مهدی سلمانی
هنرپیشه - دینپژوه و حقوقخوان - شاعر - عضو کانون حقوق شهروندی - عضو انجمن علمی حقوق دانشجویان و نخبگان
47 یادداشت منتشر شدهامام حسین (ع) و مرزهای تقیه و قیام _ قسمت دوم
امام حسین (ع) و مرزهای تقیه و قیام
قسمت دوم
تقیه یا قیام ؟ آیا تشکیل حکومت دینی در عصر غیبت ، خلاف وصیت ائمه است ؟ عزاداری برای امام حسین(ع) چه زمانی تحریف محسوب می شود ؟ جامعه شیعه بیشتر اشک دارد یا اخلاق حسینی ؟ چرا امام حسین (ع) خانواده را به کربلا برد ؟ آیا این تصمیم اخلاقی بود ؟ قیام حسینی الگوی مبارزه مدنی است یا انقلاب مسلحانه ؟
نویسنده : مهدی سلمانی
حال آنچه ما به عنوان احکام دین امروزه با آن مواجهیم در بیش از ۹۰ درصد موارد برداشت فقیهان از دین است و نه عین دین ، لذا ممکن است بعدا بفهمیم خطا کردیم یا در همین حال حاضر در نزد دیگری که او هم دین شناس و فقیه است این حکم از دین دانسته نشده باشد اقلا به شکلی که کارشناس دیگر قائل به آن حکم شرعی هست . این تجربه خسارت بار از دخالت دادن دین در امور حکومت چند عیب داشته که موجب می شود قاطعانه هر انسان علاقه مند به خالق ، خلق و دین خواهان پایان این رابطه خسارت بار باشد زیرا که هر حرکت و عمل حکومت ، به پای دین نوشته می شود .
اول) با توجه به مشاهدات عینی و آنچه گذشت ، دین اولین آسیب بیننده از دخالت دین در حکمرانی است .
دوم) دخالت دین در حکمرانی موجب سنگ واره شدن و عدم انعطاف قوانین بشری که مصداق حکم خداوند دانسته شده اند می گردد .
سوم) موجب دست اندازی به دین و کم و زیاد کردن دین می گردد که مطلقا بدعت است .
بنابراین امام حسین(ع) برای ستاندن حق مردم مظلوم قیام کرد . این همه عزاداری اگر به معنای پیمودن راه حسین(ع) و بیعت با او بود که امروز وضع ما چنین نبود متاسفانه حسینی بودن که به معنی آزادگی و جسارت در مقابل ظلم و ظالم است مبدل به اشک و آه و بر سر و سینه زدن برای بخشیده شدن گناهان شده است . حال آنکه هیچ مناسک و عبادتی بدون مایه و معرفت و بدون آنکه فضیلت و مکارم اخلاقی برای انسان به ارمغان آورده باشد اصلا عبادت نیست و اثری چون بخشش گناهان برای عبادت صحیح ثابت است و نه عاداتی تهی از ماهیت آن عبادت . عبادات هر کدام برای نهادینه کردن خلق کریمی در انسان و یا ایجاد یک مصلحت اجتماعی واجب شده اند که در روایات معروف به علل شرایع و خصوصا خطبه فدکیه از حضرت فاطمه (س) حکمت واجبات ذکر شده است . پیش از آن ، عبادت باید انسان را از بندگی غیر خدا رهانده و عبد و بنده خدا کند . عزاداری برای اباعبدالله نیز عبادتی است که قرار است مردم را خلق و خوی حسینی بخشنده و در مسیر بندگی خدا شجاعت و جسارت دهد . خدایی که بی مبالاتی در خون یک انسان را چون ریختن خون همه انسان ها دانسته است . فقها هم اتفاق نظر دارند بر وجوب احتیاط نسبت به حفظ جان مردم . عزاداری عبادت است و نهی تحریمی موجب فساد عبادت است . قیام امام حسین (ع) برای احیاء دینی بود که کشته شدن یک انسان بی گناه در اثر بی مبالاتی را مساوی کشتن همه نسل بشر میداند . آنچه در کربلا اتفاق افتاد چنانچه از بیانات امام حسین (ع) بدست می آید به واسطه خطر انهدام دین بود که در آن موقعیت خاص به تقیه ای که به بیعت با یزید بیانجامد مکلف نبودند . لذا در غیر آن موقعیت خاص ، دیگر ائمه باز به مسیر تقیه بازگشتند زیراکه بنی امیه هم به نام دین بر مردم حکومت کرده و به آنان ظلم می کردند .
