مواجهه یا فرار ( بررسی مشکلات اجتناب از پذیرش و عدم مواجهه با مسائل شخصی )

19 شهریور 1404 - خواندن 7 دقیقه - 28 بازدید

مواجهه یا فرار

نگاهی روان شناسانه و جامعه شناسانه


در عمق روان ما، فرار از مشکلات نوعی مکانیسم دفاعی است که هدفش کاهش اضطراب و درد روانی ست. وقتی با چالشی روبه رو می شویم، به جای آنکه مستقیم وارد شویم، قفل «اجتناب تجربی» فعال می شود تا از احساسات ناخوشایند دوری کنیم. 


** نظریه های روان شناسی**

- دفاع های روانی فرویدی 

 فروید دفاع هایی مثل انکار و واپس رانی را توصیف کرد؛ یعنی ما ناخودآگاه اطلاعات یا احساس های تهدیدآمیز را از دسترسی شعوریمان بیرون می بریم تا از اضطراب خلاص شویم. 


- سبک های سازگاری (Lazarus & Folkman) 

 از منظر تحمل و سازش، «اجتناب فعال» نوعی مقابله متمرکز بر فرار از استرس است که فشار درونی را موقتا کاهش می دهد، اما به حل ریشه ای نمی انجامد. 


- درمان پذیرش و تعهد (ACT) 

 روان درمانی مبتنی بر پذیرش، فرار را دشمن فرایند رشد می داند و به مراجعان می آموزد چطور حضور در لحظه و تحمل احساسات دردناک را به جای اجتناب تجربه کنند. 


- نظریه های دلبستگی (Bowlby – Ainsworth) 

 افراد با سبک دلبستگی اجتنابی، در روابط بین فردی برای حفظ استقلال، نزدیکی را به طور ناخودآگاه پس می زنند و در مواجهه با آسیب پذیری سریعا فاصله می گیرند. 


**دیدگاه های جامعه شناسی**

- جامعه مدرن مایع (Zygmunt Bauman) 

 در دنیای سرعت و تغییرات مداوم، گسستگی اجتماعی و ترس از پیوستگی باعث می شود افراد به جای حل تعارضات، پیوستگی را موقتا قطع کنند. 


- سرمایه اجتماعی (Robert Putnam) 

 کاهش سرمایه اجتماعی – یعنی اعتماد و مشارکت افراد – به فرار از روابط چالشی دامن می زند و جامعه را به جزیره های انزوا تبدیل می کند. 


- جامعه ریسک (Ulrich Beck) 

 ریسک های پیچیده عصر ما باعث گریز از مسئولیت فردی و جمعی می شود؛ وقتی حل مشکل دشوار و پرهزینه باشد، اجتناب راه کم دردسرتر به نظر می رسد. 


**معایب اجتناب از مشکلات**

- تجمیع اضطراب 

 مساله ای که نادیده گرفته شود، به تدریج بزرگ تر و پیچیده تر می شود و شلیک های اضطراب و استرس را شدت می بخشد. 


- تضعیف مهارت های حل مساله 

 بی تجربگی در مواجهه مستقیم با چالش، ما را از فرایند آزمون و خطا و یادگیری بازمی دارد. 


- فرسایش روابط 

 دوری از تعارض و آسیب پذیری، باعث کاهش صمیمیت و اعتماد در روابط عاطفی و حرفه ای می شود. 


- اختلال در سلامت روان 

 پژوهش ها نشان می دهد اجتناب طولانی مدت با افسردگی، اضطراب مزمن و احساس بی کفایتی ارتباط دارد. 

*****

راهکارهای عملی

1. پذیرش تدریجی (Exposure Gradual) 

 - از کوچک ترین مواجهه شروع کنید: مثلا اگر از گفتگو درباره اشتباهاتتان می ترسید، مدتی کوتاه درباره یک خطای کوچک با دوستتان صحبت کنید. 

 - تدریجا شدت و طول مدت مواجهه را افزایش دهید تا اضطراب تان در مواجهه کاهش یابد. 


2. تمرین ذهن آگاهی (Mindfulness) 

 - هر روز ۵ دقیقه روی تنفس متمرکز شوید و وقتی فکر اجتناب گرانه آمد، صرفا آن را نظاره کنید بدون قضاوت. 

 - این تمرین باعث می شود کنترل بیشتری روی واکنش های احساسی تان پیدا کنید. 


3. تحلیل سود و زیان (Cost–Benefit Analysis) 

 - روی کاغذ بنویسید که فرار چه فواید و چه هزینه هایی دارد. 

 - مقایسه عددی یا ذهنی کمک می کند انگیزه بیشتری برای مواجهه پیدا کنید. 


4. حمایت اجتماعی 

 - یک همراه توانمند پیدا کنید: کسی که شما را تشویق کند و در مواجهه کمک حال تان باشد. 

 - تشکیل گروه های کوچک تمرین مواجهه (peer-support) در محل کار یا شبکه های اجتماعی. 


