بررسی فنی–ژئوتکنیکی و سازه ای عوامل تشدید خسارات در زمین لرزه کنر–ننگرهار (۲۰۲۵) و پیامدهای آن برای ایران

15 شهریور 1404 - خواندن 6 دقیقه - 104 بازدید

مقدمه

در واپسین روزهای اخیر و در شرق افغانستان شاهد زمین لرزه هایی با بزرگی متوسط اما اثرگذاری فاجعه بار بودیم. زمین لرزه اصلی با بزرگی حدود ۶٫۰ ریشتر و عمق کم در ولایت کنر رخ داد و پس لرزه های متوالی در ننگرهار و حتی کابل ادامه یافت. برآوردها نشان می دهد که بیش از ۲۲۰۰ نفر جان باختند و هزاران نفر مجروح شدند؛ آماری تکان دهنده که این رویداد را در ردیف یکی از مرگبارترین زلزله های دو دهه اخیر افغانستان قرار داده است.

پرسش اساسی این است: چطور یک زلزله با بزرگی ۶، که در بسیاری از نقاط دنیا خسارات محدودی دارد، در افغانستان چنین فجایعی رقم زده است؟

۱. ویژگی های لرزه ای

• بزرگی زلزله ۶٫۰ بود؛ یعنی در محدوده ای که معمولا تخریب های شدید انتظار نمی رود، مگر در صورت وجود شرایط خاص.

• عمق کانونی کم (حدود ۸–۱۰ کیلومتر) باعث شد انرژی لرزه ای تقریبا بدون تضعیف در سطح زمین آزاد شود.

• شدت لرزش در نزدیکی رومرکز طبق مقیاس مرکالی به حدود IX (خیلی شدید) رسید.

این سه ویژگی به تنهایی کافی است تا پتانسیل تخریب بالا فراهم شود، اما عامل اصلی مرگ ومیر زیاد نبودند؛ بخش مهمی از ماجرا به شرایط محلی زمین و نوع ساختمان ها بازمی گردد.

۲. زمین شناسی و خاک

شرق افغانستان، به ویژه دره های کنر و ننگرهار، پوشیده از رسوبات آبرفتی جوان است:

• لایه های ماسه ای و شن های ریزدانه که اغلب اشباع از آب زیرزمینی هستند.

• این بسترها دو اثر کلیدی دارند:

1. تقویت موضعی (Site Amplification): امواج لرزه ای در رسوبات نرم تشدید می شوند و مدت ارتعاش بیشتر می گردد.

2. روانگرایی (Liquefaction): افزایش فشار آب منفذی باعث از دست رفتن مقاومت خاک و ایجاد پدیده هایی مثل نشست ناگهانی، شکاف های باز و حتی جوشش ماسه می شود.

مشاهدات میدانی اولیه نشان داده اند که بخشی از تخریب ها با نشست و لغزش های جانبی خاک همراه بوده است؛ نشانه ای روشن از روانگرایی در این منطقه.

۳. آسیب پذیری سازه ها

بزرگ ترین عامل انسانی تلفات، نوع ساختمان ها بود:

خانه های خشتی و گلی، دیوارهای سنگی با ملات ضعیف و سقف های سنگین چوبی یا بتنی بدون مهاربندی.

• این سازه ها، مشابه آنچه در زلزله های بم (۱۳۸۲) و ورزقان (۱۳۹۱) ایران دیدیم، در برابر نیروهای جانبی زلزله مقاومت ناچیزی دارند.

• شکست این نوع ساختمان ها معمولا به صورت فروریزش کامل سقف رخ می دهد؛ در نتیجه فرصت فرار بسیار اندک است.

• زمان وقوع زلزله (نیمه شب) نیز باعث شد اکثر ساکنان درون خانه باشند و شانس زنده ماندن کاهش یابد.

۴. پدیده های ثانویه

افزون بر تخریب مستقیم، ریزش کوه و لغزش دامنه ای در مناطق کوهستانی هندوکش گزارش شد. این پدیده ها:

• جاده ها و مسیرهای امداد را مسدود کردند،

• دسترسی به روستاهای آسیب دیده را به تاخیر انداختند،

• و در مواردی خود باعث تلفات اضافی شدند.

