دادن فرصت مجدد به مجرمان برای ایمان آوری در پایان دنیا (۱)

11 شهریور 1404 - خواندن 6 دقیقه - 31 بازدید

دادن فرصت مجدد به مجرمان برای ایمان آوری در پایان دنیا (1)

طبق مفاد برخی آیات قرآنی بسیاری از بی ایمانان یا افراد ضعیف الایمان وقتی می میرند، و بدی وضعیت خود را بعد از مرگ مشاهده می کنند از تقصیر و کوتاهی کردن خود در دنیا نادم و پشیمان شده و لذا با تعبیراتی نظیر «فارجعنا نعمل صالحا» (12 سجده) تقاضای برگشت به دنیا می کنند؛ این درخواست مجرمان برای برگشت بلافاصله به دنیا، و رد آن توسط خداوند، و نیز وعده ای که به آنها برای فرصت مجدد بعد از نفخ صور داده می شود، در آیاتی از سوره مومنون ذکر شده است:

«..اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون- لعلی اعمل صالحا فیما ترکت کلا انها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون- فاذا نفخ فی الصور فلا انساب بینهم یومئذ و لا یتساءلون- فمن ثقلت موازینه فاولئک هم المفلحون-

و من خفت موازینه فاولئک الذین خسروا انفسهم فی جهنم خالدون- تلفح وجوههم النار و هم فیها کالحون» (104 الی 99 مومنون).

توضیح این که بر اساس مفاد این آیات، وقتی مرگ سراغ مجرمان می رود آنها با تعبیر «قال رب ارجعون» درخواست بازگشت به دنیا می کنند؛ ولی این درخواست در آن موقع، قاطعانه توسط خداوند رد می گردد: «کلا انها کلمه هو قائلها»، و با جمله «و من ورائهم برزخ الی یوم یبعثون» روشن می گردد که از موقع مرگ تا پایان دوره برزخ، راه بازگشتی به دنیا نیست.

«فاء» در ابتدای آیه بعدی که با جمله «فاذا نفخ فی الصور...» شروع می شود، دلالت دارد که اتفاقات مذکور در این آیه بعدی، مرتبط با مطالب آیه قبلی، و مترتب بر آن است؛ پس باید گفت زندگی مجددی را که خداوند بر اساس همین آیه و نیز آیه (68 زمر) «فاذا هم قیام ینظرون»، در مرحله پایانی دنیا به مجرمان می دهد، پاسخ مثبتی است که او به درخواست « رب ارجعون» آن مجرمان می دهد؛ زیرا خداوند در (186 بقره) : «و اذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان...» وعده داده است که درخواست بندگانش را اجابت کند؛ و وعده خداوند تخلف ناپذیر است «ان الله لا یخلف المیعاد» (31 رعد)؛ لذا او این درخواست بازگشت به دنیا را می پذیرد؛ منتهی این پذیرش بر اساس مصالحی، بعد از پایان دوره برزخ و در آستانه برپایی قیامت است که گرچه دنیا رو به پایان است ولی هنوز دنیا کاملا پایان نیافته است؛ پس در این مقطع پایانی دنیا، خداوند دعای «رب ارجعون» مجرمان را اجابت کرده و آنان را به دنیا و حیات دنیایی بر می گرداند و فرصت مجددی را برای آنها فراهم می کند تا از دنیا (که مزرعه آخرت است) توشه ای برای خود فراهم کنند.

این فرصت مجدد البته بی ضابطه نیست بلکه قواعد خاص خود را دارد؛ از جمله این که در ادامه آیات تذکر داده شده که پیوند های خویشی انسانها، که در دنیا قبل از مرگ اول، کارساز و امتیاز آور بود، در آن مرحله فرصت مجدد، منتفی و بی تاثیر است «فاذا نفخ فی الصور فلا انساب بینهم یومئذ و لا یتساءلون»؛ و روشن کرده چیزی که در آن مرحله پایانی دنیا، در نجات مجرمان موثر، و در فلاح و رستگاری آنان از عذاب الهی مفید است، انجام کارهایی است که نزد خداوند، سنگین و موزون باشند «فمن ثقلت موازینه فاولئک هم المفلحون»؛ در اینجا باید توجه داشت که آمدن فاء در ابتدای این جمله نشان می دهد که اولا مفاد این جمله، مرتبط با آیات قبلی و مترتب بر آنها است؛ و لذا در باره بیان کارهای انجام شده در همان مرحله پایانی دنیا است نه در باره کارهای انجام شده پیش از مرگ اول، و ثانیا جمله، جمله شرطیه است که دلالت بر زمان حاضر و آینده دارد لذا ناظر به اعمالی است که در آینده در آن فرصت مجدد انجام می شود؛ بنابراین نباید مفاد این آیه را در باره اعمال دنیایی قبل از مرگ دانست؛ پس «فمن ثقلت...» معنی اش این است که هر کس در آن مرحله پایانی دنیا، کاری کند که سنگین و ازرش مند باشد رستگار می شود.

آیه بعد هم ضوابط اعمال بی مقدار و بی ارزش را در آن فرصت مجدد، مطرح می کند و بیان می کند که کسانی که در آن فرصت مجدد، اعمالی بی ارزش و بی مقدار انجام دهند گرفتای شان ادامه یافته و در دوزخ معذب خواهند بود «و من خفت موازینه فاولئک الذین خسروا انفسهم فی جهنم خالدون- تلفح وجوههم النار و هم فیها کالحون».

پس مجموعه آیات (104 الی 99 مومنون) در باره درخواست مجرمان برای برگشت بلافاصله به دنیا است، و در این مجموعه آیات روشن می شود که این درخواست در همان زمان بلافاصله بعد از مرگ، قاطعانه توسط خداوند رد می شود؛ ولی در عین حال در مقطع پایانی دنیا بعد از نفخه دوم، این درخواست پذیرفته شده و فرصت مجددی در پایان دنیا به مجرمان برای اصلاح و جبران مافات داده می شود.

محتوای کلی این مجموعه آیات، در چند مجموعه آیات دیگر هم آمده است؛ در برخی این مجموعه ها مطالب مذکور با تفصیل بیشتری آمده و در برخی مختصرتر و احیانا در هر یک از این مجموعه ها به نکات جدیدی در بیان این محتوای کلی اشاره شده است که در یادداشتهای بعدی به بیان هر یک از این مجموعه ها می پردازیم.