« من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا ومن احیاها فکانما احیا الناس جمیعا » {۱۰}
( که هر کس ، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد ، چنان است که گویی همه انسانها را کشته ؛ و هر کس ، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است. )
از این عبارات و منابع معتبر ، اهداف قیام امام حسین (ع) را میتوان به چهار قسمت تقسیم کرد :
اول) طلب اصلاح در امور امت پیامبر(ص) یعنی احیای مظاهر و نشانههای اسلام اصیل و ناب محمدی چون به واسطه امویان ، دین ، فقط اسلام اموی بود که با این کار امام حسین (ع) دین اسلام علوی به حقیقت بیان شد .
دوم) امر به معروف
سوم) نهی از منکر
چهارم) عمل به سیره رسول خدا (ص) و امیرالمومنین (ع)
امام حسین(ع) ضمن وصیت نامهای که هنگام خروج از مدینه و در زمان وداع با برادرش محمد بن حنفیه برای وی نوشت ، هدف از حرکت خویش را چنین بازگو کرد : « من نه از روی سرمستی و گستاخی و نه برای فساد و ستمگری حرکت کردم. بلکه تنها برای طلب اصلاح در امت جدم حرکت کردم. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم و پدرم علی بن ابی طالب عمل کنم و در زیارتهای مختلف که در باره امام حسین(ع) از امامان(ع) وارد شده ، این تعابیر فراوان دیده میشود :
« اشهد انک قد اقمت الصلوه و آتیت الزکوه و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر » {۱۱}
( گواهی میدهم که تو نماز را بپا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی )
و نکته دیگر در مورد قسمت دوم و سوم که خیلی از انقلابیون فکر میکنند امر به معروف و نهی از منکر یعنی خواهرم یا حجابت (اختیار همراه با زور) یا حجابت ( زور و گشت ارشاد) ! نخیر چنین نیست ! منظور کدام امر به معروف و نهی از منکر بود ؟ علامه محمدرضا حکیمی می فرماید : آن امر به معروف و نهی از منکری که امام حسین علیه السلام می فرمایند که : «ما قیام کردیم برای اصلاح جامعه اسلامی و اقامه امر به معروف و نهی از منکر » . مقصود چسبیدن به یقه چهار تا محروم و بدبخت یا چهار تا جوان بی پناه ، یا چند تا دختر بدحجاب نیست بلکه حرکت امر به معروف و نهی از منکر ، در صورت اصلی خود ، قیام در برابر ظلم و ستم حکام است و خروش برداشتن در برابر " سران حاکم " و " سروران اقتصادی " و " دیکتاتورهای مال " ( که جامعه ما امروز در چنگ چنین مافیایی گرفتار است ) و در برابر هر حاکمیتی که " مجری عدالت " نباشد . » {۱۲} و این حرف اجماع فقهاست از جمله امام خمینی هم در کتاب تحریرالوسیله چنین گفته است .
