مدل توسعه اقتصادی کره جنوبی: از جنگ به پیشرفت اقتصادی

20 شهریور 1404 - خواندن 19 دقیقه - 39 بازدید

مقدمه

کره جنوبی کشوری توسعه یافته در بخش جنوبی شبه جزیره کره واقع شده است؛ تنها از طریق شمال با کشور کره شمالی مرز زمینی دارد. پایتخت این کشور سئول می باشد که بزرگترین شهر کره جنوبی و یکی از بزرگترین شهرهای جهان است. این کشور با ۱۰۰۲۱۰ کیلومتر مربع مساحت، جایگاه ۱۰۳ام جهان را به خود اختصاص داده است و از نظر جمعیت هم با جمعیتی بالغ بر ۵۱ میلیون نفر (برآورد سایت worldometers برای سال ۲۰۲۵) جایگاه ۲۹ را در جهان دارا می شود. کره جنوبی از لحاظ جغرافیایی نیز کشوری نیمه کوهستانی است که بیشتر آن قابل کشت نمی باشد و ارتفاعات آن عمدتا در نواحی مرکزی و شمال شرقی واقع شده اند. این کشور دارای سه هزار جزیره است؛ بیشتر آنها کوچک و غیر مسکونی اند که در سواحل غربی و جنوبی این کشور واقع شده اند.

این شبه جزیره در پی جنگ جهانی دوم توسط نظامیان شوروی از شمال و نظامیان آمریکایی از جنوب اشغال شد و در ژانویه و فوریه سال ۱۹۴۵میلادی در کنفرانس های یالتا و پوتسدام با قرار دادن مدار ۳۸ درجه شمالی به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شد. تشکیل شدن دو حکومت کره شمالی (جمهوری دموکراتیک خلق کره) و کره جنوبی (جمهوری کره) با ایدئولوژی های متفاوت منجر به تشکیل شدن دو موجودیت سیاسی متفاوت در این شبه جزیره شد. سرانجام این دو موجودیت متفاوت در ۲۵ ژوئن سال ۱۹۵۰ با حمله کره شمالی به کره جنوبی به همدیگر اعلان جنگ کردند. جنگ ۳ساله بی نتیجه ای که در نهایت پس از پیشرفت و پسرفت های فراوان به بن بست کشیده شد و منجر به پیمان صلح موقتی در سال ۱۹۵۳ شد که هیچگاه توسط کره جنوبی امضاء نشد.

همانطور که در ابتدای این متن خواندید ما کره جنوبی را کشوری توسعه یافته خطاب کردیم؛ حال سوال اصلی این است که "چگونه کشوری با حداقل منابع طبیعی که در قرن گذشته توسط دولت های خارجی اشغال و توسط همسایه شمالی خود مورد حمله قرار گرفته بوده توانسته است در طول چهاردهه دومین رشد اقتصادی جهان را تجربه کند و درآمد سرانه خود را نزدیک به ۱۴ برابر افزایش دهد؟"

ما در این مقاله سعی می کنیم با بررسی مدل توسعه کره جنوبی و مقایسه تعدادی از شاخص های توسعه این کشور با سایر کشورهای شرق آسیا به این سوال پاسخ دهیم.




مدل توسعه کره جنوبی

برای توصیف و تحلیل مراحل توسعه کره جنوبی می توان آن را به پنج دهه تقسیم کرد: ۱) دهه ۱۹۵۰: بازسازی پس از جنگ؛ ۲) دهه ۱۹۶۰: ایجاد بستر برای اقتصاد متکی به خود؛ ۳) دهه۱۹۷۰: ارتقای ساختار صنعتی و توسعه روستایی؛ ۴) دهه ۱۹۸۰: انتقال به یک اقتصاد باز و لیبرال؛ ۵) دهه ۱۹۹۰: جهانی سازی و تطبیق ساختاری.

