توافق نامه جامع امنیتی و شماری از شیوه های ایتکاری برای حل و فصل منازعات ایران و اسراییل در قبال فلسطین

4 مهر 1404 - خواندن 7 دقیقه - 23 بازدید


مقدمه

منازعه ایران و اسراییل، که شاید ریشه در تنش های انقلاب ۱۳۵۷ در ایران و تغییر موضع تهران از رسمیت و شناسایی به تقابل عقیدتی و ایدئولوژیک با اسراییل دارد، به یکی از پایدارترین و پیچیده ترین تنش ها در سطح خاورمیانه ای و جامعه جهانی تبدیل شده است. این تقابل تنها یک اختلاف دوجانبه ساده نیست، بلکه به طور عمیقی با مساله حقوق فلسطینی ها، رقابت های منطقه ای، برنامه هسته ای و موشکی و پهپادی ایران و امنیت پایدار اسراییل گره خورده است. حل این منازعه نیازمند خلق ایده ها و راهکارهای ایتکاری (خلاقانه) است که فراتر از الگوهای سنتی مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم عمل کند. این یادداشت به بررسی شماری از این شیوه های ایتکاری در چهارچوب های مختلف می پردازد.

۱. چارچوب سازی مجدد مساله: از حذف به مدیریت و تحول

یک مانع بزرگ، تعریف متضاد دو طرف از ماهیت مساله است: برای اسراییل، "تهدید امنیتی وجودی ناشی از ایران" است و برای ایران، مبارزه با "صهیونیسم" به عنوان یک آرمان ایدئولوژیک. یک راه حل ایتکاری می تواند "چارچوب سازی مجدد" باشد. به جای تمرکز بر حل نهایی و فوری تمام مسایل، می توان مساله را به صورت "مدیریت یک رقابت منطقه ای پیچیده با مکانیسم های جلوگیری از جنگ تمام عیار" تعریف کرد. این چارچوب، فضایی برای گام های عملی کوچک تر فراهم می کند، حتی در غیاب اعتماد یا توافق بر سر غایت نهایی. به عنوان مثال، می توان بر سر یک "کد ارتباطی بحران" برای جلوگیری از تشدید ناخواسته درگیری هایی مانند درگیری در سوریه یا لبنان و یمن توافق کرد، بدون این که طرفین مجبور به رسمیت شناختن فوری یکدیگر باشند.

۲. ایجاد مسیرهای غیرمستقیم و چندلایه

با توجه به مخالفت ایدئولوژیک ایران با هرگونه عادی سازی مستقیم، مسیرهای غیرمستقیم و چندلایه حیاتی هستند. این امر شامل موارد زیر می شود:

· دیپلماسی چندجانبه پلکانی: به جای مذاکره دوجانبه، می توان از پلتفرم های چندجانبه موجود مانند مذاکرات برسر برنامه هسته ای و موشکی به عنوان نقطه آغاز استفاده کرد. موفقیت در یک حوزه فنی (مانند هسته ای یا موشکی) می تواند اعتماد لازم برای پرداختن به مسایل دیگر مانند امنیت یا حضور منطقه ای ایران را ایجاد کند. در این مدل، قدرت های بین المللی (P5+1) یا منطقه ای (مانند عمان یا بحرین و امارات) به عنوان واسطه گر و ضامن، می توانند عمل می کنند.
· گفت وگوی امنیتی منطقه ای: ایجاد یک چارچوب امنیت جمعی منطقه ای که شامل ایران، اسراییل و کشورهای عربی شود، می تواند راهی برای حل مسایل امنیتی مشترک و ایجاد چارچوب های مشترک باشد. در چنین چارچوبی، نگرانی های امنیتی اسراییل درباره ایران و متقابلا نگرانی ایران از اتحادهای ضدخودش، در یک مجمع چندجانبه مطرح می شود. این امر بار مساله فلسطین را از دوش رابطه دوجانبه کم می کند و آن را به یک مساله منطقه ای تبدیل می کند که نیازمند راه حلی با اجماع گسترده تر است.

