سناریوی تشدید تنش: تحلیل عواقب نظامی عدم حصول توافق جامع بین ایران و ائتلاف کشورهای جامعه جهانی به رهبری اسراییل

6 مهر 1404 - خواندن 9 دقیقه - 73 بازدید

چکیده:
این یادداشت به بررسی این فرضیه می پردازد که عدم دستیابی به یک توافق جامع و دموکراتیک بین ایران از یک سو و اسراییل و ایالات متحده و اروپا از سوی دیگر، در مورد مسایل هسته ای، موشکی، منطقه ای و حقوق بشر و حقوق اپوزیسیون، می تواند منجر به تشدید قابل توجه تنش ها و احتمالا تغییر پارادایم امنیتی به سمت درگیری نظامی گسترده و حمله فراگیر اسراییل و هم پیمانان آن به ایران به هدف تغییر و حذف ساختاری حکومت جمهوری اسلامی شود. این تحلیل بر اساس ارزیابی انگیزه های بازیگران کلیدی، محاسبات استراتژیک و درس های تاریخی صورت گرفته است.

مقدمه:
منطقه خاورمیانه در یک دوره تنش های سیال و ساختاری به سر می برد. برنامه هسته ای ایران، توسعه توانمندی های موشکی و پهپادی، نقش ایران در صحنه منطقه ای (از طریق حمایت از محور مقاومت در قبال اسراییل)، و پرونده حقوق بشر و برخورد حذفی با اپوزیسیون خارج از کشور، به منابع اصلی اختلاف با اسراییل و غرب(شامل امریکا و اروپا) و متحدانش تبدیل شده است. مکانیسم هایی مانند برجام (JCPOA) تلاش کردند تا از طریق دیپلماسی، این تنش ها را مدیریت کنند، اما شکست این مکانیسم ها و عدم تلاش برای ترمیم توافق برجام و عدم کامیابی در افزودن الحاقیه ها و متمم هایی با برجام و نقض روح همکاری جویانه ی برجام توسط ایران و رویکرد اسراییل ستیزانه، می تواند اکنون فضای امنیتی و سیاسی ایران را به سمت گزینه های سخت تر نظامی و برخورد نظامی سوق دهد.

بدنه تحلیل:

1. انباشت بحران و شکست دیپلماتیک:
عدم توافق جامع ایران با اسراییل و امریکا و اروپا به معنای تداوم و عمیق تر شدن بحران های موجود است:

· مساله هسته ای: بدون توافق، تحریم های فلج کننده سازمان ملل متحد و شورای امنیت و نیز آمریکا و اروپا تداوم یافته و حتا ممکن است قطعنامه های جدیدی توسط شورای امنیت در قبال ایران، تصویب گردد. همچنین احتمال خروج ایران از تعهدات بیشتر NPT افزایش می یابد. این امر می تواند منجر به تشدید چرخه تلافی جویانه، از سرگیری افزایش ذخایر اورانیوم با غنای بالا و کاهش زمان مورد نیاز برای دستیابی به سلاح هسته ای (breakout time) شود. برای اسراییل و بسیاری از قدرت های غربی، نزدیک شدن بیش از حد ایران به آستانه هسته ای، یک "خط قرمز" غیرقابل قبول و غیر قابل پذیرش است.
· مساله موشکی: برنامه موشکی ایران، که توانایی هدف قرار دادن اسراییل و متحدان غرب و حتی خاک اروپا را دارد، و بدون یک توافق محدودکننده، این موضوع به عنوان یک تهدید راهبردی مستقیم تلقی خواهد شد. ناتو و اسراییل نمی توانند در بلندمدت، ظهور یک قدرت موشکی و هسته ای غیرهمسو با تواناییهای روزافزون را تاب آورند.
· مساله منطقه ای: تداوم و تقویت نفوذ ایران در کشورهایی مانند سوریه، عراق، یمن و لبنان و فلسطین از نگاه اسراییل و کشورهای غربی و به طور خاص عربستان و نیز مجموعه کشورهای غربی، به معنای تهدید منافع امنیتی و اقتصادی آنهاست. عدم وجود یک "تفاهم فراگیر منطقه ای"، به درگیری های نیابتی و غیرمستقیم دامن زده و خطر برخورد مستقیم را افزایش می دهد.
· مسایل حقوق بشری و حقوق اپوزیسیون: در حالی که شاید این مسایل حقوق بشری و حقوق اپوزیسیون در ایران، به طور مستقیم محرک یک حمله نظامی نیستند، اما به ایجاد "مشروعیت" برای اقدام قهری و تنبیهی کمک شایانی می کنند. انتشار گزارش های گسترده در مورد نقض حقوق بشر و گسترش اعدام ها و زندان ها و نیز عدم امکان مشارکت اپوزیسیون خارج از کشور در انتخابات و ساختار قدرت ، فضای عمومی و سیاسی در اسراییل و غرب را برای پذیرش گزینه های سخت تر (از جمله تحریم های بیشتر و نیز اقدام نظامی) آماده می کند.

