فلسفه علم - علم و شبه علم

27 آذر 1402 - خواندن 11 دقیقه - 5460 بازدید

علم و شبه علم

علم به انگلیسی: (Science) تلاشی نظام مند است که دانش را در قالب توضیحات و پیش بینی های قابل آزمایش درباره تمامیت جهان می سازد و سازمان می دهد.

واژه علم از زبان عربی، وارد زبان فارسی شده است. برخی واژه دانش را به جای علم به کار می گیرند؛ ولی باید توجه داشت علم و دانش، دارای دو تعریف متفاوت هستند. در زبان انگلیسی، واژه لاتین science برای علم به کار گرفته می شود و واژه knowledge، برای دانش.

از عصر کلاسیک علوم به عنوان یک نوع دانش با فلسفه ارتباط نزدیکی داشتند. در اوایل عصر مدرن دو کلمه علم و فلسفه در زبان انگلیسی به جای هم به کار برده می شدند. در سده ۱۷ میلادی فلسفه طبیعی (که امروز علوم طبیعی نامیده می شود) به تدریج از فلسفه جدا شد. با این حال علم همچنان کاربردی وسیع برای توضیح آگاهی های مطمئن در مورد یک موضوع داشت.

در عصر مدرن، علم معادل علوم طبیعی و فیزیکی به کار می رود، لذا محدود به شاخه هایی از آموختن است که به پدیده های دنیای مادی و قوانین آن ها می پردازد. این هم اکنون معنای غالب علم در کاربرد روزمره است.

•نخستین شواهد علم را می توان در دوره های ماقبل تاریح پیدا کرد، مثل کشف آتش، اختراع چرخ و توسعه خط نوشتاری. سنگ نوشته های اولیه حاوی اعداد و اطلاعاتی درباره منظومه شمسی هستند. با گذشت زمان، علم پیشرفت کرده و علمی تر شد.

•قرن سیزده: بر طبق دایره المعارف فلسفه استنفورد، رابرت گروستست چارچوبی برای روش های مناسب آزمایشات علمی مدرن طراحی کرد. کارهای او بر این اصل تاکید می کرد که کند و کاو و بررسی باید بر پایه شواهدی باشد که از طریقآزمایش مورد تایید قرار می گیرد.

•قرن پانزده: لئوناردو داوینچی یادداشت هایی را در جستجوی شواهدی مطرح کرد که بدن انسان در مقیاس خرد جهانی است. این هنرمند، دانشمند و ریاضی دان اطلاعاتی درباره هیدرودینامیک و فیزیک نور گردآوری کرد.

•قرن شانزده: نیکولاس کوپرنیک با ارائه مفهوم “خورشید مرکزی” درک ما را نسبت به منظومه شمسی متحول ساخت. در این مدل، زمین و سیارات به دور خورشید می چرخند. خورشید نیز مرکز منظومه شمسی می باشد.

•قرن هفده: یوهانس کپلر با قوانین حرکت سیارات خود، آن مشاهدات را گسترش داد. گالیله ابزار جدیدی موسوم بهتلکسوپ اختراع کرد و آن را برای مطالعه خورشید و سیارات مورد استفاده قرار داد. قرن هفدهم به دلیل قوانین حرکت اسحاق نیوتن شاهد پیشرفت هایی در مطالعه فیزیک نیز بوده است.

•قرن هجده: بنجامین فرانکلین دریافت که صاعقه ماهیتی برقی دارد. فعالیت های او نقش چشمگیری در توسعه مطالعات هواشناسی و دریا شناسی داشته است. هنگامی که آنتوان لاوازیه معروف به پدر شیمی مدرن، قوانین پایستگی جرم را طراحی کرد، تحولی در علم شیمیپدید آمد.

•قرن نوزده: اکتشافات آلساندرو ولتا در خصوص سری الکتروشیمیایی که به اختراع باتری منجر گردید، از جمله مهم ترین دستاوردهای این قرن می باشد. جان دالتون نیز نظریه اتمی را معرفی نمود که بر این اساس، تمامی مواد از اتم هایی تشکیل شده اند که در اثر ترکیب با یکدیگر مولکول ها را بوجود می آورند. زمانیکه گریگور مندل قوانین وراثت را به پیش کشید، ژنتیک مدرن پایه گذاری شد. در اواخر قرن نوزدهم، ویلهم رونتگن پرتو های ایکس را کشف کرد و قوانین اهم جورج اهم نیز نحوه مهار بارهای الکتریکی را به دانشمندان نشان داد.