در دهه بازسازی پس از جنگ، سیاست اقتصادی دولت بر بازسازی متمرکز بوده و تلاش هایش برای مهار تورم عمدتا موفق بود. در این دوره دریافت کمک از آمریکا ضروری بود اما دو کشور بر سر استفاده از بودجه های کمکی اصطکاک داشتند. دولت کره می خواست از این منابع برای خرید تجهیزات و ساخت کارخانه استفاده کند اما آمریکا اصرار داشت کمک ها به خرید کالا و مواد خام تخصیص داده شود.

در دوره دوم، دولت کره جنوبی به ریاست پارک با شعار (مدرن کردن سرزمین پدری)، برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی را طراحی کرد و با اجرای سیاست صادرات محور به رشد اقتصادی سریع دست پیدا کرد.

در دوره سوم، سیاست صنعتی از صادرات به ساخت صنایع سنگین و شیمیایی تغییر یافت. در سال ۱۹۷۳، شش صنعت استراتژیک- فولاد، فلزات غیر آهنی، ماشین آلات، کشتی سازی، لوازم الکترونیکی و مهندسی شیمیایی- انتخاب شدند. در این دهه دستمزدها- پس اندازها و صادرات در مقایسه با دهه قبل افزایش یافت. دستاورد کره جنوبی در این دو دهه در تاریخ صنعتی سازی و توسعه بی نظیر است.

دهه ۱۹۸۰ دوره مهمی در استراتژی توسعه اقتصادی کره بود. در دوره های قبل دولت مداخله زیادی در تخصیص منابع داشت؛ اما در دهه ۱۹۸۰ تفکر دولت به سمت درگیر کردن بخش خصوصی و بازار حرکت کرد. طرح های خصوصی در این دوره مورد تشویق قرار گرفت و آزادسازی بازار آغاز شد. اما با این وجود دولت در این دهه وظیفه تثبیت اقتصادی و کنترل تورم را بر عهده گرفت و هزینه های عمومی بر روی سلامت، رفاه و آموزش را افزایش داد.

در دهه ۱۹۹۰، همزمان با کاهش رشد جمعیت در سن کار، رشد اقتصادی نیز کند شد. در اوایل این دهه با بسط اقتصادی مبتنی بر دانش و جهانی سازی توزیع درآمد نامناسب شد و کارگران دارای مهارت کم آسیب دیدند. در این دوران کره تصمیم گرفت به جای یادگرفتن تکنولوژی از کشورهای دیگر توسعه تکنولوژی در داخل کشور را سرعت بدهد. در خلال دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ نهادهای تخفیفاتی با بودجه های دولتی تاسیس شده بودند تا توسعه در صنایع کلیدی را ترویج دهند و از دهه ۱۹۹۰ به بعد شرکت ها و کسب و کارهای کره ای توانستند فعالیت های تحقیق و توسعه خود را گسترش داده و نهادهای تحقیقاتی خصوصی ایجاد کند. بعد از دوره رشد اقتصادی سریع و بعد دوره آزادسازی و تثبیت، در قرن جدید کره موتورهای رشد جدید را دنبال کرده است که رشد و پویایی اقتصادی را تقویت و وضعیت اقتصاد پیشرفته را تضمین خواهد کرد.


تولید ناخالص داخلی و درآمد سرانه

تولید ناخالص داخلی برجسته ترین متغیر نشان دهنده وضعیت کلان یک کشور است و در بر گیرنده ارزش کلیه کالاها و خدمات نهایی تولید و ارزش گذاری شده به قیمت جاری بازار طی یک سال مالی است اما به کارگیری این شاخص بدین صورت گمراه کننده است زیرا متغیر اساسی نظیر میزان جمعیت، انعکاس مناسبی در آن ندارد برای همین شاخص مناسب تری به نام درآمدسرانه که ارزش نهایی کلیه کالاها و خدمات تولید شده در یک کشور در طی یک سال مالی تقسیم بر جمعیت یک کشور است به دنیای علم اقتصاد توسعه معرفی شده هست. اکنون ما در این قسمت از مقاله بررسی این دو شاخص در چهار کشور کره جنوبی، چین، اندونزی و ویتنام توسعه یافتگی در این چهار کشور را بررسی خواهیم کرد.