2. محاسبات بازیگران کلیدی و سناریوی درگیری:

· اسراییل: از دیدگاه اورشلیم، یک ایران هسته ای یا نزدیک به هسته ای، یک تهدید وجودی (Existential Threat) محسوب می شود. تاریخ کشور اسراییل از دوران باستان تا معاصر، نشان داده اسراییل برای خنثی کردن چنین تهدیدهایی (مانند حمله به تاسیسات هسته ای عراق در ۱۹۸۱ و سوریه در ۲۰۰۷) از اقدام نظامی پیشدستانه (Preemptive Strike) هراس و ابایی ندارد. در صورت عدم توافق فوری و ضروری و جامع امنیتی ایران با اسراییل و کشورهای هم پیمان آن، اسراییل احتمالا برای یک حمله گسترده و هماهنگ تر به تاسیسات هسته ای، موشکی و نظامی و سیاسی(مراکز حساس کشوری و لشکری)ایران فشار آورده و برای آن آماده می گردد و خواهان مشارکت مستقیم و حمایت متحدانش خواهد بود.
· ایالات متحده: واشنگتن، در تحت رهبری جمهوری خواهان، ایران را یک دشمن استراتژیک و عامل بی ثباتی و گسترش تنش می داند. در سناریوی عدم توافق، "گزینه نظامی" که همواره بر میز است، جدی تر می شود.

با این حال، آمریکا به دلیل پیچیدگی عملیات علیه ایران، عواقب منطقه ای گسترده و خطرات امنیتی و اقتصادی درگیری تمام عیار، ترجیح می دهد این اقدام را در چارچوب یک ائتلاف گسترده بین المللی به رهبری خود یا حداقل با مشارکت فعال ناتو و متحدان منطقه ای انجام دهد تا هزینه ها و ریسک ها را تقسیم کند و به این اقدام نظامی، مشروعیت و اعتبار بیشتر ببخشد.
· ناتو و اروپا: موضع اروپا به شکل سنتی، همواره مبتنی بر دیپلماسی و تفاهم بوده است. اما در صورت شکست کامل دیپلماتیک و افزایش احساس خطرها از اقدامات ایران (مانند خروج کامل از NPT یا آزمایش سلاح هسته ای و عدم امکان ورود به بازرسان و قطع همکاری کامل با آژانس)، موضع اروپا می تواند تغییر کند. اگر اسراییل و آمریکا تصمیم به اقدام نظامی بگیرند، فشار زیادی بر اروپا برای همراهی وارد خواهد آمد. یک "تهدید مشترک" از سوی ایران می تواند باعث انسجام مجدد ناتو و تبدیل شدن آن به یک اتحاد نظامی تهاجمی و ضربتی در این زمینه خاص شود. مشارکت ناتو می تواند از پایگاه های متعدد این پیمان نظامی و دادن حق عبور از حریم های هوایی کشورهای عضو تا مشارکت مستقیم در عملیات مشترک هوایی و دریایی و زمینی متغیر باشد.

3. چرا "تهاجم گسترده" محتمل میشود؟
تهاجم گسترده(به معنای یک پیمان و Campaign نظامی گسترده و طولانی، نه یک حمله محدود) در صورت تحقق شرایط زیر بسیار محتمل تر می شود:

· احساس فوریت: اگر اسراییل و غرب به این جمع بندی برسند که ایران در آستانه دستیابی به سلاح هسته ای و آزمایش هسته ای است و پنجره دیپلماسی بسته شده است.
· توسعه تکنولوژیک: اگر توانمندی های موشکی و دفاعی و تهاجمی ایران به گونه ای غیرهمسو با امنیت اسراییل و غرب پیشرفت کند که گزینه "حمله محدود" را بی اثر یا پرهزینه کند، نیاز به یک حمله گسترده تر برای خنثی سازی کامل توان دفاعی و تهاجمی ایران، توسط اسراییل و غرب احساس می شود.
· حادثه محرک: وقوع یک حادثه بزرگ (مانند یک درگیری نیابتی مستقیم با اسراییل یا انفجاری با انتساب به ایران در خاک یک متحد غرب) می تواند به عنوان جرقه در یک بشکه باروت عمل کند.

نتیجه گیری:
در حالی که یک"تهاجم گسترده" ناتو و اتحاد اسراییل-آمریکا-اروپا علیه ایران، بسیار محتمل است و هزینه های متعدد انسانی، اقتصادی و امنیتی گسترده ای برای ایران خواهد داشت، و این سناریویی کاملا مرتبط و قریب الوقوع محسوب می شود و این گزینه نهایی نظامی در صورت شکست مطلق دیپلماسی و احساس خطر وجودی از سوی رقبای ایران، بر روی میز باقی خواهد ماند.

راه حل جایگزین و توصیه: یکی از بهترین و کم هزینه ترین راه جلوگیری از حرکت در این مسیر پرهزینه جنگ و تقابل نظامی، احیای ضربتی و فوری و قوی دیپلماسی چندجانبه با هدف دستیابی به یک "توافق جامع و دموکراتیک" بین ایران با اسراییل و کشورهای غربی است. چنین توافقی رو در رویی نه تنها به شکل فراگیر بوده و کلیه ی مسایل طرفین درگیر را پوشش دهد، بلکه باید کلیه ی مسایل فنی هسته ای، و نیز به نگرانی های امنیتی متقابل در زمینه موشکی و منطقه ای نیز بپردازد و فضایی برای گفتگو در مورد بهبود مسایل حقوق بشری و رعایت حقوق اپوزیسیون در ایران ایجاد کند. ادامه بن بست دیپلماتیک، منطقه را به سمت یک دور جنگ غیرقابل پیش بینی و فضای بالقوه جنگ تمام عیار سوق خواهد داد.

نگارش و تنظیم: بنیامین صادقی(پژوهشگر صلح و حل و فصل منازعات و میانجی گری بین المللی)
25 سپتامبر 2025(3 مهرماه 1404)
Benjamin.sadeqi.ac@gmail.com