پس لرزه های متعدد (بزرگی ۵ تا ۶) نیز موجب ریزش های بیشتر ساختمان های نیمه خراب و وحشت عمومی شدند.

۵. چرا تلفات این قدر زیاد بود؟

ترکیب چند عامل منجر به این تراژدی شد:

1. زلزله کم عمق → تکان های شدید محلی

2. رسوبات آبرفتی نرم و اشباع → تشدید لرزه و روانگرایی

3. سازه های بسیار آسیب پذیر خشتی و سنگی → فروریزش سریع و کامل

4. وقوع در نیمه شب → حضور اکثر جمعیت در ساختمان ها

5. پس لرزه های قوی و ریزش کوه → افزایش تخریب و تاخیر در امداد

این ترکیب، حتی با بزرگای نسبتا متوسط، به فاجعه ای انسانی تبدیل شد.

۶. درس هایی برای ایران

افغانستان و ایران از نظر بافت شهری، نوع مصالح سنتی، و قرارگیری روی کمربند لرزه ای بسیار مشابه اند.بنابراین این زلزله پیام های مهمی برای ما دارد:

1. ضعف سازه های خشتی و بنایی:

• همچنان در بسیاری از روستاهای ایران (به ویژه کرمان، سیستان، خراسان) خانه های خشتی و بنایی قدیمی وجود دارند.

• تجربه بم نشان داد که این سازه ها در برابر زلزله های متوسط تا شدید مرگبارند. تقویت یا جایگزینی آن ها باید جدی گرفته شود.

2. ضرورت پهنه بندی روانگرایی:

• بسیاری از شهرهای ساحلی و دشت های آبرفتی ایران (بندرعباس، بوشهر، رشت، آستارا و …) دارای خاک های مستعد روانگرایی اند.

• همان طور که در افغانستان دیدیم، روانگرایی می تواند خسارت را تشدید کند.

• اجرای مطالعات دقیق و به کارگیری دستورالعمل های طراحی لرزه ای برای خاک های روانگرا (مانند آیین نامه ۲۸۰۰ و راهنماهای بین المللی) الزامی است.

3. آمادگی برای پس لرزه ها:

• پس از زلزله اصلی، مدیریت بحران باید فورا تخلیه ساختمان های آسیب دیده را الزامی کند؛ زیرا پس لرزه ها خطر ریزش کامل را دارند.

• این درس را بارها در ایران (مانند زلزله کرمانشاه ۱۳۹۶) تجربه کرده ایم.

4. دسترسی و راه های اضطراری:

• مسدود شدن جاده ها در افغانستان به دلیل ریزش کوه یادآور ضعف ما در بسیاری از مناطق کوهستانی ایران است.

• برنامه ریزی برای مسیرهای جایگزین، استفاده از بالگرد و ذخیره سوخت و تجهیزات امدادی حیاتی است.

۷. نتیجه گیری

زلزله اخیر افغانستان بار دیگر نشان داد که بزرگی زلزله تنها شاخص تعیین کننده میزان خسارت نیست.

آنچه در این رویداد شاهد بودیم، ترکیب نامیمون زمین لرزه ای نسبتا کوچک اما کم عمق، شرایط ژئوتکنیکی حساس، و سازه های بسیار آسیب پذیر بود. نتیجه، یکی از مرگبارترین فجایع لرزه ای منطقه در دهه اخیر است.

برای ما در ایران، این زلزله یک هشدار جدی است. تا زمانی که خانه های خشتی و بنایی بدون مقاوم سازی در روستاها وجود دارند، تا زمانی که مطالعات روانگرایی در بسیاری از شهرها نیمه کاره مانده است، و تا وقتی که آمادگی پس لرزه و مسدود شدن مسیرها را جدی نمی گیریم، هر زلزله متوسط می تواند به یک فاجعه انسانی بدل شود.

رویداد افغانستان باید انگیزه ای دوباره برای ما ایجاد کند تا مقاوم سازی ساختمان های آسیب پذیر، تدویننقشه های روانگرایی شهری و تقویت سیستم امدادرسانی را در اولویت قرار دهیم. پیشگیری، هرچند پرهزینه بهنظر برسد، بسیار ارزان تر از تکرار یک فاجعه انسانی است.