سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی
361386 : Researcher ID نویسنده و پژوهشگر مبانی جرم شناسی و روانشناسی اجتماعی Author and resear
206 یادداشت منتشر شدهروانشناسی جلوه هایی از خانواده نابسامان؟
روانشناسی جلوه هایی از خانواده نابسامان؟
نابسامانی :
در خانواده دارای صورتها و جلوه هائی است که هر کدام از آنها به نحوی قابل بحث و برسی است ، و هم هر یک از آنها موجد خطرات و عوارضی، برای زن و شوهر ، فرزندان و یا همه آنهاست . ما را در این یادداشت فرصت امکان به برسی همه جانبه و همه جنبه های آن نیست صرفا در آن قسمت که عوارض بیشتر متوجه فرزندان است به اختصار اشاراتی خواهیم داشت .
۱_ نابسامانی عاطفی :
نابسامانی در محیط خانواده گاهی دارای جلوه و رنگ عاطفی است مثل :
خانواده ای که در آن نارسائی و کمبود محبت است و والدین به هر علتی ، فرزندان خود را نمی توانند اقناع کنند . طفل نیاز به بوسیدن ، به نوازش کلامی یا بدنی دارد ولی از آن محروم است . خانواده ای که در آن افراط در محبت است و کثرت عنایت والدین به کودک سبب آن شده است که طفل فردی از خود راضی ، پرغرور و افاده ای ، پرتوقع ، لوس و خودخواه ولی در عرصه عمل بی عرضه و ناتوان بار آید .
خانواده ای که در آن تبعیض و تفاوت گذاری غیر عادلانه است . برخی از خانواده ها کودک به علت پسر یا دختر بودن فرزند ، زشتی یا زیبایی طبیعی شان ، شیرین زبانی یا عدم آن ، موفقیت در تحصیل و یا عدم توفیق در آن و... دچار تبعیض هائی می شود که آثار آن به صورت عقده و کینه تا سالهای سال در آنان باقی می ماند .
خانواده ای که در آن طرد و رد است . کودک را به بهانه ای ناچیز ، برای خطائی کوچک یا بزرگ از خود طرد و رد می کنند طفل از این بابت همه گاه احساس بی پناهی دارد .
۲_ نابسامانی در روابط :
گاهی نابسامانی ناشی از روابط زوجین در ارتباط با خود یا فرزندان است مثل : خانواده ای که در آن زن و شوهر در روابط خاص خود بی بندوبار باشند و طفل اگرچه خردسال و کم سن است شاهد روابط زناشوئی، شوخی ها و متلک گوئی هایشان باشد و یا رعایت پوشش و حجاب را در برابر یکدیگر و فرزندان نداشته باشند ._ خانواده ای که در بین زن و شوهر درگیری و نزاعی باشد و آنها در حضور فرزندان نسبت به یکدیگر بد دهنی داشته و یا دعوا و کتک کاری داشته باشند ، زنی که در حضور فرزند از شوهرش کتک بخورد دیگر مادر نیست . و شوهری که در حضور فرزندش از همسر اهانت ببیند دیگر پدر نیست . و خانواده ای که در آن به علت کثرت فرزند زن و شوهر توان و امکان رسیدگی به آنها را نداشته و در نتیجه فرزندان از تربیت صحیح برخوردار نیستند و چه بسیار از آنان که از فساد و انحراف سر در می آورند .
۳_ نابسامانی در فرم انضباط :
گاهی در خانواده ای به علت سیستم انضباطی خاصی نابسامانی پدید می آید . خانواده ای که در آن آزادی بی حد و مرز و بی بندوباری است و کودکان به هر گونه ای که بخواهند رفتار و عمل دارند . به هر کجا که بخواهند می روند ، به هر عملی که هوس کنند اقدام می نمایند و به هر رفتار تن در می دهند . کسی نیست از آنها بازخواست داشته باشد .
خانواده ای که در آن والدین در رابطه با فرزندان چنان عمل می کنند که گوئی از وظیفه پدری و مادری خود استعفا کرده اند . کودکان در حضور آنها به هر رفتار نامعقولی تن در می دهند ولی پدر همچنان مشغول روزنامه خواندن و مادر همچنان سرگرم کار و برنامه خویش است .
خانواده ای که در آن خشونت است و منطق پدر و مادر در رابطه با فرزندان منطق زور است ، منطق کتک است ، طفل با کمترین لغزش و خطائی از پدر سیلی می خورد بدون اینکه بفهمد چه اشتباهی از او سرزده است و یا مادری به علت بیماری عصبی در برابر خطای کودک او را با نیشگون گرفتن یا گاز گرفتن می آزارد .
۴_ نابسامانی در کنترل ها :
گاهی رفتار والدین در اداره فرزندان به گونه ای است که حاصل آن نابسامان است مثل:
خانواده ای که ثبات در مواضع ندارند و خط فکری شان در تربیت روشن و صریح نیست ، روزی فرزندشان کلمه رکیکی را بر زبان می آورد پدر و مادر از آن لبخند بر دهان می آورند و فردای آن روز به خاطر همان کلمه او را کتک می زنند .
خانواده ای که در آن انضباط چند گونه وجود دارد . پدر در خانه به یک گونه امر ونهی دارد و مادر به گونه ای دیگر ، گاهی برادر یا خواهر ارشد فرمانی دارند و زمانی پدر بزرگ یا مادر بزرگ فرمانی دیگر ، و کودک در بین این دستورات ضد و نقیض نمی داند چه بکند .
خانواده ای که در آن پدر ، مادر ، و یا هر دوی آنها بیش از حد متعارف و معمول غیبت دارند . پدر دائما در مسافرت و ماموریت است ، مادر کارمند و اغلب در بیرون خانه و یا در منزل همسایگان است و کودک کمتر به دیدار آنها موفق می شود .
و خانواده ای که در آن پدر یا مادر بیماری مزمن دارند ، علیلند ، بستری هستند ، و کودک می داند که در رفتار و بی انضباطی آزاد است زیرا هر عملی که انجام دهد دست پدر و مادر او نخواهد او نخواهد رسید .
۵ _ نابسامانی اقتصادی:
گاهی نابسامانی ناشی از وضع و شرایط اقتصادی در خانواده است مثل :
خانواده ای که دچار فقر شدید اقتصادی است و توان تحمل آن را ندارند .
کودکان چیزهایی را می بینند و هوس آن را دارند ولی شرایط خانوادگی به گونه ای است که والدین نمی توانند نیازهای کودکان را بر آورند و یا لااقل از نظر آگاهی در وضع و شرایطی نیستند که به کودکان عزت و مناعت بیاموزند ، آری فقر می تواند آدمی را به کفر بکشاند .
خانواده ای که دچار غنای شدید است و فرزندان در راه رفاه زدگی افراطی بسر می برند ، این گونه افراد نیز در آینده دچار سیری ناپذیر ی ، بدبختی و طغیان می شوند و زمینه برای انحراف و عصیان شان فراهم می شود .
خانواده ای که به علت کثرت کار و اشتغال نمی توانند به فرزندان خود برسند پدرانی هستند که صبح زود ، پیش از بیداری فرزندان به سر کار خود می روند ، و شب هنگام نیز از سر کار خود برمی گردند در حالی که فرزندانشان خوابیده اند ، و وضع به همین گونه است در باره زنانی که بیرون اشتغال دارند و فرزندانشان آرزوی گرمی و صفا و ابراز محبت را دارند .
۶_ نابسامانی ناشی از محیط :
نقش محیط در رشد یا انحطاط خانواده بسیار زیاد است . محیط و منطقه ای که در آن زندگی می کنیم ، مسکن و خانه ای که در آن بسر می بریم و محل های نا آشنا برای ما و فرزندان ما گاهی نابسامانی آفرین است مثل:
محله و منطقه ای که در آن زندگی می کنیم در خلق و خوی ما و فرزندان ما موثر است . ممکن است موجبات رشد را تسریع و یا زمینه آن را در افراد فراهم کند . فرق است بین دو منطقه ای که یکی منطقه زندگی افراد آلوده ، معتاد و منحط است و دیگری منطقه زندگی افراد شریف ، رشد یافته و پاکدامن است .