توسعه ایران با ساخت بمب اتم

29 شهریور 1404 - خواندن 8 دقیقه - 25 بازدید

▪️ایران رسما اعلام کرده است که برنامه هسته ای اش صلح آمیز است و تاکنون نهادهای بین المللی هیچ گزارشی مبنی بر تولید یا آزمایش سلاح هسته ای توسط این کشور منتشر نکرده اند. با این حال، خروج آمریکا از توافق برجام و عدم پایبندی برخی طرف ها به مفاد آن، همراه با انتشار برخی گزارش های جنجالی آژانس بین المللی انرژی اتمی، ایران را به ازسرگیری و توسعه سریع غنی سازی اورانیوم و افزایش ذخایر آن سوق داده است. طبق گزارش های فنی، تا میانه سال ۲۰۲۵، میزان کل اورانیوم غنی شده ایران حدود ۹۳۰۰کیلوگرم برآورد شده و بخش قابل توجهی از آن، بیش از ۴۰۰ کیلوگرم، تا سطح تقریبی ۶۰٪ غنی شده است.

▪️هم زمان، حملات اسرائیل و آمریکا به تاسیسات ایران و محدودیت دسترسی بازرسان آژانس باعث ایجاد وقفه و تنش در نظارت شده است. اگرچه مجددا توافقاتی برای بازگشت به نظارت کامل امضا شده و ایران در مصر به یک پیمان نامه دیگر تن داده، اما ظاهرا اروپا توافقات را مثل همیشه نقض کرده و آماده فعال سازی مکانیسم ماشه شده است. این شرایط باعث افزایش فشار دیپلماتیک و احتمال بازگشت یا تشدید تحریم ها شده است. در جهان کشورهایی هستند که سلاح هسته ای دارند، از جمله انگلیس، فرانسه، چین، روسیه، هند و پاکستان. اما آمریکا چرا نسبت به آن ها حساسیت ندارد و صرفا تلاش می کند برنامه هسته ای ایران را محدود یا نابود کند؟ چرا غرب از هسته ای شدن ایران هراس دارد و حتی حاضر نیست اجازه استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای را به ایران بدهد؟

▪️اگر از دیدگاه راهبردی به آمریکا نگاه کنیم، کشورها بر اساس ارزش ژئوپولیتیک، میزان منابع و همسویی با سیاست های واشنگتن به چهار گروه تقسیم می شوند: گروه اول شامل کشورهای فاقد منابع و ارزش اقتصادی و گستره ژئوپولیتیک کم که معمولا توجه آمریکا را کمتر جلب می کنند، مثل برخی کشورهای آفریقایی و یا برخی از کشورهای دوردست. دومین گروه شامل کشورهایی با منابع و ارزش اقتصادی بالا و ژئوپولیتیک گسترده و وسیع اما مخالف سیاست های آمریکا هستند، مانند چین و روسیه، که معمولا آمریکا با آن ها رقابت یا مقابله سخت می کند. سومین گروه شامل کشورهای همسو با سیاست های آمریکا و دارای منابع و ارزش بالا و بعضا گستره ژئوپلتیکی و جغرافیایی بالا هستند، مانند اکثر کشورهای اروپایی، ژاپن و کره جنوبی، که مورد حمایت قرار می گیرند، اما برتری آمریکا بر آن ها حفظ می شود. گروه چهارم شاملکشورهای دشمن آمریکا، مانند ایران، کره شمالی و ونزوئلا، که تحت فشار، تحریم و محدودیت رشد قرار دارند.

▪️این بررسی نشان می دهد که داشتن بمب اتمی یا فناوری هسته ای، به خودی خود علت اصلی حساسیت آمریکا نیست. به عنوان مثال، کره شمالی هم بمب هسته ای دارد و جز کشورهای دشمن آمریکا است، اما نوع برخورد با آن کشور محدود به چند قطعنامه و اعمال تحریم و تهدیدات رسانه ای است. طبق دسته بندی فوق ایران در زمره کشورهای دشمن آمریکاست که خلاف سیاست های آمریکا و غرب در جهان عمل می کند، لذا به هر روشی باید سرکوب شود. آمریکا در مورد ایران با تمام توان به دنبال محدودسازی یا نابودی اقتصاد، صنعت هسته ای، صنایع نظامی و در آخر تغییر نظام است.

▪️آمریکا و هم پیمانانش نگران پیامد ساخت بمب اتم توسط ایران هستند؛ پیامدهای منطقه ای و بین المللی آن، از جمله آغاز رقابت تسلیحاتی در خاورمیانه و تهدید امنیت اسرائیل و متحدان غرب، از عوامل اصلی است. در صورت تولید سلاح هسته ای توسط ایران، کشورهایی مانند عربستان، ترکیه یا مصر ممکن است برنامه های مشابه را دنبال کنند، که این امر پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای (NPT) را تضعیف و ثبات بین المللی را به خطر می اندازد.