منبع: بانک جهانی worldbank.org

با بررسی تولید ناخالص داخلی در این چهار کشور اختلاف قابل توجه چین با دیگران به وضوح قابل مشاهده است. کره در این رقابت حرفی برای گفتن ندارد اما وقتی به سراغ درآمدسرانه می رویم برتری فاحش کره نسبت به رقبای خود را می بینیم و این امر نشان دهنده این است که بزرگتر بودن تولید ناخالص داخلی (GDP) به تنهایی نمی تواند معیار توسعه یافتگی باشد و برخی از نظریه پردازان توسعه اقتصادی، چین را به خاطر همین شاخص در دسته کشورهای در حال توسعه قرار می دهند و این در حالی است که کره جنوبی در میان کشورهای توسعه یافته قرار دارد.


شاخص توسعه انسانی

شاخص توسعه انسانی یکی از مهم ترین شاخص های ترکیبی جهت سنجش میزان توسعه تحقق یافته در یک کشور است. این شاخص در پی اندازه گیری سه ظرفیت اساسی کسب دانش، دسترسی به امکانات مادی لازم برای زندگی بهتر و برخورداری از عمری طولانی تر توام با سلامتی بیشتر است. با بررسی این شاخص از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۲۱ در این چهار کشور مورد مطالعه، می بینیم که کره در دهه پنجم توسعه خود از کشورهای دیگر شرق آسیا جلو افتاده است و همچنان این برتری خود را حفظ کرده است. همچنین کشور چین که در ابتدا در سطح پایین تری نسبت به اندونزی و ویتنام قرار گرفته بود در سال های اخیر از رقبای خود جلوزده است.


منبع: بانک جهانی worldbank.org


سهم سه بخش اصلی اقتصاد از تولید ناخالص داخلی

یکی از معیارهای مهم برای سنجش توسعه یافتگی کشورها تغییر ساختار اقتصادی آنان است. تغییر ساختار عبارت است از افزایش سهم بخش خدمات و بخش صنعت از نیروی کار و ارزش افزوده نسبت به بخش کشاورزی که در فرایند توسعه به طور طبیعی صورت می گیرد. تحول و تغییر ساختار با افزایش درآمد سرانه در کشورهای مختلف همراه است.

طبق تحقیقات در ۱۰۸ کشور غیرسوسیالیستی، تحولات ساختاری رابطه مستقیمی با جمعیت و درآمد سرانه دارد و افزایش بخش صنعت به عنوان شاخصی برای توسعه صنعتی هر کشور محاسبه می شود.

کولین کلارک دو دلیل برای این تحولات ذکر می کند:

۱)طبق قانون انگل با افزایش درآمد، سهم درآمدهای صرف شده برای مواد غذایی کاهش می یابد و منابع از بخش کشاورزی به خدمات و صنعت انتقال می یابد.

۲)بهره وری صنعت و خدمات سریع تر از کشاورزی رشد می کند و در نتیجه سهم این دو بخش در محصول ملی افزایش می یابد.


منبع: بانک جهانی worldbank.org

طبق مطالب بیان شده و مشاهده نمودارهای درج شده اندونزی با اینکه کشوریست که صنعت در آن بیشترین سهم از تولید ناخالص داخلی را دارد اما در عین حال کشاورزی هم در آن سهم به سزایی دارد ولی کره جنوبی به ترتیب با ۵۸.۴% و ۱.۶% خدمات و کشاورزی از تولید ناخالص داخلی به نظر می رسد که بیشتر در مسیر توسعه اقتصادی قرار دارد.


