اقتصاد دارو و دسترسی به داروهای حیاتی
دارو به عنوان یکی از اساسی ترین کالاهای سلامت، نقشی کلیدی در ارتقای سطح بهداشت عمومی و افزایش کیفیت زندگی افراد دارد. در نظام سلامت هر کشور، تامین و توزیع مناسب داروهای حیاتی، نه تنها جنبه درمانی بلکه جنبه اقتصادی و اجتماعی نیز دارد. ازاین رو، اقتصاد دارو به عنوان شاخه ای از اقتصاد سلامت به بررسی تولید، توزیع، قیمت گذاری و دسترسی به داروها می پردازد. این حوزه تلاش می کند میان محدودیت منابع مالی و نیاز فزاینده بیماران به دارو تعادل ایجاد کند.
یکی از چالش های اساسی در اقتصاد دارو، افزایش مداوم هزینه های دارویی است. تورم، تغییرات نرخ ارز و وابستگی به مواد اولیه وارداتی، سبب شده اند که هزینه تامین دارو در بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه افزایش یابد. این افزایش هزینه ها مستقیما بر توان مالی بیماران اثر می گذارد و در برخی موارد به کاهش مصرف داروهای ضروری یا جایگزینی آن ها با داروهای کم کیفیت منجر می شود. پیامد این روند، تشدید نابرابری در دسترسی به خدمات درمانی و بروز پدیده «فقر دارویی» در میان خانوارهای کم درآمد است.
چالش دوم، محدودیت های تولید داخلی و وابستگی به واردات است. در بسیاری از کشورها ظرفیت تولید داروهای پیشرفته و پرمصرف محدود است و همین امر وابستگی به واردات را افزایش می دهد. در شرایط تحریم یا بحران های اقتصادی، این وابستگی می تواند موجب کمبود داروهای حیاتی و حتی توقف درمان بیماران شود. بنابراین، توسعه صنعت داروسازی داخلی، حمایت از تحقیق و توسعه و کاهش وابستگی به منابع خارجی، از اولویت های اصلی سیاست های دارویی به شمار می رود.
از سوی دیگر، سیاست های قیمت گذاری دارو اهمیت ویژه ای دارد. اگرچه کنترل قیمت دارو می تواند دسترسی بیماران را تسهیل کند، اما در صورت عدم تناسب با هزینه های تولید، ممکن است انگیزه شرکت های داروسازی برای سرمایه گذاری و نوآوری کاهش یابد. در این میان، طراحی الگوهای قیمت گذاری هوشمندانه که هم منافع تولیدکننده و هم توان پرداخت بیمار را مدنظر قرار دهد، ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
نظام بیمه های سلامت نیز نقشی کلیدی در کاهش فشار مالی دارو بر بیماران دارد. گسترش پوشش بیمه ای دارو، به ویژه برای بیماری های خاص و داروهای گران قیمت، می تواند از بروز فقر درمانی جلوگیری کند. با این حال، محدودیت منابع مالی بیمه ها و رشد سریع هزینه های دارویی، مدیریت بهینه منابع و اولویت بندی داروهای تحت پوشش را به یک چالش جدی تبدیل کرده است.
در نهایت، باید به اهمیت مدیریت زنجیره تامین دارو اشاره کرد. وجود شفافیت در فرایند واردات، تولید، توزیع و عرضه دارو، نه تنها از فساد و قاچاق دارو جلوگیری می کند، بلکه امکان دسترسی عادلانه و پایدار بیماران به داروهای حیاتی را نیز فراهم می سازد.
جمع بندی آن که، اقتصاد دارو تنها به بحث قیمت یا هزینه محدود نمی شود، بلکه مجموعه ای از عوامل تولید، توزیع، سیاست گذاری و حمایت اجتماعی را در بر می گیرد. برای دستیابی به دسترسی عادلانه و پایدار به داروهای حیاتی، لازم است سیاست های حمایتی قوی، سرمایه گذاری در صنعت داروسازی داخلی، توسعه پوشش بیمه ای و مدیریت هوشمند زنجیره تامین به طور همزمان مورد توجه قرار گیرند. بی تردید، اتخاذ چنین رویکردی می تواند ضمن کاهش فشار مالی بر بیماران، سطح عدالت و کارآمدی نظام سلامت را ارتقا دهد.
محمد پورکریمی