•قرن بیست: اکتشافات آلبرت انیشتین که بیشتر به پاس نظریه نسبیت شهرت یافته است، بر اوایل قرن بیستم حکمرانی می کرد. نظریه نسبیت انیشتین در واقع دو نظریه مجزا را در بر می گیرد. نظریه نسبیت، این ادعا را مطرح نمود که زمان باید بر طبق سرعت یک شی متحرک در دیدگاه ناظر دستخوش تغییر قرار بگیرد. اما نظریه نسبیت عام منتشر شده با عنوان “مبنای نظریه نسبیت عام” این ایده را توسعه بخشید که ماده باعث خمیدگی فضا می شود.

•قرن بیست و یک: در این قرن، اولین نسخه هایی از ژنومانسان کامل شد و همین زمینه ساز تحولی عظیم در درک ما نسبت به DNA شد. بدین ترتیب، مطالعه ژنتیک، نقش آن در زیست شناسی انسان و استفاده از آن بعنوان پیش بینی کننده بیماری ها و سایر اختلالات پیشرفت قابل توجهی کرد. و اکتشافات بسیار زیادی که همچنان با روش علمی صورت می گیرند و ادامه دارند.

شبه علم:

شبه علم به انگلیسی: Pseudoscience)) به ادعاها، باورها، یا کارهایی گفته می شود که به غلط با عنوان علم ارائه می شوند، ولی بر پایه روش علمی نیستند؛ یعنی مروجان شبه علم به جای اینکه خرافات و مطالب غیر واقعی را بدون روتوش ارائه کنند، از قالب و اصطلاحات علمی استفاده می کنند تا با استفاده از اعتبار علم، میزان باورپذیری ادعاهای خود را بالا ببرند؛

•شبه علم، خرافات زمانه ی ماست. مجموعه ای شلخته و به هم ریخته از باورهایی که روز به روز گسترش می یابند و جذابیت فروانی هم دارند. دلیل جذابیت آن هم پیچیده نیست. شبه علم، نقطه مقابل یا متضاد علم نیست. شبه علم مشخصاتی دارد که آن را حتی از مفاهیم دیگری مانند خرافات و یا حتی تعابیری مانند لاطائلات و اراجیف و اباطیل و ترهات (در فارسی: جفنگ، ژاژ و یاوه) متمایز می کند. هری فرانکفورت، فیلسوف مشهور آمریکایی کتابی دارد با عنوان „در باب حرف مفت“که همین اواخر به فارسی نیز ترجمه شده است. اما آن چه که این فیلسوف مشهور می گوید و نقد می کند الزاما شبه علم نیست. او ایده هایی را به چالش می گیرد که نه راست هستند و نه دروغ. بلکه صرفا به تعبیر خودش (حرف مفت) هستند و بر هیچ مبنا یا استدلال منطقی استوار نیستند. اما دعاوی و گزاره های شبه علمی غیر از نامربوط و بی اساس بودن، یک مشخصه دیگر نیز دارند.

•شبه علم، مجموعه ای از باورهای بی پایه و اساس است که به آن ها رنگ و لعاب علمی زده شده است. شبه علم مانند خرافات و جادوگری صحبتی از معجون بال مگس مرده و روغن کنجد نمی کند. در باورهای شبه علمی، حتی گوینده ممکن است از کلماتی مانند کوانتوم، فوتون، متافیزیک، پوزیترون، الکترون و … استفاده کند و تلاش کند سخنان خود را علمی جا بزند. این دقیقا مشخصه اصلی باورهای شبه علمی است.

•شبه علم، ظاهری شبیه به بحث های علمی دارد و مخاطب غیرمتخصص با شنیدن آن ممکن است تصور کند که گوینده، سخنان علمی می گوید. مخاطب غیرمتخصص ممکن است از شنیدن کلماتی مانند کوانتوم و اوربیتال مولکولی حیرت کند و حتی احساس کند که در حال فراگیری یک مطلب علمی است.

در گزارشی سینگر و بناسی (۱۹۸۱) اینگونه نوشتند که عقاید شبه علمی ریشه در حداقل یکی از منابع زیر دارند:

• اشتباهات شناختی رایج از تجربیات شخصی

• پوشش نادرست رسانه های جمعی

• عوامل اجتماعی فرهنگی

• آموزش علمی ضعیف یا نادرست


مثال هایی از شبه علم:

۱- فرد معتقد به شبه علم از قانون «عمل و عکس العمل» برای توضیح «نتایج کار خیر» استفاده می کند ۲- از «نسبیت» برای توضیح اینکه «فلان مهمانی چقدر نسبت به فلان کلاس درس زودتر تمام شد!» ۳- از «عدم قطعیت» برای رد کردن یک اصل ساده منطقی استفاده می کند ۴- از «کوانتوم» برای شفا ۵- از «ژنتیک» برای توصیف عقاید سنتی آزموده نشده ۶- از «انرژی» به «عرفان» می رسد ۷- از «قانون بقای ماده و انرژی» به این نتیجه می رسد که تناسخ وجود دارد و…

