تعطیلات درمانی؛ نسخه ی دولت وفاق برای فرار از بحران؟

1 شهریور 1404 - خواندن 6 دقیقه - 22 بازدید

تعطیلات درمانی؛ نسخه ی دولت وفاق برای فرار از بحران؟

 هفته ی دولت، فرصتی برای نمایش دستاوردها و برنامه ریزی منسجم است به جای آن که آیینه ی تدبیر و هم گرایی باشد، به صحنه ای بدل شده برای نمایش بی برنامگی در اوج بحران. آن جا که باید از دستاوردها گفت، از تصمیم های سنجیده نوشت، و امید ساخت، ولی تصمیمی که بیشتر به چشم می آید، رگبار تعطیلی هایی ست که نه از دل برنامه بیرون آمده اند، نه مرهمی بر زخم های جامعه اند. گویی دولت، در برابر هر چالش، به نسخه ای واحد پناه برده: تعطیل کنیم تا شاید فردا خود به سامان آید. اما این فردا، نیامده که هیچ، دیوار اعتماد را نیز با خود برده است؛ و آنچه باقی مانده، سایه ی سنگین ناکارآمدی ست بر قامت ساختاری که قرار بود پناهگاه تدبیر باشد، نه پستوگاه تعلیق و این بی اعتمادی و ناکارآمدی را بر سر دولت وفاق فرو ریخته است.



دولت تعطیل یا ملت خسته؟

در ماه های اخیر، یکی از نقدهای جدی به دولت پزشکیان، افزایش بی سابقه تعطیلی های رسمی بوده است. در شرایطی که جامعه با رکود اقتصادی، بیکاری، افت بهره وری، فرار سرمایه و بحران های زیست محیطی دست وپنجه نرم می کند، تعطیلی های مکرر نه تنها پاسخی به این چالش ها نبوده، بلکه خود به عاملی تشدیدکننده تبدیل شده اند.

در نگاه نخست، شاید این تعطیلی ها «مسکن»ی برای جامعه ی خسته از فشارهای اقتصادی باشند، اما در سطح کلان، پیامدهایی چون تضعیف تولید، کاهش کارآمدی دولت و فرسایش امید اجتماعی را به همراه دارند.

چرایی افزایش تعطیلات در دولت پزشکیان

در یک سال گذشته، دولت وفاق با هر بهانه ای از آلودگی و سرما و گرمای هوا و ناترازی انرژی تا تقارن تعطیلات مذهبی دست به تعطیلی های متوالی زده است. این تصمیمات، هرچند با شعار «حفظ سلامت عمومی و پایداری انرژی» توجیه می شوند، اما در عمل، نشانه ای از حکمرانی تدافعی و فاقد چشم انداز بلندمدت اند.

منتقدان معتقدند این تعطیلی ها حاصل سیاست گذاری علمی نیستند، بلکه واکنشی سطحی به فشارهای اجتماعی اند؛ نوعی مسکن موقت برای دردهای مزمن. پزشکیان، به جای مواجهه با بحران هایی چون ضعف زیرساخت ها، ترجیح داده با پاک کردن صورت مسئله، آرامش لحظه ای را جایگزین اصلاحات ساختاری کند.

این الگوی تکرارشونده، نه تنها کارآمدی دولت را زیر سوال برده، بلکه به نمادی از فرار از مسئولیت در مدیریت بحران ها تبدیل شده است.

پیامدهای اقتصادی تعطیلی های پیاپی

تصمیمات مکرر دولت در خصوص تعطیلی های رسمی، اگرچه با هدف مدیریت بحران اتخاذ می شوند، اما در عمل پیامدهای اقتصادی قابل توجهی دارند. این تعطیلی ها بهره وری ملی را کاهش داده و با ایجاد وقفه های مکرر، به رکود اقتصادی دامن می زنند.

کسب وکارهای کوچک و متوسط، از بی ثباتی برنامه ریزی و اختلال در بازار آسیب جدی می بینند. همچنین، بی ثباتی ناشی از تعطیلی های غیرمنتظره، اعتماد سرمایه گذاران را تضعیف کرده و مانعی برای سرمایه گذاری بلندمدت ایجاد می کند. در نهایت، کاهش فعالیت های اقتصادی منجر به افت درآمدهای مالیاتی دولت شده و فشار مالی مضاعفی را به بودجه عمومی وارد می سازد.

