ساختارشکنی هویتی در پیاده روی اربعین از منظر مفهوم "جامعه بی ساخت"( ترنر)
✍️علیرضا قربانی – پژوهشگر اجتماعی
مقدمه: اربعین به مثابه زیست جهان آیینی
پیاده روی اربعین، فراتر از یک مناسک دینی صرف، صحنه ای برای بازآفرینی هویت جمعی در مقیاسی بی سابقه است. ویکتور ترنر، انسان شناس برجسته، مفهوم "جامعه بی ساخت" (Communitas) را برای توصیف لحظات گذار آیینی مطرح می کند که در آن سلسله مراتب اجتماعی موقتا تعلیق شده و انسان ها در وضعیتی برابری طلبانه و عاری از تمایزات ساختاری تجربه ای جمعی را می سازند. اربعین به عنوان یکی از بزرگ ترین گردهمایی های مذهبی جهان، نمونه ای متکامل از این مفهوم است: میلیون ها زائر با پیشینه های ملی، قومی، طبقاتی و مذهبی متنوع (شیعه، سنی، مسیحی و حتی غیرمسلمان) در فضایی فراساختاری، "هویت فراملی" جدیدی را خلق می کنند که نه بر مبنای جغرافیا یا سیاست، بلکه بر پایه "تعلق خاطر به گفتمان عاشورا" استوار است . این هویت نوظهور، نه هویت های پیشین را نفی می کند و نه در تقابل با آنهاست، بلکه همچون چتری کلان، خرده هویت ها را در منظومه ای معنابخش ادغام می کند.
فضای بینا بینی: تعلیق سلسله مراتب اجتماعی
مسیر نجف به کربلا به مثابه یک "فضای آستانه ای" (Liminal Space) عمل می کند که قواعد حاکم بر زندگی روزمره در آن به حالت تعلیق درمی آید. ترنر این فضا را "وضعیت آنتی ساختار" می نامد؛ جایی که نشانه های تمایز طبقاتی (پوشش، شغل، ثروت، ملیت) معنای خود را از دست می دهند. زائر ایرانی پزشک و زائر عراقی کشاورز در یک صف غذا می گیرند، زن اندونزیایی و مرد پاکستانی بر روی یک فرش مشترک استراحت می کنند، و ثروتمند و فقیر در یک چادر می خوابند. پژوهش های میدانی نشان می دهد بیش از ۸۰٪ زائران، این تجربه را "تعلیق تمایزات اجتماعی" توصیف می کنند و خود را نه در قالب شهروندان ملت های متعارف، بلکه به عنوان "اعضای امت واحده حسینی" بازمی شناسند . این وضعیت، "نقش های ساختاری" (پدر، مادر، مدیر، کارگر) را موقتا محو می کند و جای آن را "وظایف آیینی" (خدمت رسانی، زیارت، گریه بر امام حسین ( علیه السلام)) می گیرد که برای همگان یکسان است.
مکانیسم های ساختارشکنی: محبت به مثابه سرمایه نمادین
سه مکانیسم کلیدی، ساختارشکنی هویتی در اربعین را ممکن می سازد:
- نفی اقتصاد مبادله ای: موکب ها (ایستگاه های خدمت رسانی) با ارائه رایگان غذا، نوشیدنی، اسکان و درمان، منطق "داد و ستد" را در اقتصاد به چالش می کشند. این رفتارها نه بر اساس محاسبه سود مادی، بلکه بر پایه "اقتصاد وقف محور" و "اخلاق بخشش" عمل می کنند. زائر عراقی که خانه خود را به زائر ایرانی اهدا می کند، نه به دنبال تلافی یا منفعت، بلکه در حال بازتولید الگوی "ایثار" به عنوان سرمایه نمادین جدید است. این فرآیند، مرزهای "خودی/غیرخودی" را در نظام هویتی متعارف دگرگون می سازد .
- بازتعریف بدن مندی جمعی: پیاده روی طولانی، بدن ها را از نشانه های تمایز (مدل لباس، آرایش، ادوات تجملاتی) تهی می کند و آنها را در خدمت هدفی مشترک (طواف عاشورایی) قرار می دهد. خستگی، درد پا، تشنگی و گرسنگی، تجربیات جسمانی مشترکی هستند که زائران را در "ریتمی جمعی" هماهنگ می کنند. این تجربه بدنی مشترک، "حافظه های هویتی" جدیدی خلق می کند که بر پایه رنج مشترک (نه نژاد یا طبقه) شکل گرفته است .
- گفتمان سازی فراملی: شعارهای مشترکی مانند "لبیک یا حسین" یا "هرکه حسین رو کشت، اسرائیل رو حمایت کرد" (در سال های اخیر) گفتمانی فراملی می سازد که مذهب، زبان و ملیت را در هم می نوردد. تحلیل محتوای شعارها نشان می دهد مفاهیمی مانند "ظلم ستیزی"، "ایثار" و "انتظار فرج" به عناصر کلیدی این گفتمان تبدیل شده اند که برای زائر هندی، پاکستانی، عراقی و ایرانی معنایی یکسان دارد .