« و ما اعمال البر کلها و الجهاد فی سبیل الله، عند الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، الا کنفثه فی بحر لجی؛ و ان الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، لا یقربان من اجل و لا ینقصان من رزق؛ و افضل من ذلک کله کلمه عدل عند امام جائر » {۱۳}
( امیرالمومنین فرمود : همه اعمال نیکو در برابر امر به معروف و نهی از منکر، همانند دمیدنی است بر دریای مواج، امر به معروف و نهی از منکر نه مرگ کسی را نزدیک می سازد و نه از روزی کسی می کاهد. از همه اینها برتر، سخن از دادگری گفتن است، رو در روی حاکمی ستمکار )
در نتیجه مسیر امام حسین (ع) مسیر اصلاح گری و مقاومت در برابر ظلم است و پیمودن آن قطعا آسان نیست و یاد و راه امام حسین باید انگیزه بخش تحول و مقاومت باشد و نه صرفا نماد سوگواری و تحریف عاشورا زمانی رخ می دهد که از ظلم حمایت کنیم (مانند سکوت در برابر ظلم حاکمان و تجاوزشان به حقوق مردم) اما به ظاهر عزاداری نماییم . علما باید با قدرت و صداقت در برابر ظلم بایستند و به معروف امر و از منکر نهی کنند و سکوت علما به دلیل منافع مادی یا ترس ، باعث استیلای ظالمان شده است . امام حسین سکوت علماء را منشا خرابی ها می داند . {۱۴} . هر دو صنف علما و حاکمان اگر فاسد شوند ، کل جامعه دچار فساد اخلاقی و اجتماعی خواهد شد .
« اذا ظهرت البدع فی امتی فلیظهر العالم علمه فاذا لم یفعل فعلیه لعنه الله » {۱۵}
( چون به دین اضافه و کم شود و نسبت داده شود به دین، چیزی که در آن نیست، بر علماء است دین صحیح را معرفی کنند و بدعت را بزدایند پس اگر چنین نکردند لعنت خدا بر آنان باد )
استفاده ابزاری از دین و مشروعیت بخشی به ظلم به نام دین امری رایج پس از رحلت پیامبر بوده است و شعار « حفظ نظام اوجب واجبات است و از امام زمان هم واجب تر است » در تضاد با سنت و ارزش های دینی اصیل می باشد . امام حسین (ع) هدف قیام خود را اصلاح جامعه و دفاع از مظلومان اعلام کرد و نه کسب قدرت به نام سیاست . امر به معروف نسبت به حکومت و حفاظت از جان و مال مردم ، واجب عقلی و شرعی و قانونی است و در مواجهه با سیاست های غلط و ظلم اجتماعی باید بی هراس اعتراض کرد . بنده (مهدی سلمانی) به عنوان یک دین پژوه و مجتهد تاکید می کنم بر اینکه امام حسین (ع) برای قدرت و مال قیام نکرد ، بلکه برای تحقق عدالت و مبارزه با انحرافات اجتماعی و دینی بود که قیام کرد ، دین و تاریخ را وارونه و تحریف شده نگوییم . حرکت در مسیر امام حسین نیازمند اراده ، ایثار و آمادگی برای هزینه دادن است و دعا برای توفیق زندگی و مرگ حسینی و قبول اعمال در راه حق است .
در مجموع ، معالم و شعائر دین خدا حجاب اجباری و پیاده روی اربعین نبود بلکه عدالت و گسترش صداقت و راستی در جامعه بود . اگر کسی اهل زیارت اربعین و کربلای هر ساله باشد ، اگر از هر دو جمله اش یکی کلمه ولایت داشته باشد ، اگر ریش داشته باشد و دکمه یقه را ببندد و جای مهر در پیشانی داشته باشد ، از نظر معیارهای شرعی و فقهی تا صدق حدیث و وفای به عهد و امانتداری نداشته باشد مومن واقعی نیست . تحریف دین یعنی افراد پای پیاده برود اربعین اما از این ظلم و فساد و اختلاس و دروغ بستن به نام دین و حجاب اجباری و اظهار برائت و بیزاری نکند ، یعنی زیارت آری