تنظیم هوشمند قراردادها با هوش مصنوعی

29 مرداد 1404 - خواندن 8 دقیقه - 49 بازدید

تنظیم قراردادها توسط هوش مصنوعی به معنای استفاده از ابزارهای مبتنی بر AI مانند مدل های زبانی بزرگ برای تولید، بررسی و ویرایش قراردادهای قانونی است، که می تواند فرآیند سنتی را که اغلب زمان بر و پرهزینه است، دگرگون کند.تنظیم قراردادها توسط هوش مصنوعی مزایا و معایبی دارد که هرکدام بحث گسترده ای را می طلبد. .هوش مصنوعی این توانایی را دارد که با سرعتی فراتر از انسان، حجم وسیعی از قراردادها را بررسی و مقایسه کند. این قابلیت از طریق پردازش های بزرگ مقیاس، استخراج و تقطیع دقیق بندها و مفاهیم کلیدی فعال می شود تا شباهت ها و تفاوت های بین نسخه های مختلف قرارداد را آشکار سازد. همچنین، هوش مصنوعی می تواند الگوهای پرت استثنایی را که ممکن است در نگاه اول دیده نشوند تشخیص دهد؛ برای مثال، بندهایی که به طور منظم در برخی قراردادها تکرار می شوند اما در قرارداد فعلی به شکلی ناقص یا ناسازگار آمده اند، یا حقوق و تعهداتی که به طور ناهمسو با سایر بندها یا با مقررات موجود در چارچوب قانونی عمل می کنند. این سیستم ها با تحلیل متن و ساختار قراردادها، نکات کلیدی را از جزئیات فرعی تفکیک می کنند و یک تحلیل حقوقی دقیق را به کاربر نشان می دهند.علاوه بر این، هوش مصنوعی می تواند با شناسایی ناسازگاری ها و تضادهای داخلی در قراردادها، خطاهای انسانی مانند فراموشی یا نادیده گرفتن بندهای کوچک را کاهش دهد؛ مثلا با بررسی تمام نسخه های قرارداد و مقایسه آن ها با استانداردهای داخلی یا بین المللی، نقص هایی که شاید به دلیل تحلیل سطحی مدیران یا وکلا بروز کند را پررنگ تر می کند. این سیستم ها همچنین قادرند با تحلیل داده های پیشین از قراردادهای مشابه یا تاریخچه ادعاها و دعاوی، الگوهای ریسک را تشخیص داده و پیام های خطر را پیش از امضا به کاربر ارائه کنند.

از منظر کاهش هزینه، هوش مصنوعی می تواند چرخه انتشار، مدیریت و نگهداری قراردادها را به شدت کارآمدتر سازد. به عنوان نمونه، فرایند تدوین و ویرایش بندها را به صورت خودکار انجام می دهد، تاریخ های مهم اجرایی را پایش می کند و به تیم حقوقی امکان می دهد تا با صرف زمان و منابع کمتر، خروجی های باکیفیت تر و سازگارتری تحویل دهند. این امر موجب کاهش نیاز به بازنویسی های مکرر، کاهش خطاهای انسانی ناشی از فراموشی یا سردرگمی در نسخه های مختلف می شود. با یادگیری از تجربیات گذشته و تحلیل داده های قراردادهای قبلی، هوش مصنوعی می تواند الگوهای موفق را شناسایی کرده و بندها یا ساختارهای بهتری برای قراردادهای آینده پیشنهاد کند، به گونه ای که کارکرد با الزامات بازار و محیط قانونی بهبود یابد و احتمال بروز تضادها یا هزینه های ناخواسته کاهش یابد.

 در موضوع معایب تنظیم قرارداد ها باهوش مصنوعی نیز می توانیم بگوییم یکی از معایب هوش مصنوعی در تنظیم قراردادهای حقوقی این است که فهم دقیق متن های حقوقی و به کارگیری درست اصطلاحات پیچیده قانونی برای هوش مصنوعی می تواند دشوار باشد و احتمال سوءتفسیر بندهای مهم وجود دارد که شاید به نتیجه گیری های نادرست منجر شود. قراردادها معمولا از زبان دقیق و ساختارهای منطقی پیوسته ای تشکیل شده اند که کوچک ترین اختلاف در واژه ها یا ترکیب جملات می تواند معنای حقوقی را به شکل قابل توجهی تغییر دهد. هوش مصنوعی در تشخیص مفاهیم مانند شروط فسخ، شرط مسئولیت، جبران خسارت یا انواع خیارات دچار سردرگمی شود و به ترجمه یا تفسیر نادرست بندها دست یابد. همچنین، تفاوت های ظریف میان اصطلاحات مشابه در متون حقوقی مختلف یا مکاتب حقوقی گوناگون می تواند به برداشت غیردرست از قرارداد بیانجامد. از جمله خطرات بالقوه، تفسیر ناسازگار با قصد طرفین در حدود مسئولیت یا شیوه اجرای تعهدات، و در نهایت ارائه نتیجه ای که با چارچوب های قانونی محلی یا بین المللی همخوانی ندارد. به این دلیل، وجود بازبینی حقوقی انسانی همواره ضروری است تا صحت تفسیرها تضمین شود، و مدل های هوش مصنوعی به عنوان ابزار کمکی همراه با شفافیت در استنتاج ها و قابلیت توضیح پذیری توصیه می شوند تا بتوان خطرات مرتبط با تفسیر نادرست را کاهش داد.

