منش استادی: از نیت خالص تا هنر بیدارگری

30 مرداد 1404 - خواندن 4 دقیقه - 30 بازدید

روزنوشت های پورصادق

🎓منش استادی: از نیت خالص تا هنر بیدارگری🎓


به نام آنکه جان را فکرت آموخت...✨

هر عملی، به نیت آن بازمی گردد؛ اما در امر خطیر و انسان ساز تدریس، این نیت نه فقط نقطه آغاز، که تمام روح و جان کار است. می توان سال ها تدریس کرد، کتاب ها نوشت و به نام «استاد» خوانده شد، اما بدون نیتی خالص، این بنا از پایه ویران است. در «منش استادی» اشاره کرده ام که اولین گام را باید از آیین نماز الگو گرفت. نماز، این پربسامدترین آیین اسلامی، پیش نیازی به نام طهارت دارد و طهارت، خود پیش نیازی به نام «نیت» دارد. پس نیت، ریشه ریشه هاست. متاسفانه، آفت بزرگی که امروز گریبان گیر فضای آکادمیک شده، غفلت از همین ریشه است. استادی که حتی کمی برای شهرت، عنوان یا حتی درآمد پا به کلاس می گذارد، شاید بتواند اطلاعاتی را منتقل کند، اما هرگز نمی تواند روحی را متعالی سازد یا حیات ببخشید. کلامش اثری ندارد، چرا که از جانی بی نیت و بی روح برمی خیزد. نیت خالصا مخلصا لوجه الله، یعنی «نفی ما سوی الله». یعنی فرد، خدا را هم واره حاضر ببیند و هر سخن و واکنشی را ابتدا بر پروردگار عرضه کند و سپس آن را ارزانی دارد. در این صورت، کلاس درس نه یک محیط عادی، که محل عبادت می شود و تدریس، نه یک شغل، که یک رسالت الهی خواهد بود. این همان جهاد اکبری است که سرنوشت ما و دانشجویانمان را رقم خواهد زد.


پس از اصلاح «نیت» که روح عمل است، به قلب منش استادی می رسیم: نوع «نگاه» به دانشجو. در نظام آموزشی مادی گرا، دانشجو یک «مشتری» یا در بهترین حالت یک «فراگیر» است. اما در منظومه فکری اسلامی، او پاره تن خدا و امانتی الهی است که برای پرورش، به ما سپرده شده است. وقتی نگاه این چنین شد، رفتار تغییر می کند. استاد باید دانش جویان را پاره های تن خود بداند. عشق پدر به فرزند، ذاتی است، اما عشق استاد به دانشجو باید عشقی الهی باشد که بسیار والاتر است. آزمودن این عشق نیز ساده است: هرگاه مشکل دانش جوی ما، عمیقا مشکل ما هم شد، در مسیر درست قرار گرفته ایم. اما این نگاه، آزمون سختی نیز در برابر «نقد» دارد. اگر از نقد دانشجو بر خودمان یا آثارمان ناراحت شدیم، باید بدانیم که در ورودی پرتگاهی عمیق از «خودخواهی» قرار گرفته ایم. استادی، نه مقامی تشریفاتی، که مسئولیتی است الهی در قبال جان هایی که به ما سپرده شده اند.


این دو اصل نیت و نگاه، بال «روح» در منش استادی را تشکیل می دهند. اما این روح برای پرواز، به بال «جسم» نیز نیازمند است: تسلط بر علم و هنر تدریس. تسلط کامل بر علم مورد تدریس، از بدیهی ترین وظایف استاد است، اما هنر بزرگ، در «چگونه گفتن» است، نه فقط «چه گفتن». روش تدریس پوسیده کنونی که بر «حافظه محوری» بنا شده، بزرگترین خیانت به قوه تفکر انسان است. رسالت اصلی استاد، بیدار کردن همین قوه تفکر است، نه تبدیل دانشجو به یک دائره المعارف متحرک. الگوی ما در این راه، خود قرآن است که مفاهیم را در قالب «داستان» بیان می کند. استاد هنرمند نیز هرگز نباید حاصل علم را مستقیم در اختیار دانشجو قرار دهد، چرا که این کار ذهن او را قفل می کند. بلکه باید در قالب داستانی جذاب، دانشجو را به فضای کشف آن نظریه ببرد، مسئله را طرح کرده و با «بارش فکری»، ذهن ها را به تلاطم وادارد و در نهایت، تلاش های ذهنی دانشجویان را به نظریات دانشمندان پیوند زند. هنر استاد، کشتن پاسخ های آماده و زنده کردن پرسش های بنیادین در ذهن دانش جوست. رسالت ما، تربیت متفکر است، نه تکثیر حافظه.

با کمال احترام،

پورصادق.


#منش_استادی #اخلاق_آکادمیک #نیت_خالص #تعلیم_و_تربیت_اسلامی #روش_تدریس #تفکر_انتقادی #یادگیری_اکتشافی