شاخص جهانی نوآوری

شاخص جهانی نوآوری یک معیار بین المللی است که به سنجش و ارزیابی میزان نوآوری کشورها بر اساس مجموعه ای از شاخص ها و معیارهای مختلف می پردازد. این شاخص توسط سازمان مالکیت معنوی جهانی (WIPO) تهیه و منتشر می شود؛ هدف آن کمک به کشورهای مختلف در راستای تقویت توانمندی های نوآوری و ارتقای رقابت پذیری اقتصادی آن ها است. شاخص جهانی نوآوری نشان دهنده ظرفیت ها و قابلیت های نوآورانه کشورها و اثرات آن بر رشد اقتصادی، تولید دانش و تکنولوژی و افزایش بهره وری در صنایع محتلف است.


طبق گزارش سازمان WIPO در سال ۲۰۲۴ کشور کره جنوبی در گروه کشورهای با درآمد بالا قرار می گیرد و در گروه خود رتبه 6 در این شاخص را دارا است؛ این کشور همچنین در میان کل کشورها هم دارای جایگاه ششم است.

دو کشور چین و اندونزی در گروه کشورهای با درآمد متوسط روبه بالا قرار می گیرد و در میان آنها به ترتیب دارای رتبه اول و هشتم هستند، اما همین دو کشور در بین تمام کشورهای جهان دارای رتبه یازدهم و پنجاه و چهارم هستند.

کشور ویتنام نیز در گروه کشورهای دارای درآمد متوسط روبه پایین قرار دارد و در میان این کشورها دارای جایگاه دوم است اما در میان تمام کشورهای جهان دارای رتبه چهل و چهارم است.


چرا کره جنوبی موفق شد؟

وقتی مسیر توسعه کشورهای توسعه یافته در شرق آسیا را بررسی می کنیم بدون شک واژه ای که بارها و بارها می شنویم اسم دولت توسعه گرا است و نظریه پردازان توسعه نقش این دولت و سیاست گذاری هایش در جهت تبیین ریل توسعه این کشورها را غیر قابل انکار می دانند. حال شاید این سوال مطرح شود که این دولت چه ویژگی دارد؟

در دیدگاه آدریان لفت ویچ ویژگی های دولت توسعه گرا ۵ مورد است: ۱-اداره دولت توسط نخبگان توسعه گرا ۲-استقلال نسبی دولت ۳-بروکراسی قدرتمند ۴-جامعه مدنی ضعیف ۵-تحکیم اقتدار دولت پیش از افزایش اهمیت سرمایه های داخلی و خارجی

حال وقتی که ما مسیر توسعه کره جنوبی را از زمان به قدرت رسیدن پارک چونگ- هی تا به امروز بررسی می کنیم نمود هر ۵ عامل گفته شده توسط آدریان لفت ویچ را در دولت قدرتمند کره جنوبی مشاهده می کنیم پس نقش مهم دولت در سیاست گذاری و تبیین ریل توسعه در یک کشور غیرقابل انکار است.

1.نخبگان توسعه گرا

منشا نخبگان توسعه گرا، کودتای نظامی سال 1961 و به قدرت رسیدن پارک چونگ – هی است.

پارک بعد از به قدرت رسیدن، کابینه اش را متشکل از افراد تکنوکرات کرد. نخبگان توسعه گرا در کره جنوبی متشکل از شبکه پیچیده ای از ائتلاف بین سیاستمداران، بروکرات ها و نخبگان تجاری – صنعتی بود. کابینه پارک را افرادی کاردان و دلسوز تشکیل می داد که بسیار ملی گرا بودند و انگیزه اصلی آنها توسعه اقتصادی کره جنوبی بود.

