آسیب شناسی اجتماعی-تعاریف ونظریه ها ودیدگاه

10 شهریور 1404 - خواندن 5 دقیقه - 61 بازدید

مقدمه: تعریف، اهمیت و ضرورت مطالعه آسیب شناسی اجتماعی

آسیب شناسی اجتماعی (Social Pathology) به مطالعه علمی ناهنجاری ها، انحرافات و مشکلات اجتماعی که سلامت و پایداری جامعه را به مخاطره می اندازند، اطلاق می شود. این حوزه از جامعه شناسی به بررسی علل، پیامدها و راه های پیشگیری و مداخله در پدیده هایی می پردازد که نظم اجتماعی، همبستگی و رفاه عمومی را مختل می کنند. مطالعه آسیب شناسی اجتماعی از جهات مختلفی حائز اهمیت است:

  • درک واقعیت های اجتماعی: این رشته به ما کمک می کند تا ریشه ها و چرایی بروز مشکلات اجتماعی چون اعتیاد، فقر، خشونت و انحرافات را درک کنیم.
  • تدوین سیاست های اجتماعی موثر: با شناخت علمی آسیب ها، می توان سیاست ها و برنامه های کاربردی تری برای مقابله با آن ها تدوین کرد.
  • ارتقاء کیفیت زندگی: کاهش آسیب های اجتماعی مستقیما به بهبود وضعیت روانی، اقتصادی و اجتماعی افراد و در نهایت جامعه منجر می شود.
  • حفظ انسجام و نظم اجتماعی: آسیب های اجتماعی می توانند پایه های اعتماد، امنیت و همکاری را در جامعه تضعیف کنند. مطالعه آن ها به حفظ این ارکان کمک می کند.
  • مسئولیت پذیری اجتماعی: درک عمیق از آسیب ها، افراد را نسبت به نقش خود در بروز یا رفع آن ها آگاه می سازد.

ضرورت مطالعه این حوزه در جوامع کنونی که با پیچیدگی های فزاینده ای در عرصه روابط انسانی و ساختارهای اجتماعی مواجه هستند، بیش از پیش احساس می شود.

2. مفاهیم بنیادی در آسیب شناسی اجتماعی

برای ورود به بحث آسیب شناسی اجتماعی، لازم است با برخی مفاهیم کلیدی آشنا شویم:

  • انحراف اجتماعی (Social Deviation/Deviance): به هرگونه رفتار، باور یا ویژگی ای اطلاق می شود که از هنجارهای غالب و مورد پذیرش جامعه فاصله می گیرد. انحراف یک مفهوم نسبی است؛ آنچه در یک جامعه یا فرهنگ منحرف تلقی می شود، ممکن است در جامعه یا فرهنگ دیگر عادی باشد. انحراف همیشه منفی نیست؛ گاهی نوآوری ها و تغییرات اجتماعی از دل انحرافات اولیه بیرون می آیند (مانند جنبش های مدنی).
    • مثال: سیگار کشیدن در محیط های عمومی که قبلا تابو بود، یا مخالفت با قوانین تبعیض آمیز.
  • هنجارشکنی (Norm Violation): عملی است که به طور مشخص یک یا چند هنجار اجتماعی را نقض می کند. هنجارها قواعد و انتظاراتی هستند که رفتار اعضای جامعه را هدایت می کنند.
    • مثال: دروغ گفتن، دزدی، عبور از چراغ قرمز.
  • نظم اجتماعی (Social Order): وضعیت نسبی انسجام، ثبات و پیش بینی پذیری در یک جامعه است که از طریق مجموعه ای از هنجارها، قوانین، ارزش ها و نهادهای اجتماعی حفظ می شود. نظم اجتماعی به معنای فقدان کامل انحراف نیست، بلکه به معنای وجود چارچوب هایی است که انحرافات را کنترل کرده و مانع از فروپاشی جامعه می شوند.
    • مثال: ترافیک روان، مشارکت مدنی، رعایت قوانین.
  • کج روی (Maladjustment): به وضعیت فرد یا گروهی اطلاق می شود که قادر به انطباق موفقیت آمیز با انتظارات و الزامات محیط اجتماعی خود نیست. این عدم انطباق می تواند منجر به مشکلات روانی، رفتاری و اجتماعی شود.
    • مثال: فردی که به دلیل مشکلات روانی قادر به حفظ شغل یا روابط دوستانه نیست.
  • آسیب اجتماعی (Social Malady/Social Ill): یک مفهوم جامع تر است که به هرگونه پدیده یا وضعیتی اطلاق می شود که سلامت، رفاه و پایداری جامعه یا بخش قابل توجهی از آن را تهدید می کند. آسیب های اجتماعی معمولا دارای پیامدهای منفی گسترده در سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی هستند.
    • مثال: اعتیاد، فقر شدید، طلاق، بیکاری گسترده، جرم و جنایت سازمان یافته.

رابطه بین مفاهیم: هنجارشکنی می تواند مقدمه انحراف باشد. انحرافات مکرر یا شدید که با نظم اجتماعی در تضاد قرار می گیرند، می توانند به آسیب های اجتماعی تبدیل شوند. کج روی اغلب نتیجه مواجهه فرد با آسیب های اجتماعی یا ناتوانی در سازگاری با شرایط اجتماعی است.

3. نظریه های آسیب شناسی اجتماعی

نظریه های مختلفی برای تبیین چرایی و چگونگی بروز آسیب های اجتماعی ارائه شده اند. در این بخش به مرور مهم ترین آن ها می پردازیم:

3.1. نظریه های کارکردگرایی (Functionalist Theories)

این دیدگاه جامعه را به مثابه یک سیستم ارگانیک در نظر می گیرد که هر بخش آن وظیفه ای در جهت حفظ کل سیستم ایفا می کند. از این منظر، آسیب های اجتماعی ناشی از اختلال در عملکرد بخش های مختلف جامعه یا عدم تطابق آن ها است.

دیدگاه امیل دورکیم (Emile Durkheim) - آنومی (Anomie)

دورکیم مفهوم "آنومی" را برای توصیف وضعیتی به کار برد که در آن هنجارهای اجتماعی ضعیف، مبهم یا متناقض می شوند و دیگر قادر به هدایت رفتار افراد نیستند. در چنین شرایطی، افراد احساس سردرگمی، بی هدفی و بی بندوباری می کنند که این امر می تواند به افزایش انحراف و آسیب اجتماعی منجر شود.

  • عوامل آنومی:
    • تغییرات اجتماعی سریع: گذار از جوامع سنتی به صنعتی، یا دگرگونی های ناگهانی اقتصادی و سیاسی، باعث فروپاشی هنجارهای کهنه و عدم شکل گیری هنجارهای جدید می شود.
    • تقسیم کار اجتماعی: افزایش تخصص گرایی باعث کاهش همبستگی مکانیکی (ناشی از شباهت ها) و افزایش وابستگی به همبستگی ارگانیکی (ناشی از تفاوت ها) می شود. اگر این تقسیم کار به صورت نامنظم صورت گیرد، می تواند منجر به آنومی شود.
    • فقدان وجدان جمعی قوی: در جوامعی که وجدان جمعی (مجموع باورها و احساسات مشترک) ضعیف است، انحراف بیشتر رخ می دهد.
  • مثال: در دوران گذار از جامعه ای کشاورزی به صنعتی، ارزش های سنتی کار و خانواده ممکن است تضعیف شوند، در حالی که ارزش های جدید هنوز به طور کامل نهادینه نشده اند. این شکاف می تواند منجر به افزایش بزهکاری، خودکشی و نارضایتی اجتماعی شود.