها، رستوران ها و فروش مایحتاج روزانه ی مسافرین دارند، و این در حالیست که اعضای جامعه ی محلی مسیر های منتهی، درآمدی به غیر از آنچه ذکر شد نخواهد داشت و این آسیب در دراز مدت می تواند ایشان رابه هر نحو از پذیرش مسافر دلسرد کند.

ساخت و مدیریت هتل، متل، اقامت گاه و معرفی جاذبه ها، البته با در نظر گرفتن ظرفیت منطقه که به مراتب بسیار کمتر از مقاصد خاص گردشگری تعریف شده است، میتواند هم از حجم مسافر ورودی به مقاصد خاص کم کند و هم جامعه ی محلی مسیر های را از مسافر و درآمد های ناشی از پذیرش و اراده ی خدمات به ایشان بی نصیب نکند.

متاسفانه تفکر انحصار در مقاصد گردشگری معضلی ست که شاید در چند سال اخیر کمی از شدت آن کاسته شده، اما جای بسیار دارد تا کاملا محو شود و دیگر مسیر ها و مقاصد در امر گردشگری پایدار مشارکت کنند.