اما حفظ حق و حقوق مخالف خیر ، یعنی قسمتی از دین که به درد قدرت می خورد را پر رنگ کنی و قسمتی دیگر را با هزار توجیه نادیده بگیری قابل توجه ائمه جمعه خاص از جمله امثال آقایان علم الهدی و صدیقی که به تازگی استعفاء دادند و امیدواریم قوه قضاییه به اتهامات وارده شده رسیدگی کند ، امثال اینان که در علم اصول و فقه بی سواد مطلق هستند ، یعنی به جای عمل به نهج البلاغه و حفظ حقوق ملت ، بروی سراغ داستان پردازی برای توجیه ظلم ها ، یعنی بروی اربعین اما از سرکوب کردن مردم در اعتراض های پائیز ۱۴۰۱ حمایت کنی ، یعنی اهل ظلم باشی برای حفظ قدرت اما پرچم مظلوم کربلا را به دست گرفته باشی ... اینها یعنی وارونه کردن دین ، یعنی بی خاصیت کردن دین ، یعنی دین را برای حفظ قدرت استخدام کردن ... والله امام حسین (ع) دقیقا برای جلوگیری از همین رفتاری که شما با دین می کنید قیام کرد ، بر منکرش لعنت زیرا که در روایات فوق گفتیم امر به معروف دریا است در مقابل یک قطره آب یعنی این نماز و روزه ای که می گیریم می شود قطره آب و امر به معروف ، دریا و اون امر به معروفی که همه ی ائمه سر فرد شاخص امر به معروف از جمله امام حسین (ع) شهید شدند امر به معروف نسبت به حکام و حکومت است . اربعینی که موجب تضییع حقوق مردم شود چه حسن و صفایی دارد و امام حسین(ع) دقیقا برای حفظ حقوق مردم ، در مقابل یزید ایستاد ، او در خطبه منی صریحا پایمال شدن حقوق مردم را به عنوان علت قیام خود ذکر نموده است . دین اسلام علوی دین واضح و فطری است . امام علی(ع) میفرماید : « کارهای مستحب اگر به واجبات زیان برساند موجب قرب به خدا نمیشود » . آیت الله موسوی تبریزی هم گفته بودند که خرج کردن بودجه های هنگفت برای اربعین در شرایطی که مردم گرسنه هستند ، حرام است و مرحوم علامه طباطبایی علت انحطاط و سقوط جوامع مسلمین و مومنین را همین عادت گرایی در مناسک و ظاهر گرایی و تمرکز بر همین ظواهر معرفی میکند به جای پرداختن به روح دین که مسئولیت پذیریست .
نما یتقبل الله من المتقین {۱۶}
(خداوند تنها از متقین می پذیرد)
نکته پایانی در این زمینه اینکه عده ای به حدیث « مثلی لا یبایع لمثله ... » {۱۷} می کنند که بگویند قیام و بیعت کردن و نکردن یک امر سیاسی است ، یعنی هر کسی شبیه من هست هیچ وقت با کسی که شبیه یزید باشد بیعت نخواهد کرد در نتیجه یعنی تا قیامت هر کسی در مسیر یزید باشد باید باهاش جنگید . این تعابیر نادرست است زیراکه اولا در تمامی روایات حتی در خطبه منا هم اشاره شده که اهداف قدرت و سیاست نبوده است دوما این حدیث را نباید به معنای وجوب قیام مسلحانه در هر شرایطی تفسیر کرد زیراکه اولا در روایات فوق هم آمده بود که تقیه واجب است که به طور کامل توضیح داده شد دوما این حدیث بر عدم مشروعیت یزید تاکید دارد و دلالتی بر وجوب قیام مسلحانه در همه اعصار ندارد پس این تفسیر برای سیاسی کردن اصل مسئله ، قیاس مع الفارق است و هیچ روایتی نه تنها تایید نمی کند بلکه بالعکس آن را بیان می کند .
حال به این موضوع می رسیم که آیا حکومت داشتن خوب است یا بد ؟ و آیا در عصر غیبت میتوانیم حکومتی به نام دین تشکیل دهیم یا خیر ؟
اولا تشکیل حکومت یک امر واجب است چون اساسا حکومت است که باعث می شود یک کشور ، کشور شود اما حکومت خوب و نه حکومت بد .