2.استقلال نسبی دولت

استقلال نسبی دولت کره جنوبی با نظارت عالی ترین شاخه های قوه مجریه بر سیاست های توسعه ای صورت گرفت و آنها، آن گونه که در کشورهای دموکراتیک می بینیم، به پاسخگویی در مورد سیاست های خود ملزم نبودند. علاوه بر این، دولت پارک به واسطه کمک ها و وام های خارجی دارای درجه ای از استقلال مالی بود. در این شیوه، دولت استقلال نسبی از منافع گروه های تجاری، سیاسی، اقتصادی، طبقه کارگر، زمین داران و سرمایه داران داشت. به واسطه سرکوب شدید طبقه کارگر در دوران سینگمان ری و پارک چونگ – هی، فعالیت اتحادیه های کارگری مستقل تا حد زیادی محدود شده بود. همچنین به دلیل اصلاحات ارضی، سال 1945، طبقه زمین دار نیز فاقد قدرتی تاثیرگذار بر سیاست های دولت بود. در رابطه با طبقه سرمایه دار نیز می توان گفت که دولت پارک در ابتدا به بازداشت و ارعاب صاحبان صنایع بزرگ و مصادره اموال آنها اقدام کرد؛ ولی بعدها با چبول های کره ارتباط گسترده ای به وجود آورد؛ ولی این ارتباط از موضع بالا بود؛ به این معنا که دولت با استفاده از اهرم های مختلف، دستورات خود را به آنها دیکته می کرد و آنها ملزم به اجرای این دستورات بودند.

3.بروکراسی توسعه گرا

بروکراسی کشور کره جنوبی، یک نوع بروکراسی قدرتمند و توسعه گرا بود که با بهره مندی از تکنوکرات های شایسته، عملکرد اقتصادی قابل قبولی داشت. ژاپنی ها در دوران استعمار، نهادهای بروکراتیک قدرتمندی را در کره به وجود آوردند که سینگمان ری پس از استقلال کشور آنها را حفظ کرد. پارک برای جلوگیری از پراکندگی نهادهای سیاستگذار در حوزه اقتصادی، نهادی به نام "هیئت برنامه ریزی اقتصادی" تشکیل داد که نهادی محوری در سیاستگذاری های اقتصادی بود. با تشکیل این نهاد قدرتمند، دخالت سایر نهادها در امور برنامه ریزی اقتصادی تضعیف و در نتیجه کارایی و استقلال این نهاد در پیشبرد اهداف توسعه گرایانه زیاد شد.

4.جامعه مدنی ضعیف

پارک چونگ – هی بعد از به قدرت رسیدن، در سال 1961، تمامی سازمان ها و احزاب سیاسی موجود و اتحادیه های کارگری را منحل کرد؛ در قوانین مربوط به کار تجدیدنظر کرد و تنها به سازمان های اداری مجوز رسمی دولتی اجازه فعالیت داد. حکومت پارک همچنین انجمن های ملی را منحل کرد؛ گروه های مخالف را با اقداماتی از قبیل دستگیری و تهدید از میان برد و نظامیان را در راس بروکراسی دولتی قرار داد.

اینگونه اقدامات به تحکیم قدرت رژیم منجر شد. سپس این رژیم شروع به اثرگذاری عمیق بر ساختار اقتصاد کرد. در این دوره با توسل به قوانینی چون قانون امنیت ملی، قانون امنیت اجتماعی، قانون ضد کمونیستی و... هرگونه فعالیت جامعه مدنی سرکوب شد. در عین حال، دولت به خوبی به سازمان دهی کنترل و حمایت سازمان های حامی خود می پرداخت. در دوره "چون دوهان" میز کنترل جامعه مدنی ادامه یافت و حتی شدت آن بیشتر از دوره پارک شد. این گونه اقدامات به تحکیم قدرت دولت منجر شد. با این اقدامات، دولت جدا از فشارهای گروه های مختلف جامعه و با بیرون نگه داشتن مردم از قلمرو سیاسی، توانست برنامه های توسعه اقتصادی خویش را پیش برد و به موفقیت های اقتصادی چشمگیری دست یابد.

