بازار تبریز، زیبایی در ویترین؛ درد در کوچه پس کوچه ها | کودکی گمشده در هیاهوی بازار تبریز

15 شهریور 1404 - خواندن 5 دقیقه - 1496 بازدید



 

بازار تاریخی تبریز، با معماری باشکوه، کوچه های پرجنب وجوش، و عطر نان تازه و ادویه جات، نمادی از هویت و پویایی این شهر است. صدای چکش مسگران و همهمه رهگذران، فضایی سرشار از زندگی خلق می کند. اما در میان این شور و نشاط، صدایی خاموش به گوش می رسد؛ صدای کودکانی که کودکی خود را در ازای تامین معاش خانواده به بازار سپرده اند.

بازار تبریز، مدرسه ای بی زنگ تفریح برای کودکان کار

در میان سنگ فرش های کهن بازار، امیر، پسری ۱۱ ساله، با گام هایی سریع و کیسه ای پر از آدامس، جوراب و گل های مصنوعی دیده می شود. چشمانش آمیزه ای از معصومیت کودکی و اضطراب زودرس را بازتاب می دهد. با صدایی آرام می گوید: «آقا، آدامس بخرید، فقط ده هزار تومان.» برای او، بازار نه مکانی برای تجارت، بلکه میدان مبارزه برای بقای خانواده است. روزش پیش از طلوع آغاز می شود و با بسته شدن مغازه ها پایان می یابد. در راسته عطاران، سارا، دختری ۹ ساله، کنار بساط گل های مصنوعی خود نشسته و با صدایی کودکانه می گوید: «گل بخرید، بیست هزار تومان، برای داروهای مادرم.» وقتی از مدرسه می پرسم، سرش را پایین می اندازد و آرام پاسخ می دهد: «نمی توانم بروم، باید به پدرم کمک کنم.»

فروش لبخند به قیمت نان؛ روزگار کودکان در بازار شلوغ تبریز

بر اساس اطلاعات موجود تا سال ۱۴۰۴، آمار دقیقی از تعداد کودکان کار در ایران و تبریز در دست نیست. با این حال، مرکز تحقیقات مجلس تعداد کودکان کار در ایران را بین ۱.۶ تا ۲.۱ میلیون نفر تخمین زده است. سازمان بهزیستی نیز از شناسایی حدود ۷,۰۰۰ کودک کار و خیابانی خبر داده و برآورد می کند که این رقم ممکن است به ۱۴,۰۰۰ نفر برسد. در تبریز، این کودکان عمدتا به دست فروشی و گل فروشی مشغول اند، اما فعالان اجتماعی معتقدند این ارقام تنها بخشی از واقعیت را نشان می دهند. بسیاری از این کودکان به دلیل فقدان مدارک هویتی یا زندگی در حاشیه شهر، از دید نهادهای حمایتی پنهان مانده اند. فقر، بیکاری والدین، مهاجرت از روستاها، اعتیاد و فروپاشی خانواده ها از مهم ترین عوامل حضور این کودکان در بازار است.

این کودکان اغلب بدون دسترسی به آموزش، بیمه یا حمایت های اجتماعی، در معرض آسیب های جسمی و روانی قرار دارند. بسیاری از آن ها روزانه بیش از ۱۰ ساعت کار می کنند، اما درآمد ناچیزشان کفاف نیازهای اولیه خانواده را نمی دهد. دکتر سید ناصری، پژوهشگر حوزه کودکان کار، هشدار می دهد: «این کودکان در معرض استرس های محیطی، خشونت و سوءاستفاده قرار دارند. این شرایط می تواند اثرات بلندمدتی بر سلامت روانی آن ها داشته باشد. حدود ۴۰ درصد این کودکان یا به مدرسه نمی روند یا ترک تحصیل کرده اند و بسیاری دچار اضطراب، افسردگی و ناامنی روانی هستند.»

بازار تبریز؛ حجره ای برای کودکی نیست

این مسئله به تبریز محدود نیست. در کلان شهرهایی مانند تهران، مشهد و اصفهان نیز هزاران کودک در شرایط مشابه به سر می برند. گزارش های سازمان بهزیستی از شناسایی بیش از ۲۰,۰۰۰ کودک کار در شهرهای بزرگ حکایت دارد. در تهران، این کودکان اغلب در چهارراه ها و ایستگاه های مترو دیده می شوند و در مشهد، بسیاری در اطراف حرم مطهر رضوی به دست فروشی مشغول اند. محرومیت از آموزش، سوءتغذیه و آسیب های اجتماعی از مشکلات مشترک این کودکان است. در برخی شهرها مانند اصفهان، سازمان های غیردولتی برنامه های آموزشی سیار راه اندازی کرده اند، اما این اقدامات همچنان ناکافی است.

با غروب خورشید و کم شدن نور گنبدهای بازار، مغازه داران کرکره ها را پایین می کشند، اما کار کودکان پایان نمی یابد. امیر با کیسه ای که تنها چند آدامس و یک شاخه گل در آن باقی مانده، میان رهگذران پرسه می زند. وقتی از آرزویش می پرسم، لحظه ای درنگ می کند و می گوید: «دوست دارم روزی اینجا کار نکنم، به مدرسه بروم و مثل بچه های دیگر بازی کنم.» رضا، پسری ۱۲ ساله در راسته پارچه فروشان، نیز برای تامین هزینه درمان خواهرش دستمال کاغذی می فروشد و می گوید: «اگر نفروشم، پدرم نمی تواند دارو بخرد.» این داستان ها تنها گوشه ای از زندگی کودکانی است که آینده شان در سایه فقر گم شده است.

از فرش تا فراموشی؛ قصه ی کودکان کار در بازار تبریز

حمایت از کودکان کار نیازمند همکاری منسجم نهادهای دولتی و غیردولتی است. دولت می تواند با سیاست هایی نظیر ارائه یارانه های هدفمند، گسترش آموزش رایگان و ایجاد مراکز حمایتی برای کودکان در معرض خطر، گام های موثری بردارد. سازمان های مردم نهاد نیز می توانند با جذب خیرین و اجرای برنامه های آموزشی و مهارتی، به توانمندسازی این کودکان کمک کنند. راه اندازی کارگاه های مهارت آموزی برای والدین می تواند چرخه فقر را بشکند. آگاه سازی عمومی از طریق رسانه ها و شبکه های اجتماعی نیز می تواند نگاه جامعه را به این کودکان تغییر دهد. پرهیز از خرید مستقیم از کودکان و هدایت کمک ها به نهادهای معتبر، از سوءاستفاده از آن ها جلوگیری می کند.

بازار تبریز، با عظمت تاریخی اش، نباید سایه ای بر آینده کودکانش بیفکند. این گزارش دعوتی است برای شنیدن صدای خاموش این کودکان و تلاش برای ساخت آینده ای روشن تر. هر گام کوچک، از حمایت از نهادهای خیریه تا آگاه سازی دیگران، می تواند به تغییر منجر شود. آیا شهری با این همه شکوه تاریخی، می تواند آینده ای شایسته برای کودکانش رقم بزند؟


*نویسنده: موسی کاظم زاده؛ قابل دسترسی نیز در سایت بازار تبریز آنلاین

https://bazartabrizonline.ir