▪️خاورمیانه قلب بازار انرژی جهان است و هرگونه بحران امنیتی می تواند عرضه نفت و گاز را مختل و پیامدهای اقتصادی جهانی ایجاد کند. اما موضوع اصلی همان است که ذکر شد: اسرائیل، مهم ترین دلیل حساسیت شدید آمریکا و غرب نسبت به برنامه هسته ای ایران است. اسرائیل به عنوان حافظ منافع آمریکا و متحدانش در غرب آسیا عمل می کند و تنها کشوری که می تواند به طور بالقوه ماهیت اسرائیل را تهدید کند، ایران است. لذا به بهانه های امنیتی و هسته ای، فشار و حتی حمله علیه ایران اعمال می شود، همانند پرونده های لیبی، عراق و سوریه که به تغییر حکومت و پروژه رژیم چنج انجامید. این نکته را هم باید اضافه کرد که از نظر اقتصادی هم، داشتن توان نظامی اتمی می تواند حس امنیت سیاسی برای سرمایه گذاران ایجاد کند، زیرا بازدارندگی هسته ای هزینه هر اقدام نظامی علیه ایران را بالا می برد. با این حال، این امنیت تضمینی برای سوددهی سرمایه گذاری و توسعه اقتصادی نیست؛ چراکه تشدید تحریم ها، محدودیت سرمایه گذاری خارجی و محدودیت دسترسی به فناوری و بازارهای جهانی همچنان مانع اصلی هستند. اما ایران می تواند با یک مدیریت دقیق و تعامل دیپلماتیک سرمایه گذاری خارجی و توسعه اقتصادی را ادامه دهد.

▪️از منظر امنیتی، ایران بر پایه اصل بازدارندگی تلاش می کند هزینه هرگونه اقدام نظامی علیه خود را افزایش دهد. توان هسته ای تنها بخشی از این راهبرد است و بازدارندگی می تواند از ترکیب توان دفاعی، موشکی، دیپلماتیک و اقتصادی نیز به دست آید. فشارهای خارجی و تهدید به حمله، انگیزه ایران را برای گسترش برنامه هسته ای تقویت کرده است؛ به همین دلیل، در شرایط کنونی دستیابی به سلاح هسته ای به عنوان تنها راهکار بازدارندگی مطرح می شود. این در حالی است که آمریکا و برخی کشورهای غربی و شرقی داشتن سلاح هسته ای را برای خود مشروع می دانند، اما ایران را به دلیل اختلاف منافع و اتخاذ سیاست های مستقل منطقه ای در جایگاه «کشور دشمن» قرار داده و هرگونه توان هسته ای چه نظامی و چه صلح آمیز را برای آن غیرمجاز اعلام می کنند.

▪️سیاست هسته ای بر پایه قدرت و منافع کشورها شکل می گیرد و آمریکا و غرب نقش اصلی را در آن دارند؛ نقشی که تحت تاثیر عوامل سیاسی، تاریخی، ژئوپولیتیک، اقتصادی و امنیتی است. هسته ای شدن ایران می تواند به عنوان ابزار بازدارندگی عمل کند، اما هزینه های سنگین اقتصادی، سیاسی و امنیتی نیز به همراه دارد. بنابراین، مدیریت هوشمندانه سیاست خارجی و تعامل با جامعه جهانی شرط اساسی برای کاهش این هزینه ها و بهره گیری از مزایای آن است. در شرایط کنونی، دستیابی به سلاح هسته ای ممکن است تنها راه بازدارندگی موثر و تضمین امنیت در برابر تهدیدهای آمریکا، اسرائیل و غرب باشد؛ همان گونه که تضمین امنیت برای کره شمالی ایجاد شد.

▪️لذا بر اساس قواعد عقل و عرف بین المللی، داشتن بمب اتم به قصد بازدارندگی یعنی تهدید به استفاده در صورت حمله دشمن، از نظر نظریه امنیت بین الملل قابل توجیه است، زیرا هدف آن جلوگیری از جنگ و حفظ امنیت است. این نوع بازدارندگی بر اصل «ترساندن بدون اقدام» استوار است. بنابراین، توانایی و داشتن بمب های هسته ای به جهت بازدارندگی ابزاری مشروع در جهان امروز محسوب می شود و برای ایران شاید در شرایط حساس منطقه و جهان ابزاری کاملا ضروری و مهم است. بنابراین، ایران عملا با دو گزینه روبه رو است: نخست، انجام آزمایش هسته ای و تکمیل مسیر دستیابی به بمب اتم؛ و دوم، تن دادن به فشارها و زورگویی های آمریکا و غرب، واگذاری امتیازات بیشتر و در نهایت پذیرش شرایطی که می تواند به تضعیف حکومت، بروز بحران های داخلی و حتی خطر تجزیه کشور منجر شود.