5.تحکیم اقتدار دولت پیش از افزایش اهمیت سرمایه های داخلی و خارجی

دولت توسعه گرای کره جنوبی توانست جریان کمک های خارجی را در راستای به دست آوردن استقلال خود و مدیریت اقتصاد ملی و دستیابی به اهداف توسعه گرانه خویش، هدایت کند. دولت همچنین در سال 1961 به ملی کردن بانک ها اقدام کرد که این کار دولت را قادر می ساخت تا جریان سرمایه ها و پس اندازها را در راستای اهداف خود هدایت کند. همچنین دولت به حمایت از سرمایه گذاری های خارجی در شرکت های خصوصی اقدام و برای آنها معافیت هایی صادر کرد. صنایع فولاد، شیمیایی، ماشین سازی، کشتی سازی و الکترونیک حمایت ها و مشوق های مالی فراوانی را از دولت دریافت کردند. این اقدامات باعث شد جریان توسعه اقتصادی کره جنوبی در یک مسیر صحیح پیش رود.


نقش قدرت نرم در توسعه اقتصادی کره جنوبی

همچنین نقش قدرت نرم در گذار کره جنوبی از یک کشور جنگ زده به یک اقتصاد صنعتی پیشرفته آشکار است. امروزه نام کره جنوبی با نام پاپ کره ای، درام کره ای و... گره خورده است. این کشور با استفاده از قدرت نرم و ایجاد یک تصویر و ادراک مناسب از خود نزد مردم سایر کشورها به این سطح از توسعه رسیده است که حتی می توان گفت امروزه نام کره جنوبی با نام هالیو گره خورده است. این اصطلاح در دهه ۱۹۹۰ توسط روزنامه نگاران چینی برای توصیف استقبال گسترده مردم چین از محصولات کره ای استفاده شد که به عنوان یک ابزار قدرت نرم برای دیپلماسی فرهنگی کره جنوبی نقش مهمی در توسعه اقتصادی کره جنوبی داشته است. ایجاد یک اثر سینرژیک بین محصولات فرهنگی و غیرفرهنگی کره باعث افزایش ارزش و جذابیت هردو می شود. محصولات فرهنگی با ارائه یک تجربه متفاوت باعث افزایش تقاضا برای محصولات غیرفرهنگی و از طرف دیگر نیز محصولات غیرفرهنگی با ارائه کیفیتی بالا و قیمتی مناسب باعث افزایش اعتماد و وفاداری مشتریان به برند ملی و محصولات فرهنگی کره می شود.


نتیجه گیری

کره شمالی و جنوبی دو کشور با اشتراکات جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی بسیاری بودند؛ مسیر کشورداری را با یکدیگر شروع کردند اما جایگاه این دو کشور اکنون در اقتصاد جهانی و تاثیرگذاری بر سیاست بین الملل قابل مقایسه نیست. کره جنوبی ثابت کرد که تبیین سیاست های درست اقتصادی و سیاسی در یک کشور چه تاثیر شگرفی بر توسعه آن دارد و نشان داد این مهم نه فقط از مسیر تحولات اقتصادی بلکه از مسیر تحولات اجتماعی و نهادی می گذرد.


منابع

1.صادقی، زهرا و بهشتی، محمدباقر. عوامل تاثیر گذار بر توسعه در کره جنوبی. فصلنامه راهبرد توسعه. بهار 1402

2.پیرانی، شهرام و اخوان کاظمی، مسعود و صادقی، شمس الدین. واکاوی روند توسعه اقتصادی کره جنوبی در پرتو نظریه آدریان لفت ویچ. مطالعات اقتصاد سیاسی بین الملل. سال 1400

3.فریدونی، سامان. نگاهی به الگو اقتصادی کره جنوبی بر پایه قدرت نرم. اندیشکده دیپلماسی اقتصادی.

eco-dip.ir

4. سایت بانک جهانی

worldbank.org

5. سایت WIPO

wipo.int