کارن هورنای (Karen Horney) یکی از پیشگامان روان شناسی زنانه و روان شناسی انسانی
کارن هورنای (Karen Horney) یکی از روانکاوان برجسته قرن بیستم و یکی از پیشگامان روان شناسی زنانه و روان شناسی انسانی بود. کارن هورنای در ۱۶ سپتامبر سال ۱۸۸۵ در آلمان متولد شد. تحصیلات خود را در پزشکی و روان پزشکی در همان جا به پایان رساند. در سال ۱۹۳۲ به ایالات متحده مهاجرت کرد و به عنوان استاد دانشگاه در رشته روانکاوی مشغول به تدریس شد. در ضمن با همکاری عده ای از همکاران و شاگردان خود موسسه ای به نام «موسسه روانکاوی هورنای» در نیویورک دایر کرد که هم اکنون شاگردان او این موسسه را اداره می کنند.کارن هورنای در چهارم دسامبر سال ۱۹۵۲ در ایالات متحده درگذشت .
هورنای به دلیل نقد نظریه فروید و ارائه دیدگاه های تازه درباره روانکاوی و روانشناسی شخصیت شهرت دارد.
هورنای می گوید:
"روان نژندی، تلاشی است برای اجتناب از درد یک زندگی واقعی."
از نظر او
"تنهایی واقعی، ناتوانی در برقراری ارتباط با خود است."

برخی مفاهیم کلیدی در نظریه کارن هورنای:
1. نقد فروید و نظریه روانکاوی کلاسیک:
هورنای بر خلاف فروید، تاکید کرد که عوامل فرهنگی و اجتماعی نقش مهمی در شکل گیری شخصیت و مشکلات روانی افراد دارند، نه صرفا غریزه های جنسی و ناخودآگاه جنسی. او معتقد بود که بسیاری از اضطراب ها و مشکلات روانی ریشه در فشارهای اجتماعی و روابط بین فردی دارد.
2. اضطراب بنیادی (Basic Anxiety):
هورنای مفهوم «اضطراب بنیادی» را مطرح کرد؛ اضطرابی که در کودکی در نتیجه احساس تنهایی، عدم امنیت یا فقدان حمایت ایجاد می شود و بعدها بر شخصیت فرد تاثیر می گذارد.هورنای بر این ایده تمرکز دارد که اضطراب از روابط نامناسب با والدین در دوران کودکی نشات می گیرد. هورنای معتقد بود که اگر والدین عشق و امنیت کافی را به کودک ندهند، در او یک حس عمیق از تنهایی و بیچارگی ایجاد می شود که آن را "اضطراب اساسی" می نامد. برای مقابله با این اضطراب، افراد گرایش های روان نژندانه را در خود توسعه می دهند.
3. راهبردهای مقابله با اضطراب:
او سه نوع گرایش یا راهبرد اساسی برای مقابله با اضطراب را معرفی کرد:
این راهبردها نشان می دهند که افراد چگونه با احساس ترس، تنهایی یا عدم امنیت مواجه می شوند.
توضیح هرکدام به شکل ساده:
حرکت به سوی دیگران:(Towards People)
وابستگی بیش از حد به دیگران و تلاش برای جلب محبت و تایید آن ها
ویژگی ها: وابستگی شدید به دیگران، نیاز به محبت، تمایل به پذیرفته شدن.
رفتارها: همیشه سعی می کند دیگران را راضی کند، از مخالفت یا طرد شدن می ترسد.
مثال: کسی که همیشه از دوستان یا همکارانش تایید می خواهد و نمی تواند بدون تایید آن ها تصمیم بگیرد.
حرکت علیه دیگران: (Against People)
پرخاشگری، سلطه جویی و تلاش برای کنترل دیگران
ویژگی ها: تلاش برای کنترل یا سلطه بر دیگران، پرخاشگری، رقابت افراطی.
رفتارها: افراد سعی می کنند با قدرت و رقابت خود را محافظت کنند و از آسیب دیدن جلوگیری کنند.
مثال: فردی که همیشه در محیط کار رقابت می کند و به دیگران اعتماد ندارد، تا احساس ضعف نکند.
حرکت دور از دیگران: (Away from People)
کناره گیری، اجتناب و استقلال افراطی برای محافظت از خود.
ویژگی ها: اجتناب از روابط نزدیک، خوداتکایی بیش از حد، فاصله گرفتن از دیگران.
رفتارها: افراد ترجیح می دهند تنها باشند و وابستگی به دیگران را محدود کنند تا از آسیب جلوگیری شود.
مثال: کسی که از رابطه های عاطفی یا اجتماعی دوری می کند و ترجیح می دهد مستقل باشد.

4. روانشناسی زنانه:
هورنای نظریه «کشمکش های زنانه» فروید را نقد کرد و مفهوم «حسد آلت مردانه» (penis envy) را مردود دانست.
او معتقد بود که تفاوت های جنسیتی بیشتر ناشی از عوامل اجتماعی و فرهنگی است تا زیستی.
5. تاکید بر رشد شخصی:
هورنای یکی از پیشگامان روانشناسی انسانی بود و بر خودشناسی، رشد فردی و تلاش برای تحقق پتانسیل های شخصی تاکید داشت
کارن هورنای روانکاوی را از چارچوبی صرفا غریزی و جنسی به سمت توجه به فرهنگ، جامعه و رشد فردی گسترش داد و نقش مهمی در توسعه روانشناسی انسانی و روانشناسی زنانه داشت.
بسیاری از افراد ترکیبی از این راهبردها را دارند و در موقعیت های مختلف ممکن است از هر سه استفاده کنند.
هورنای معتقد بود آگاهی از این راهبردها می تواند به رشد شخصی و کاهش اضطراب کمک کند.
کارن هورنای بسیاری از نظریات فروید، از جمله نظریه معروف «غریزه جنسی» او را رد می کند. وی برخلاف فروید که علت اساسی بیماری های روانی را سرکوب نمودن تمایلات غریزی و از همه مهم تر غرایز جنسی می داند، معتقد است که بیماری های روانی حاصل روابط خشن و ناهنجار افراد محیط با کودک است.
فروید در مقاله توضیحات، کاربردها و راهکارها، ۱۹۳۳، می گوید: «این تقریبا ویژگی جهان شمول این «جنبش های جدایی طلبانه» است که هر یک جزئی از گنجینه موضوعات روانکاوی را برمی دارد و خود را بر اساس این قاپیدن مستقل می کند – با انتخاب برای مثال غریزه غلبه یا تعارض اخلاقی یا [اهمیت] مادراست.
تالیفات
راه های نو در روانکاوی (1936)، ترجمه اکبر تبریزی
شخصیت عصبی زمانه ما (۱۹۳۷)، ترجمه محمدجعفر مصفا[۲]
خودکاوی (۱۹۴۲)، ترجمه کامبیز پارسای (انتشارات بهجت) و محمدجعفر مصفا (انتشارات بهجت)
تضادهای درونی ما (۱۹۴۵)، ترجمه محمدجعفر مصفا
عصبیت و رشد آدمی (۱۹۵۰)، ترجمه محمدجعفر مصفا
روان شناسی زنان (۱۹۶۷)، ترجمه محمدحسین سرو