آخرین قطره های امید برای دریاچه ارومیه | روایت مرگ یک دریاچه

9 شهریور 1404 - خواندن 6 دقیقه - 50 بازدید



 

بازار تبریز آنلاین - موسی کاظم زاده : دریاچه ارومیه، یکی از بزرگ ترین دریاچه های آب شور جهان و میراثی طبیعی با قدمتی بیش از ۴۰ هزار سال، روزگاری نمادی از تنوع زیستی، توازن اکولوژیکی و هویت فرهنگی منطقه شمال غرب ایران بود. این دریاچه با وسعتی که در اوج خود به حدود ۵۷۰۰ کیلومتر مربع می رسید، نقش بسیار مهمی در حفظ تعادل اقلیمی و زیستی منطقه ایفا می کرد و زیستگاه گونه های متعددی از پرندگان مهاجر و گیاهان خاص به شمار می رفت. در کنار اهمیت زیست محیطی، دریاچه ارومیه برای ساکنان اطراف منبع معیشت، مرکز فرهنگ و هویت بومی محسوب می شد و آیین ها، مراسم محلی و سبک زندگی مردم به شدت به آن وابسته بود.

نجات آخرین قطره ها؛ تحلیل بحران و چشم انداز احیای دریاچه ارومیه

اما در سال های اخیر این پهنه آبی به طور کامل خشک شده است؛ بحرانی که نتیجه تلفیقی از عوامل طبیعی و انسانی بوده و تاثیرات گسترده ای بر محیط زیست، اقتصاد و اجتماع منطقه داشته است. کاهش محسوس بارش ها و افزایش دمای هوا که در دهه های اخیر در شمال غرب ایران رخ داده، فشار مضاعفی بر منابع آبی وارد کرده است؛ بر اساس آمارهای سازمان هواشناسی، میزان بارندگی سالانه در حوضه آبریز دریاچه بین ۲۰ تا ۳۰ درصد کاهش یافته است. این تغییرات اقلیمی به تنهایی فشار قابل توجهی بر آب ورودی به دریاچه وارد کرده است، اما استفاده بی رویه از منابع آب زیرزمینی و سطحی به ویژه در کشاورزی صنعتی، عامل اصلی کاهش شدید حجم آب دریاچه بوده است. حدود ۹۰ درصد آب دریاچه ارومیه از طریق رودخانه ها و بارندگی تامین می شد، اما برداشت بی رویه و نابهنجار آب باعث کاهش چشمگیر این ورودی ها شد. در کنار این موضوع، ساخت بیش از ۲۰ سد بزرگ و متوسط در حوضه آبریز نیز جریان طبیعی آب را مختل کرد و سهم بسزایی در کاهش حجم آب دریاچه داشت؛ طبق مطالعات دانشگاه تهران، حدود ۴۰ درصد کاهش آب به دلیل سدسازی ها بوده است. همچنین توسعه ناپایدار کشاورزی و تغییر کاربری اراضی بدون رعایت اصول حفاظت از منابع آب و خاک، تخریب پوشش گیاهی و افزایش تبخیر آب را به دنبال داشته که این عوامل نیز در تخریب تدریجی دریاچه نقش دارند. در نهایت ضعف مدیریتی و نبود هماهنگی لازم میان دستگاه های مسئول، تصمیم گیری های پراکنده و فقدان برنامه های عملیاتی منسجم باعث تشدید بحران و تسریع روند خشک شدن دریاچه شده است.

آخرین نفس های دریاچه ارومیه

پیامدهای خشک شدن دریاچه ارومیه بسیار گسترده و عمیق است. بستر خشک شده دریاچه سالانه حدود ۲۰ میلیون تن نمک و گرد و غبار را آزاد می کند که توسط بادهای منطقه ای تا صدها کیلومتر منتقل شده و سلامت تنفسی ساکنان اطراف و حتی شهرهای دوردست را تهدید می کند. افزایش بیماری های تنفسی، آلرژی و مشکلات چشمی از جمله تبعات این پدیده است. از سوی دیگر، نابودی زیستگاه ها و کاهش منابع غذایی باعث کاهش شدید تنوع زیستی در منطقه شده است و گونه های متعددی از پرندگان مهاجر و گیاهان در معرض انقراض قرار گرفته اند. با خشک شدن دریاچه، نقش آن در تعدیل دما و رطوبت منطقه نیز از بین رفته که منجر به افزایش شدت تغییرات اقلیمی، دمای شدیدتر و خشکسالی های مکرر شده است.

این بحران زیست محیطی تاثیرات اقتصادی و اجتماعی فراوانی نیز داشته است. کشاورزان منطقه با کاهش منابع آبی و شور شدن خاک، به شدت آسیب دیده اند. این شرایط موجب مهاجرت اجباری بسیاری از خانواده ها به شهرهای بزرگ شده که خود مشکلات اجتماعی و اقتصادی جدیدی به همراه آورده است. افزایش فقر، نابرابری، هزینه های درمان بیماری های مرتبط با ریزگرد و کاهش فرصت های شغلی از دیگر پیامدهای خشکی دریاچه است. بحران موجود همچنین سلامت روان ساکنان را تحت تاثیر قرار داده و استرس، اضطراب و کاهش رضایت از زندگی را در میان آنها افزایش داده است. در کنار این مسائل، خشک شدن دریاچه بخشی از هویت فرهنگی مردم منطقه را نیز تهدید می کند؛ آیین ها، داستان ها و مناسک محلی که پیوندی عمیق با دریاچه داشتند، اکنون به خاطراتی تبدیل شده اند که تنها در گفتار و نوشتار باقی مانده است و این فقدان ارتباط نسل های آینده با طبیعت و تاریخ خود، آسیب های جدی به میراث فرهنگی وارد می کند.

دریاچه ارومیه، قطره های امیدی که در حال پایان اند

در سال های اخیر تلاش هایی برای احیای دریاچه ارومیه آغاز شده است که از جمله آن می توان به طرح های ملی کاهش برداشت آب، اصلاح الگوی کشت و بازگرداندن آب به حوضه اشاره کرد. همچنین ایجاد و توسعه پارک های ملی و مناطق حفاظت شده برای حفظ تنوع زیستی و انجام برنامه های آگاهی بخشی و تشویق مشارکت مردمی در حفظ منابع آب از دیگر اقدامات مهم به شمار می رود. کارشناسان محیط زیست بر این باورند که موفقیت در احیای دریاچه نیازمند مدیریت یکپارچه و پایدار منابع آب، همکاری همه دستگاه های ذیربط، حمایت های مالی و فنی و تغییر نگرش ها نسبت به توسعه پایدار است. در غیر این صورت، روند تخریب محیط زیست و خشک شدن دریاچه غیرقابل بازگشت خواهد بود و پیامدهای منفی آن علاوه بر منطقه، به سایر نقاط کشور و حتی کشورهای همجوار سرایت خواهد کرد.

در نهایت، خشک شدن دریاچه ارومیه یکی از بزرگ ترین بحران های زیست محیطی قرن در ایران است که فراتر از یک مسئله محیط زیستی، تهدیدی جدی برای معیشت، فرهنگ و سلامت میلیون ها نفر به شمار می رود. امید به احیای این گنجینه طبیعی هنوز وجود دارد، اما تحقق آن تنها با عزم ملی، مدیریت علمی، حمایت اجتماعی و اقدام جدی مسئولان ممکن خواهد بود. نجات دریاچه ارومیه به معنای نجات زندگی و آینده نسلی است که هنوز فرصت دارد برای حفظ این میراث ارزشمند تلاش کند.