پیامدهای اجتماعی و فرهنگی
تعطیلات گسترده، در ظاهر فرصتی برای آرامش مردم است، اما در باطن به بی نظمی اجتماعی و فرسایش فرهنگی کار می انجامد. جامعه ای که مدام در حالت نیمه تعطیل قرار دارد، ارزش زمان، نظم کاری و مسئولیت پذیری را از دست می دهد.

این روند، به تدریج روحیه ی تلاش و انگیزه ی فردی را تضعیف کرده و فرهنگ کار را به حاشیه می برد. نسل جوان با الگوی نادرستی از سبک زندگی مواجه می شود—سبکی که در آن تعهد، استمرار و بهره وری جای خود را به انتظار، تعویق و بی برنامگی می دهد. نتیجه؟ جامعه ای خسته، بی انگیزه و گرفتار در چرخه ی روزمرگی، که نه به توسعه می رسد و نه به رضایت جمعی.

پیامدهای سیاسی
تعطیلی های گسترده در دولت پزشکیان، فراتر از یک تصمیم اداری، نشانه ای از ناتوانی در مدیریت کلان و حکمرانی واکنشی است. دولت به جای مواجهه با بحران هایی چون آلودگی هوا، ضعف زیرساخت ها و ناکارآمدی اداری، به تعطیلی به عنوان راه حل موقت و غیرپاسخگو پناه می برد—نه از موضع تدبیر، بلکه از موضع تدافع.

این تصمیم گیری نه حاصل تحلیل کارشناسی است و نه مبتنی بر ظرفیت اجرایی؛ بلکه بازتابی از خلا مدیریتی و فقدان اراده برای اصلاح ساختارهاست. در چنین شرایطی، تعطیلی به نماد حکمرانی بی افق و بی برنامه بدل می شود—و این برای کشوری با انباشت بحران های ساختاری، نه راه حل است و نه آینده ساز.

شکاف دولت ملت؛ پیامد پنهان تعطیلات

تعطیلات پی درپی، اگرچه در ظاهر به نفع مردم جلوه می کند، اما حامل پیامی نگران کننده برای افکار عمومی است: اینکه دولت راه حل واقعی و ساختاری برای مشکلات ندارد. این احساس، به تدریج اعتماد مردم را نسبت به توان اجرایی و اراده ی سیاسی دولت سست می کند و شکاف دولت–ملت را عمیق تر می سازد.

در چنین فضایی، مردم نه تنها از کیفیت تصمیمات اجرایی ناامید می شوند، بلکه به این باور می رسند که دولت صرفا به اقدامات نمایشی و مقطعی بسنده می کند. این فرسایش اعتماد، سرمایه ی اجتماعی دولت را در میان افکار عمومی تحلیل برده و مشارکت سیاسی و اجتماعی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.

تعطیلی های بی برنامه، در نهایت نه تنها اقتصاد را متوقف می کنند، بلکه ذهنیت عمومی را نیز به سمت بی اعتمادی سوق می دهند—و این، برای نظامی که مشروعیت خود را بر پایه ی مردم سالاری دینی بنا کرده، یک تهدید پنهان اما جدی است.

استمرار این رویکرد، دولت را از جایگاه حل کننده ی بحران ها به بازیگری منفعل و فراری از مسئولیت تقلیل می دهد؛ و این، نه تنها کارآمدی را زیر سوال می برد، بلکه پیوند دولت با جامعه را نیز سست می کند.

دولت تعطیلات یا تعطیلات دولتی؟

سیاست های دولت پزشکیان در زمینه تعطیلات، بیش از آنکه نشانه ای از تدبیر باشد، به نمادی از فرار از مسئولیت تبدیل شده است. فراری که نه تنها بحران ها را حل نمی کند، بلکه آن ها را به تعویق می اندازد و ساختار حکمرانی را فرسوده می سازد.

جامعه ی ایران امروز، در مواجهه با انباشت چالش های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، بیش از هر زمان دیگر به تصمیماتی شجاعانه، مبتنی بر عقلانیت، شفافیت و نگاه بلندمدت نیاز دارد.

دولت باید میان «اصلاحات کوتاه مدت» و «بازسازی پایدار» یکی را انتخاب کند و بی تردید، انتخاب دوم نه تنها ضرورت امروز، بلکه شرط بقای فرداست.