محبت اهل بیت: هسته سخت هویت ساز
در کانون این هویت زایی فراساختاری، "محبت به اهل بیت" به عنوان نیروی محرکه عمل می کند. برخلاف هویت های ملی که اغلب بر دشمن تراشی ("دیگری سازی") تکیه دارند، هویت اربعینی بر "جاذبه عشق" استوار است. مطالعات مردمنگارانه ثابت کرده اند که حتی زائران غیرمسلمان (مسیحی، ایزدی) نه از سر ترس یا اجبار، بلکه تحت تاثیر "اخلاق محبت محور" این فضا جذب می شوند. یک زائر مسیحی در مصاحبه ها می گوید: "اینجا تنها جایی است که بدون پول می توانی یک ماه زندگی کنی؛ محبتی که در چشمان خدمت گزاران می بینم، مرا به سوی امام حسین ( علیه السلام) می کشاند" . این محبت، سوخت نمادین جامعه بی ساخت است که سرمایه های مادی و نمادین را به گردش درمی آورد و "اعتماد فراملی" ایجاد می کند؛ زائر ایرانی به غریبه عراقی اعتماد می کند چون او را "خدمت گزار امام حسین ( علیه السلام)" می داند، نه یک "بیگانه".
تقابل ساختار/ضدساختار: اربعین در برابر جهان مدرن
اربعین در تقابلی دیالکتیکی با جهان مدرن قرار دارد: در جهانی که لیبرالیسم "فردگرایی افراطی" و "لذت طلبی" را ترویج می کند، اربعین "جمع گرایی رادیکال" و "ریاضت آیینی" را تقدیس می کند. در عصری که دولت -ملت ها بر "مرزهای سخت" تاکید دارند، اربعین "مرزهای سیال" را تبلیغ می کند. در جامعه ای که رسانه ها "گفتمان های قطبی ساز" (شیعه/سنی، ایران/عرب) را دامن می زنند، اربعین "هم دلی فراقطبی" را عملی می سازد. این تقابل، نه به معنای نفی مطلق مدرنیته، بلکه نشانگر "استحاله مدرنیته در گفتمان اربعینی" است: استفاده از تکنولوژی (فضای مجازی، حمل ونقل) برای گسترش محبت، به کارگیری رسانه ها برای "نمایش همبستگی" به جای تفاوت، و تبدیل دولت -ملت ها به "تسهیل گران پیوند فراملی" .
پیامدهای سیاسی و اجتماعی: از هویت تا کنش جمعی
جامعه بی ساخت اربعین صرفا یک تجربه عرفانی گذرا نیست؛ بلکه زایشگاه اشکال جدید کنش سیاسی است:
- ساختن قدرت نرم شیعه: حضور ۲۵ میلیونی زائران، "اقتدار نمادین" شیعه را در جغرافیای سیاسی خاورمیانه به نمایش می گذارد. این نمایش جمعی، پاسخ به "هژمونی تکفیری" است که سال ها شیعیان را "اقلیتی حاشیه ای" تصویر می کرد .
- بازتعریف امنیت انسانی: در منطقه ای که داعش آن را با ترور تقسیم می کرد، اربعین ثابت می کند میلیون ها انسان می توانند بدون خشونت همزیستی کنند. "امنیت از پایین" در اربعین، الگویی برای "دیپلماسی مردمی" در عراق پساداعش است .
- جهانی سازی گفتمان مقاومت: شعارهای حمایت از فلسطین در کربلا، پیوند "عاشورا" و "مسئله فلسطین" را در ذهنیت جمعی نهادینه می کند. این پیوند، گفتمان مقاومت را از انحصار جغرافیای ملی خارج و آن را به "ارزشی فراملی" تبدیل می کند .
نتیجه گیری: اربعین به مثابه جامعه آرمانی موقت
پیاده روی اربعین با به کارگیری مفهوم جامعه بی ساخت ترنر، فضایی آنومیک اما معنابخش خلق می کند که در آن "هستی شناسی اجتماعی" دگرگون می شود: انسان ها نه بر مبنای "دارایی ها" یا "تبار"، بلکه بر اساس "شدت عشق" به امام حسین ( علیه السلام) سنجیده می شوند. این تجربه، "آرمان شهری موقت" می سازد که در آن فقرا و ثروتمندان کنار هم می خوابند، دشمنان دیروز (ایران و عراق) برادران امروز می شوند، و بدن های خسته، روح های سبک بال می پرورانند. اما قدرت انقلابی اربعین دقیقا در همین "موقت بودن" آن نهفته است: این جامعه بی ساخت، نه قصد جاودانه شدن دارد و نه می خواهد دولت ها را منحل کند. بلکه مانند رودی خروشان، ساختارهای سفت وسخت اجتماعی را موقتا شسته و با خود می برد تا اثبات کند "جهان دیگری ممکن است"؛ جهانی که در آن محبت بر نفرت، بخشش بر مبادله، و اشتراک بر تمایز چیره می شود. این یادگاری است که زائران از کربلا به خانه های خود می برند: خاطره ای از جهانی که می توانست باشد، و شاید روزی باشد.
منابع مفهومی
- ترنر، ویکتور (۱۹۶۹). آیین و گذار: مطالعه نمادگرایی در آیین های گذار.
- گیویان و امینی (۱۳۹۶). محبت و هویت در آیینه نمایش جهانی اربعین. دوفصلنامه دین و ارتباطات.
- طاهرخانی و همکاران (۱۴۰۰). راهپیمایی اربعین نمادی از شکل گیری هویت جمعی مسلمانان. فصلنامه علوم اجتماعی.
- موسوی (۱۴۰۳). هویت و کارکرد اربعین حسینی در منظومه فکری آیت الله خامنه ای. فصلنامه پژوهش نامه معارف حسینی .