بررسی و تحلیل رواج موسیقی پاپ مرتضی پاشائی
بررسی و تحلیل رواج موسیقی پاپ مرتضی پاشائی
پس از پشت سر گذاشتن اتفاقات و حوادثی که ملت ایران از سر گذارنده بودند ، نیاز به موسیقی ای که همراز و همراه درد ها و احساسات ایشان باشد و پا به پای آنان اشک بریزد و از عمق جان شان خبر دار باشد بیش از پیش احساس می شد . مردمی که شور و هیجان سابق را نداشته و خود را مرده متحرکی می خواندند که به قول فرخی یزدی (( زندگی کردن من مردن تدریجی بود / آنچه جان کند تنم عمر حسابش کردم )) و از متن جامعه به حاشیه رانده شده و با از خود بیگانگی مواجه شده بودند . در این میان خوانندگان مستعد و خوش احساسی چون محسن یگانه ، محسن چاوشی و حامد هاکان و ... تا حدودی توانسته بودند بر زخم های کهنه ملت مرهمی باشند ، اما به یک باره ظهور استعداد برجسته ای چون مرتضی پاشائی که با تلفیق واقعیات زندگی جامعه ایرانی و سبک موسیقی غربی پاپ ، شیوه ای از همترازی نت ها را در دل و جان ایرانیان نواخت که گوئی تا به حال از این همدردی و همراهی خبری نبود و جوش و خروشی در مردم ایجاد کرد که بر لب رهگذری ترانه ای از مرتضی پاشائی بود و زمزمه خلوت شان ترانه های یکی هست تو قلبم ، نگران منی که نگیره دلم ، باید یک لحظه دستاتو بگیرم از ترک های محبوب مردم بود که شاید به اندازه ای عمیق و دقیق و حساب شده بود که گوئی خیل عظیمی از خوانندگان از سال 1389 تا 1392 به دست فراموشی سپرده شده بودند و فقظ از حنجره پاشائی رنج و درد خسته و فروخفته ملت بر می خیزد و پاشائی است که بر خلاف روان شناسان متبحر و کارکشته از قلب دل شکسته و روح آزرده مردم خبر دارد و برای دل خستگان و پریشان احوالان سردرگم کوچه های زندگی تراپی انجام می دهد . سرگشتگانی که نمی دانند به کجا می روند و حتی از کجا می آیند و به کجا خواهند رفت . اما باید خاطر نشان ساخت داستان غم انگیز و سر در گریبان جامعه ایرانی به لحاظ اجتماعی مسیری را به دوش می کشید که انتظار پاشائی را چون درمانی بر درد های بهبود نیافته خویش می دانست و نباید خواننده توانمند و خوش قلمی همچو پاشائی را به جریان سازی محکوم کرد و او را از سردمداران شهرت خواهی در ایران بر خلاف اظهارنظر اشتباه تعدادی از جامعه شناسان نامید ؛ چرا که موسیقی وی بر خلاف آنچه که این دسته از اندیشمدان می پندارند رئالیسم زندگی اجتماعی ایرانیان و حوادث تلخی بود که شنیدن آن شیرینی دلنوازی داشت و از درد های فروخفته آنان می کاهید .