۳. تفکیک مسایل و دادن و گرفتن های نامتقارن

یک رویکرد دیگر، "تفکیک مسایل" به جای تلاش برای یک "معامله بزرگ" است. مسایل مختلفی وجود دارد که می توان آن ها را جداگانه و با ترتیبات زمانی مختلف مورد مذاکره قرار داد:

· مساله هسته ای: این موضوع به دلیل تهدید مستقیم برای امنیت اسراییل، اولویت اول است. یک توافق جامع و قابل بازرسی و بادوام در این حوزه، بزرگترین گام برای کاهش تنش خواهد بود.
· حضور منطقه ای ایران: این مساله پیچیده تر است. یک راه حل ایتکاری می تواند شامل "مناطق نفوذ مشترک" یا "قواعد رفتاری" در کشورهایی مانند سوریه، عراق و لبنان و یمن باشد. برای مثال، توافق بر سر خروج نیروهای نظامی غیردولتی از نزدیک مرزهای اسراییل.
· مساله فلسطین: این مساله هسته ایدئولوژیک تقابل است. یک رویکرد ایتکاری ممکن است شامل یک "معامله نامتقارن" باشد. به این صورت که پیشرفت در فرآیند فلسطین (مانند تقویت دموکراتیک حکومت خودگردان فلسطین، گسترش حاکمیت فدرال و داخلی در مناطق B) نه تنها به عنوان نتیجه مستقیم مذاکره با ایران، بلکه به عنوان ابتکاری از سوی اسراییل و با حمایت بین المللی صورت گیرد. این کار می تواند مشروعیت ایدئولوژیک تقابل ایران را تضعیف کند و فضای داخلی در ایران را برای تمرکز بر مسایل اقتصادی و معیشتی که ممکن است اولویت بیشتری داشته باشند، باز کند. در مقابل، ایران می تواند حمایت خود از گروه هایی را که عملیات نظامی علیه اسراییل انجام می دهند، کاهش دهد.

۴. بهره گیری از دیپلماسی غیررسمی و Track II

دیپلماسی غیررسمی که در آن کارشناسان، بازنشستگان ارشد، دانشگاهیان و شخصیت های سیاسی و اجتماعی و مذهبس خارج از چارچوب رسمی دولت ها گفت وگو می کنند، ابزار قدرتمندی برای آزمایش ایده های جدید و ایجاد درک متقابل است. این گونه گفت وگوها می تواند:

· نقشه راه های عملی برای مسایل فنی (مانند امنیت دریایی و امنیت عبور و مرور کشتیرانی) طراحی کند.
· به درک بهتر از "خطوط قرمز" طرفین کمک کند.
· فضای عمومی در دو کشور را برای پذیرش گزینه های توافق آمیز و صلح آمیز در بلندمدت آماده سازد.

۵. ایجاد مشوق های اقتصادی و ارتباط های مردمی

اگرچه تحریم ها و انزوا یک ابزار فشار است، اما ایجاد مشوق های اقتصادی می تواند به عنوان یک مکانیزم ایتکاری عمل کند. برای مثال، در صورت توافق امنیتی جامع، ادغام تدریجی ایران در اقتصاد جهانی می تواند هزینه های درگیری را برای تهران افزایش دهد. همچنین، ایجاد امکان تبادل دانشجو، گردشگری (هرچند محدود برای اتباع خاص)، و همکاری های علمی در حوزه های غیرحساس (مانند پزشکی، محیط زیست) می تواند دیوارهای بی اعتمادی را به تدریج کوتاه کند.

نتیجه گیری

هیچ راه حل ساده ای برای منازعه ایران و اسراییل وجود ندارد. با این حال، ترکیبی از شیوه های ابتکاری می تواند مسیری به سوی مدیریت بحران و در نهایت تحول تدریجی رابطه را ترسیم کند. این مسیر نیازمند چارچوب سازی مجدد مساله، استفاده هوشمندانه از دیپلماسی غیرمستقیم و چندلایه، تفکیک مسایل و طراحی معاملات نامتقارن، سرمایه گذاری بر دیپلماسی غیررسمی و ایجاد مشوق های اقتصادی است. موفقیت این راهکارها در گرو خواست و اراده سیاسی قوی در تهران و اورشلیم، و همچنین نقش فعال و سازنده جامعه بین المللی و قدرت های منطقه ای است. هدف نهایی نباید عادی سازی فوری باشد، بلکه ایجاد مکانیزم هایی برای جلوگیری مقطعی از جنگ و خشونت و ایجاد زمینه برای یک توافق بردبرد و صلح پایدار در میان مدت و بلندمدت است.

نگارش و تنظیم: بنیامین صادقی(پژوهشگر صلح و حل و فصل منازعات و میانجی گری بین المللی)
25 سپتامبر 2025(3 مهرماه 1404)
Benjamin.sadeqi.ac@gmail.com