در ایران نیز همانند کشورهای دیگر جهان، موارد شبه علم بدون ارزیابی دقیق رسانه های رسمی به عنوان دستاوردهای علمی واقعی گزارش می شود که ساخت موتورهای بدون سوخت، ویروس یاب مستعان و دیگر اختراعات غیرممکن از آن جمله است. بخشی از ترویج شبه علم در ایران از تریبون های رسمی، از جمله صداوسیما انجام می شود که در مواردی افرادی بدون صلاحیت علمی از این مطالب برای دفاع از مواضع سیاسی و مذهبی حکومت استفاده می کنند. اما آنچه رواج شبه علم در ایران را از بسیاری کشورها متمایز می کند نقش فعال رسانه های رسمی و مقام های عالی در آن است، تا جایی که محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق از تولید انرژی هسته ای در زیرزمین خانه یک دختر نوجوان ایرانی گفته بود. نمونه دیگر شبه علم، معرفی مستعان ۱۱۰ توسط سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی به عنوان دستگاهی که می تواند برای شناسایی لحظه ای ویروس کرونا از فاصله دور استفاده شود. این ادعا توسط انجمن فیزیک ایران، در دسته ادعاهای شبه علم دسته بندی شد.

تاریخچه شبه علم:

تاریخچه شبه علم مطالعه بر روی تئوری های شبه علمیدر طول زمان است. شبه علم عقایدی است که خود را به جای علم معرفی می کنند، در حالی که معیارهای کافی برای علم واقعی بودن را ندارند. تشخیص دادن میان علم و شبه علم گاهی بسیار سخت می باشد. یک پیشنهاد برای تمایز بین این دو، معیار جعلیاست، که بیشتر به کارل پوپر فیلسوف مربوط می شود. در تاریخچه علم و شبه علم ممکن است تمایز بین این دو بسیار دشوار باشد، زیرا بعضی از علوم مشتقی از شبه علم ها هستند. به عنوان مثالی برای این دگرگونی می توان به علم شیمی اشاره کرد، که خاستگاه آن در مطالعات کیمیاگری شبه علم یا پیش علم ریشه دارد.


نشانه های اصحاب شبه علم:

Ø فرار به رسانه

Ø توطئه اندیشی

Ø تکیه بر همهمه به جای پیام

Ø تکیه بر تک نگاری تجربه های شخصی

Ø تکیه بر قدیمی و باستانی بودن ادعا

Ø کار در انزواء

Øطرح کردن قوانین تازه برای طبیعت


ویژگی های شبه علم:

Øمسئولیت اثبات آن بر دوش دیگران است

Øتعصب تایید در آن به وفور وجود دارد

Øنظریه جایگزین ندارد

Øبر شواهد روایی بنا شده است

Øتعمیمی عجولانه از مطالعات موردی واحد است

Øکلیت علم را زیر سوال می برد

Øپاسخ های ساده برای موضوعات پیچیده ارائه می کند

Øبه انتقاد واکنش های خصمانه دارد

Øپر از اصطلاحات مبهم علمی است

Øیک قرن هم بگذرد، پیشرفتی در آن حاصل نمی شود

Øاز مثال های نقض برای تایید خودش استفاده می کند


تمیز علم و شبه علم:

Øیکی از معیارهای تمیز علم از شبه علم، ابطال پذیری است. گزاره های شبه علمی معمولا ابطال ناپذیر هستند، در حالی که مدعاهای علمی ابطال پذیرند.

Øریشه بسیاری از باورهای شبه علمی، برقراری اشتباه ربط های غیرمنطقی است و همچنین تلاش برای صورت بندی یک رابطه علت و معلول دروغین؛ مثلا باور به ربط بین وقوع زلزله و پروژه هارپ

Øراه دیگر تمیز علم از شبه علم وجود امکان راستی آزمایی آن است. به این معنا که یک استدلال، امکان بررسی نقادانه را داشته باشد. برای نمونه، تاریخ

Øراه دیگر بررسی علمی بودن یک پدیده، امکان تکرار آن است. برای نمونه وقتی درباره مسئله ای ادعایی صورت می گیرد، صرف نظر از دقتی که برای رخ دادن آن صرف شده، باید بتوان مجددا به نتایج نسبتا ثابتی رسید.



علم و شبه علم ۲ روی سکه هستند. برخلاف علم واقعی که دنبال یافتن حقیقت است و هیچ تعصبی ندارد و اگر جایی مثال نقض پیدا کند، می پذیرد که باید درصدد رفع آن برآید، شبه علم با تعصب فقط خودش را قبول داردو حتی اگر علم واقعی با آن ناسازگار باشد، علم واقعی را باطل می داند.