5. بازسازی شناختی (CBT) 

 - افکار منفی خود را شناسایی کنید (“اگر با او حرف بزنم اوضاع خراب می شود”) و آنها را به گزاره های متعادل تر تبدیل کنید (“ممکن است اوضاع سخت شود، اما با گفتگو احتمال حل مساله هم افزایش می یابد”). 


اگر قدم اول را بردارید، خواهید دید که هر مواجهه کوچک، پایه ای برای چالش های بزرگ تر و اعتماد به نفس بیشتر می شود. همین امروز یک گام کوچک بردارید: شاید صرفا تماس تلفنی کوتاهی باشد یا نوشتن یک نامه صمیمانه به کسی که از او فاصله گرفته اید. 


فرار از مواجهه در روابط عاطفی: آسیب ها و راهکارها

وقتی در یک رابطه عاطفی، یکی از طرفین به جای گفت وگو و حل مسئله، مسیر اجتناب یا قطع ارتباط را انتخاب می کند، این رفتار نه تنها مشکل را حل نمی کند، بلکه به مرور رابطه را فرسوده می سازد. این پدیده در روان شناسی با مفاهیمی مثل سبک دلبستگی اجتنابی و اجتناب تجربی توضیح داده می شود، و در جامعه شناسی به عنوان بخشی از فرهنگ «روابط مایع» (Bauman) و ترس از تعهد تحلیل می شود.

** آسیب ها برای خود فرد**
- انباشته شدن اضطراب و احساس گناه
فرار موقتا آرامش می آورد، اما در ناخودآگاه، ترس و اضطراب حل نشده باقی می ماند.

- تضعیف مهارت های ارتباطی
فرد فرصت یادگیری گفت وگو، مذاکره و حل تعارض را از خود می گیرد. 


- انزوای عاطفی
با تکرار این الگو، فرد به تدریج از صمیمیت و نزدیکی می ترسد و روابطش سطحی می شود. 


- خودپنداره منفی
احساس «من نمی توانم رابطه را مدیریت کنم» به کاهش عزت نفس منجر می شود.

💔 آسیب ها برای پارتنر عاطفی
- ابهام و سردرگمی
شریک رابطه نمی داند مشکل چیست و چرا طرف مقابل فاصله گرفته است. 


- آسیب به اعتماد
وقتی مشکلات نادیده گرفته می شوند، حس امنیت و پیش بینی پذیری از بین می رود. 


- زخم های دلبستگی
این رفتار می تواند احساس طردشدگی یا بی ارزشی را در طرف مقابل فعال کند. 


- چرخه واکنش های منفی
پارتنر ممکن است به سمت کنترل گری، قهر متقابل یا کناره گیری برود و چرخه منفی تشدید شود.

نگاه روان شناسان و نظریه ها
- جان بالبی و نظریه دلبستگی: افراد با سبک اجتنابی، برای محافظت از خود در برابر آسیب، از نزدیکی عاطفی دوری می کنند. 


- گاتمن (Gottman): «Stonewalling» یا دیوار سکوت یکی از چهار عامل اصلی فروپاشی رابطه است. 


- ACT و CBT: اجتناب، مانع تجربه و پردازش هیجان ها می شود و باید با مواجهه تدریجی جایگزین گردد.

راهکارهای پیشنهادی
1. گفت وگوی امن (Safe Conversation)
- زمان و مکان آرام انتخاب کنید.
- از جملات «من» استفاده کنید («من احساس می کنم…» به جای «تو همیشه…»).
- هدف، فهمیدن است نه پیروز شدن.

2. مواجهه تدریجی با تعارض
- از مسائل کوچک شروع کنید و به تدریج به موضوعات حساس تر بپردازید.
- بعد از هر گفت وگو، لحظه ای برای قدردانی از شجاعت طرف مقابل اختصاص دهید.

3. تنظیم هیجان (Emotion Regulation)
- قبل از گفت وگو، چند دقیقه تنفس عمیق یا مدیتیشن انجام دهید.
- اگر تنش بالا رفت، «وقفه توافقی» بگیرید و بعد برگردید.

4. بازسازی اعتماد
- شفافیت در احساسات و نیت ها.
- پیگیری عملی وعده ها (Consistency).

5. مشاوره زوج درمانی
- درمانگران رویکردهایی مثل EFT (Emotionally Focused Therapy) یا Gottman Method را برای بازسازی پیوند عاطفی پیشنهاد می کنند.

💡 تمرین پیشنهادی:
یک «دفتر گفت وگو» بسازید. هر دو نفر هفته ای یک بار در آن بنویسید:
1. یک چیز که از رابطه تان قدردانید.
2. یک نگرانی یا نیاز که می خواهید مطرح کنید.
3. یک پیشنهاد کوچک برای بهبود هفته آینده.

این تمرین، هم مواجهه را آسان تر می کند و هم حس امنیت را بازمی گرداند. 


نویسنده : شهناز علیم 

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی