سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی
361386 : Researcher ID نویسنده و پژوهشگر مبانی جرم شناسی و روانشناسی اجتماعی Author and resear
197 یادداشت منتشر شدهپرورش شخصیت کودک از راه بازی؟؟
پرورش شخصیت کودک از راه بازی ؟

بازی بخشی مهم از دوران حیات کودک را به خود اختصاص می دهد و ساعات بسیاری از ایام زندگی او را سرگرم می نماید ..کودکان چه زود بازی را آغاز می کنند و چه دیر از آن دست بر می دارند. مساله اگر نیکو شکافته شود حتی می توان گفت دست برداشتن از بازی مطرح نیست ، بلکه تغییر شکل دادن و منظم کردن و تبدیلش به کار و شغل مولد بیشتر مطرح است .
دعوی روانشناسان این است که بازی برای کودک دارای جنبه غریزی است و دلیل آن همگانی بودن و وجود جنبه ادراکی و انفعالی آن است .
همه ی کودکان بازی را با شعف و سرور بسیار پذیرایند و از آن خیلی اندک احساس خستگی و وازدگی می کنند .
از طریق آن طرز فکر ، هوش ، مدیریت ، شور و نشاط و توان کار و تلاش خود را به نمایش می گذارند و هم در این وادی شخصیت خود را بروز می دهند .
والدین و مربیان آگاه با محمل قراردادن آن سعی دارند شخصیت کودک را بسازند و نابسامانی هایی را که در رفتار و کردار آنهاست از میان بردارند .
آغاز بازی را باید از حدود همان ماه های اول تولد کودک و از زمانی دانست که طفل قادر می شود بین خود و مادر رابطه متقابلی را پدید آورد و به تفهیم و تفاهم ، تبادل اشارات و حالات بپردازد از حدود آغاز ۲ سالگی کودکان زندگی فعال و بانشاطی را آغاز می کنند و سرگرمی جالبی در رابطه با بازی برای آنها پیدا می شود و اگر بنا شود مسائل و نکاتی را در رابطه با رشد و پرورش شخصیت به طفل بیاموزیم از همین سنین باید آغاز کنیم .
از حدود سه سالگی بازی او اغلب تقلیدی به خود می گیرد و سعی دارد اولا کار و تلاش خود را بر مبنای یک الگو و مدل قرار دهد و ثانیا می کوشد دیگران را در این بازی شریک خود سازد و به اصطلاح به حیات جمعی بپردازد . بازی تقریبا همه ی اوقات او را اشغال می کند حتی در آنچه که ظاهرا برای ما صورت جدی دارد و این امر تا مرحله دبستان ادامه پیدا می کند .
در سنین دبستان نیز بازی همراه کودک است ولی بیشتر صورت جمعی دارد و موجب و زمینه ای برای مربی در پرورش شخصیت اجتماعی کودک است و چه بسیارند اصول و قواعد حیات اجتماعی که در این مرحله آموخته می شوند . در حدود سنین چهار سالگی میل به ساختن اشیاء بر اساس ذوق و سلیقه اش پدید می آید و شروع به ساختن می کند ولی چالاکی لازم را ندارد . برای کسب مهارت در ساختن باید منتظر سنین نوجوانی شد که او نسبتا بر اعضاء خود مسلط شود و جنبه های محاسبه و علمیت در کار او وارد گردد .
می دانیم کودکان در همه مراحل زندگی کودکانه خود بازی می کنند ولی گاهی با اسباب بازی و زمانی بدون آن ، زمانی کودک فقط با ایما و اشاره و لبخند مادر بازی می کند و گاهی با وسایل و اسباب که ممکن است از انگشتان دست او شروع شده و به اسباب بازی های پیچیده منجر گردد .
در باره بازی کودکان نظرات متفاوت و حتی متضادی وجود دارد . بسیاری از روانشناسان آن را ضروری رشد و حیات کودک می شناسند و قائلند که آن سبب و وسیله ای برای خارج کردن نیروی اضافی ، جهت یابی و هدایت کودک است . باید آن را محملی برای تربیت کودک قرار داد و از آن طریق راه و رسم حیات را به طفل آموخت .
عده ای برعکس گمان دارند که صلاح کودک در بازی نکردن و ترک آن است و باید همه مسائل را به صورت جدی و علمی به کودک آموخت و در این امر متقدمین از مربیان اصرار داشتند . آنها حتی سعی می کردند که جلوی آن را بگیرند و نگذارند طفل به سوی بازی روی آورد .
اما علم و تجربه ثابت کرده است که بازی کودک را با دنیایی جدید آشنا و مانوس کرده و رازهای ناگشوده ای را به روی کودک می گشاید ، طفل در ضمن بازی بسیاری از آنچه را که نمی داند می پرسد و نقاط بسیاری از جهل خود را به علم بدل می سازد . بازی کاربردی مهم و سازنده در جنبه سازندگی اخلاقی و اصلاح نابسامانی های رفتاری دارد و اثرات آن در رشد انسان به حدی است که بسیاری از کارهای بزرگسالان به حقیقت انعکاسی از آموخته های ضمنی بازی دوران خردسالی است .
بازی وسیله ای برای شناخت و هدایت علایق است و مربی از طریق آن می تواند آن علایق را به سوئی که مورد نظر است جهت دهی کند .
بازی برای کودکان شادی آفرین است و در عین حال موجد زمینه ای است که در آن می توان دنیایی از مسائلی را به او تفهیم کرد و کودک با شادابی آنها را می پذیرد و احساس سنگینی در خود نمی کند . از طریق بازی می توان با بسیاری از اختلالات روانی و شخصیتی مبارزه کرد و حالاتی چون کمروئی و شرمندگی و یا سوء رفتارهائی چون تجاوز و خشونت را از میان برد ، ریشه تردیدها و دودلی ها را می توان از میان برد و موجبات تسلط بر خود و رفتار را فراهم کرد .