 اتکا بیش از حد به مدل های هوش مصنوعی در تنظیم قراردادها می تواند منجر به اشتباهات فاحشی شود و خطرات جدی از منظر قانونی به همراه دارد. با وجود توانایی های قدرتمند هوش مصنوعی در استخراج بندها، تشخیص تضادها و پیشنهاد بازنویسی ها، همچنان عدم درک جامع از زمینه های حقوقی و اصول قراردادی می تواند به نتیجه گیری های نادرست یا ناقص منجر شود. به همین دلیل وجود بازبینی حقوقی از سوی وکیل یا کارشناس حقوقی انسانی به عنوان مرحله نهایی نافذ و ضروری است تا صحت مفاهیم، انطباق با مقررات محلی و بین المللی، و تطابق با نیت طرفین به دقت بررسی شود. در فرایند تنظیم قراردادهای حقوقی توسط هوش مصنوعی، نگرانی های مربوط به حریم خصوصی و امنیت داده ها از اهمیت بالایی برخوردار است. قراردادها معمولا حاوی اطلاعات حساس مانند اطلاعات محرمانه کسب وکار، نرخ های تجاری، استراتژی های رقابتی، شرایط مالی، لیست طرف های قرارداد و تعهدات قانونی می باشند. از این رو، هر گونه دسترسی غیرمجاز، افشا یا نقض امنیتی می تواند منجر به پیامدهای جدی برای سازمان ها شود؛ که مهم ترین آنها می تواند از دست رفتن اعتماد مشتریان، رقابت نامتعارف، جریمه های قانونی و خسارات مالی ناشی از نقض قراردادها یا سوءاستفاده از داده ها باشد. یکی از چالش های اصلی در این حوزه، حفظ محرمانگی داده ها در محیط های مبتنی بر هوش مصنوعی است. داده ها در مدل های مختلف هوش مصنوعی به صورت درون سازه ای پردازش می شوند و از طریق سرویس های پردازش ابری ذخیره می شوند که هر کدام خطرات خاص خود را در مسائل حفظ حریم خصوصی دارد. 

در فرایند تنظیم قراردادها با استفاده از هوش مصنوعی، مسئله شفافیت و توضیح پذیری الگوریتم ها از اهمیت بالایی برخوردار است. وقتی مدل های هوش مصنوعی به طور فنی دقیق عمل می کنند اما نتوانند دلیل منطقی پشت تصمیم های خود را به کاربر توضیح دهند، اعتماد کاربران نسبت به خروجی ها کاهش می یابد و کارایی نهایی این فناوری زیر سوال می رود. توضیح پذیری به معنای توانایی مدل برای ارائه توضیح روشن و قابل فهم درباره اینکه چرا یک بند از قرارداد را به شکل خاصی پیشنهاد یا اصلاح کرده، کدام داده های ورودی منجر به نتیجه شده اند. این مسئله به ویژه در قراردادهای حقوقی حیاتی است که تصمیم ها می تواند به تعهدات مالی، مسئولیت های قانونی، یا شروط فسخ و جبران خسارت گره بخورند؛ در چنین زمینه ای، نبود توضیح یا توضیح غیرقابل درک می تواند منجر به اعتراضات حقوقی، درخواست بازبینی انسانی، یا نارضایتی از فرآیند امضای قرارداد شود.

از نظر حقوقی، پذیرش خروجی های هوش مصنوعی به عنوان سند یا مبدا قانونی مشروط به اعتبارسنجی رسمی و معتبر است و در حوزه های حساس مانند قراردادهای کلیدی، تایید رسمی توسط وکیل یا مقام قانونی لازم می باشد. بنابراین بهترین رویکرد، رویکرد ترکیبی است: استفاده از هوش مصنوعی برای انجام کارهای تکراری و اولیه همچون استخراج بندها، تشخیص تداخل ها، و پیشنهاد تغییرات، که باید همراه با بازبینی دقیق و نهایی توسط کارشناسان حقوقی یا وکلا حقوقی برای رعایت اصول قانونی و اخلاقی باشد. طراحی سیستم های قرارداد مبتنی بر هوش مصنوعی نیز باید همزمان با رعایت حریم خصوصی، امنیت داده ها، شفافیت و قابلیت توضیح پذیری همراه باشد تا از بروز مشکلات حقوقی و کاهش اعتماد کاربران جلوگیری شود و با قابلیت توضیح پذیری امکان دفاع از استنتاج های مدل و ارائه مستندات لازم فراهم گردد. این رویکرد چندبعدی می تواند کارایی را افزایش دهد، هم سو با الزامات قانونی باشد و با حفظ حقوق طرفین به تداوم اعتماد و صحت معاملات کمک کند.

بهنام فلاح

دانشگاه پیام نور واحد آمل