اعتراضات نسل Z در نپال: واکاوی یک بحران نوظهور

19 شهریور 1404 - خواندن 5 دقیقه - 125 بازدید



در سپتامبر ۲۰۲۵، نپال با اعتراضاتی گسترده مواجه شد که رسانه ها از آن با عنوان ( اعتراضات نسلZ ) یاد می کنند. نقطه آغاز این اعتراضات، تصمیم دولت مبنی بر مسدودسازی ناگهانی چندین پلتفرم محبوب ارتباطی و شبکه های اجتماعی از جمله فیس بوک، اینستاگرام، یوتیوب، واتس اپ، ایکس (توئیتر سابق)، سیگنال و... بود. این اقدام به ظاهر اداری و قانونی، در عمل موجب قطع ارتباط نسل جوان با مهم ترین بسترهای تعامل، هویت یابی و کنشگری اجتماعی شد. واکنش اعتراضی به این ممنوعیت به سرعت از سطح نارضایتی دیجیتال فراتر رفت و به بحرانی سیاسی-اجتماعی بدل شد که در نهایت استعفای نخست وزیر و بازنگری در سیاست های دولتی را به دنبال آورد.

هرچند مسدودسازی شبکه های اجتماعی جرقه اولیه اعتراضات بود، اما واقعیت آن است که این رخداد همچون «نقطه تراکم» بحران های انباشته شده عمل کرد. بیکاری گسترده در میان جوانان، فساد ساختاری در دستگاه اداری و سیاسی، خویشاوندسالاری و فقدان شفافیت اقتصادی، سال ها بستر نارضایتی اجتماعی را فراهم کرده بود. با این حال، نسل جوان نپال فاقد بسترهای سنتی برای بیان اعتراض بود؛ تا اینکه ممنوعیت فضای مجازی، آنان را به خیابان کشاند.

نسل Z در نپال همانند بسیاری دیگر از جوامع، نسلی است که هویت فردی و جمعی خود را بر بستر دیجیتال بازسازی کرده است. شبکه های اجتماعی برای این نسل تنها ابزار ارتباطی نیستند، بلکه بستری برای تعریف خود، بیان دغدغه ها و مشارکت در عرصه عمومی اند. از این منظر، تصمیم دولت برای بستن این شبکه ها به مثابه حمله ای به «سرمایه فرهنگی و اجتماعی» نسل جوان تلقی شد. این واکنش را می توان اینگونه توضیح داد: هنگامی که ابزارهای کنشگری نمادین از گروهی سلب می شود، اعتراض در قالب کنش خیابانی تجلی پیدا می کند.

در ادبیات جامعه شناسی سیاسی، رسانه های اجتماعی به عنوان «عرصه عمومی جدید» معرفی می شوند. در جوامعی مانند نپال، این عرصه عمومی از اهمیت مضاعفی برخوردار است، زیرا نظام های سنتی نمایندگی سیاسی ضعیف بوده و نهادهای مدنی توان کافی برای انتقال مطالبات ندارند. بنابراین، فضای دیجیتال به اصلی ترین کانال ارتباطی مردم با سیاست بدل می شود. هرگونه محدودیت در این فضا، با واکنش تندتر و عمیق تر نسبت به جوامعی همراه است که از ساختار مدنی مستحکم تری برخوردارند.

پیش تر گفته شد که اعتراضات نسل Z در نپال خیلی زود از سطح مطالبات تکنولوژیک فراتر رفت و به نقد مستقیم ساختار سیاسی موجود رسید. استعفای نخست وزیر، نه فقط عقب نشینی از یک سیاست اشتباه، بلکه نشان دهنده بحران مشروعیت در میان نسل جوان بود. این اعتراضات می تواند به منزله یک «نقطه عطف» در تاریخ سیاسی نپال محسوب شود، زیرا برای نخستین بار، نسل جوان به صورت سازمان نیافته اما گسترده توانست فشار موثری بر ساختار قدرت وارد کند.

یکی از ابعاد مهم این اعتراضات، میزان خشونت به کاررفته در مواجهه با معترضان بود. طبق گزارش ها، نیروهای دولتی از گاز اشک آور، باتوم و حتی سلاح گرم استفاده کردند که تعدادی کشته و صدها زخمی بر جای گذاشت. این سطح از خشونت، نشان دهنده ضعف دولت در مدیریت بحران های اجتماعی و عدم وجود سازوکارهای گفت وگو و مصالحه است. همچنین، خشونت دولتی به تقویت احساس بی اعتمادی و بیگانگی سیاسی در میان نسل جوان دامن زد.

از آنجا که نپال کشوری کوچک در میان قدرت های بزرگی چون چین و هند است، اعتراضات اخیر توجه جهانیان را به خود جلب کرد. محدودسازی شبکه های اجتماعی توسط دولت نپال با واکنش منفی نهادهای بین المللی مدافع آزادی بیان مواجه شد. احتمالا این رخداد موجب فشار بیشتر جامعه جهانی برای تضمین آزادی های دیجیتال در این کشور خواهد شد. همچنین، تجربه نپال می تواند برای دیگر دولت ها درس آموز باشد.

در نتیجه اعتراضات نسل Z در نپال تنها واکنشی به یک سیاست دولتی نبود، بلکه بازتابی از بحران عمیق تر میان نسل جوان و ساختار قدرت بود. این جنبش نشان داد که فضای مجازی برای جوانان صرفا یک ابزار سرگرمی نیست، بلکه بخشی اساسی از هویت اجتماعی و سرمایه فرهنگی آنان است. نادیده گرفتن این واقعیت می تواند به تشدید شکاف های اجتماعی و تهدید ثبات سیاسی منجر شود.


* با توجه به تداوم اعتراضات و بی ثباتی سیاسی موجود، باید منتظر ماند و دید که این جنبش نوظهور در نهایت چه سرانجامی برای آینده نپال رقم خواهد زد.