برنامه ریزی تحصیلی: نسخه کلی یا شخصی سازی شده!
برنامه ریزی تحصیلی: کلی یا شخصی سازی شده؟ نگاهی به ضرورت «انسان محوری» در آموزش
نویسنده:
حسین فرج زاده آرباطان؛ روانشناس و مشاور تحصیلی و تربیتی
پرسش محوری
آیا برنامه ریزی تحصیلی کلی—با چارچوب های ثابت و یکسان—نتایج بهتری دارد؟ یا برنامه ی شخصی سازی شده ای که نیازها و ویژگی های منحصربه فرد هر دانش آموز را می شناسد؟ پاسخ در تلفیق هوشمندانه ی اصول کلی با روانشناسی فرد نهفته است.
دعوای اول: برنامه یا دانش آموز؟ کدام محور است؟
انسان به طور فطری از رنج برنامه های خشک و غیرمنعطف می گریزد. برنامه ریزی صرفا کلی—بدون درک نیاز به «آزادی» و «همدلی»—دانش آموز را مانند گزنه ای از خود می راند. مشاور موفق، هم زمان که بر پشتکار و هدفمندی تاکید می کند، باید نیاز داوطلب به «همدلی» و «احترام به فردیت» را ارضا کند. برنامه ریزی، اگر نگوید: «هم پای من بیا»، بلکه بپرسد: «چگونه هم پایت باشم؟» پایدار می ماند.
دعوای دوم: برنامه ریزی بدون روان شناسی تربیتی، ساختن بر شن های روان است
روان شناسی تربیتی سه پایه ی ضروری را می سازد:
۱. شناسایی ویژگی های یادگیرنده (انسان چگونه می اندیشد و رفتار می کند؟)
۲. درمان کژکاری های رفتاری (تنبلی، اضطراب، فرسودگی)
۳. کشف طرحواره های ذهنی ویرانگر (احساس «ناتوانی»، «دوست داشتنی نبودن»)
برنامه ریزی تحصیلی، بدون این شناخت، نسخه ای کور برای بیماری های نادیده است. انسان—اشرف مخلوقات—شایسته ی برنامه ای است که «تکلیف» را با «تکریم» درآمیزد.
دعوای سوم: انسان؛ موجودی منحصربه فرد، نه شماره ای در خط تولید
تفاوت های فردی را نمی توان در قالب های کلی فشرد. موفقیت یا شکست هر داوطلب، ریشه در باورهای عمیق او دارد:
- چرا ذهنیت «این بار هم نمی شود!» در مواجهه با کوچک ترین چالش فعال می شود؟
- کدام زخم های روانی، او را به سمت رفتارهای خودویرانگر می کشاند؟
شناسایی، نوازش و درمان این ذهنیت ها—پیش از تحمیل برنامه—شرط نتیجه بخشی است.
پاسخ نهایی: برنامه کلی در اصول، شخصی سازی در اجرا
ما موافق اصول کلی برنامه ریزی (نظم، ارزیابی، پایش) هستیم، اما پایبند به ارزش فردیت انسان. هر رفتار داوطلب، فریادی برای ارضای نیازی است:
- نیاز به «دیده شدن»، «درک شدن» و «احترام»
- نیاز به «انعطاف» در چهارچوب های غیرشکننده
- نیاز به «امید» در برابر ترس شکست
برنامه ریزی اثربخش، گفت وگویی است بین «اصول» و «نیاز»—نه فرمانی یک طرفه.
تا زمانی که مشاور، نقش «همدل هوشیار» را به «دیکتاتور برنامه ریز» ترجیح ندهد، برنامه ها—حتی علمی ترین آن ها—روی کاغذ می میرند.
پایان.