دوما هر کس سخن از منع قیام و تشکیل حکومت اسلامی در عصرغیبت گفت لزوما انجمن حجتیه ای نیست . روایتی از امام صادق (ع) که مقدمه صحیفه سجادیه و منابع دیگر آمده می فرماید : « هر پرچمی که قبل از قائم ما برافراشته شود ، ضلالت و گمراهی و طاغوت است » {۱۸} این به معنای منع حکومت نیست زیراکه حکومت موجب نظم امور می شود پس اصل حکومت داشتن ، چیز بدی نیست . روایت می گوید «هر پرچم» این یعنی اموری که در اختیار امام زمان (عج) است را شیعیان انجام دهد که این مطابق روایت ، کار نادرستی است . علامه طباطبایی معتقدند که ظهور امام زمان چیزی مابین قیامت و زندگی فعلی و آخرت است و مضمون این قیام ها منظور همان قیام های گروه زیدیه است که توضیح داده شد و اتفاقا منظور روایت این است که عقلایی با تقیه و مدارا رفتار کنید .
نکات جالب دیگر اینجاست که علامه طباطبایی می فرموده اند که براندازی نظام شاهنشاهی مشکل نیست . آنچه مشکل است تشکیل حکومت اسلامی است و تا برنامه ای کامل برای تشکیل حکومت نداشته و نیروهای کافی تربیت نکرده باشیم برانداختن دفعی حکومت شاهنشاهی اثری ندارد و فقط مردم از ما توقع اقامه حکومت عدل اسلام را خواهند داشت که نمی توانیم آن را برپا نمائیم ؛ لذا باید تمام همتمان را مصروف تربیت نیرو و برنامه ریزی کنیم . {۱۹}
مرحوم آخوند خراسانی در بخشی از پاسخ خود به میرزای نائینی در باب تشکیل حکومت به دست علما می گوید که ما علما تا وقتی که از بیرون به تشکیلات حکومت نگاه میکنیم و به درون آن تشکیلات قدم نگذاشتیم ، فسادها و کاستی هایی را که در تشکیلات است به وضوح می بینیم و به راحتی با آن ها مبارزه می کنیم اما وقتی خود وارد تشکیلات شدیم ، فسادها و کاستی های آن را به وضوح نمی توانیم ببینیم زیرا در آن هنگام تشکیلات منسوب به ماست و ما منسوب به آن هستیم و هرکسی همانطور که دیدن عیوب دیگران و عیوب تشکیلات دیگران(خصوصا اگر مخالفان او باشند) برایش آسان است ، دیدن عیوب خود و تشکیلات خود و وابستگان خود برایش دشوار است . {۲۰}
مرحوم آیت الله سید احمد رضوی در مورد تشکیل حکومت دینی در عصر غیبت می نویسد که اساسا طبق روایات وارده از معصومین علیهم السلام قیام های مسلحانه به نام دین تا قبل از خروج سفیانی و دولت حقه صاحب الزمان علیه السلام، نهی شده و اگر پیروز شوند و حکومت تشکیل دهند، آن حکومت بازیچه خواهد بود و به مردم ظلم می کند . {۲۱} . مرحوم آیت الله سیدرضا صدر [فرزند آیت الله صدرالدین صدر و برادر امام موسی صدر] ، یکی از فقها و مجتهدین برجسته حوزه محسوب می شد که می فرمود : « حکومتهای جهان هر شکلی که دارند ، دیکتاتوری سیاه یا سرخ، دموکراسی، تک حزبی و یا چند حزبی، نمی توانند همه افراد ملت را راضی نگه دارند و فاقد چنین قدرتی هستند. پس تنها حکومتی که به سود مذهب است حکومت لائیک (جمهوری واقعی) می باشد . {۲۲} به نظر می آید حق با آقایان بروجردی و خویی و مرعشی نجفی و گلپایگانی و بازرگان و آقا رضا صدر و ... بود . چیزی که در ظاهر دیده می شود حکومت دینی در عصر غیبت به چیزی جز ویرانی دنیای مردم و یخرجون من دین الله افواجا و وهن دین و گسترش ریا و فساد و اختلاس و دروغ به نام دین و دیکتاتوری نمی انجامد . این موضوع خودش مفصل است و بماند که اهل بیت ، علماء را برای تشکیل تمدنی دینی در عصر غیبت مامور نکرده اند و روایات متواتر وجود دارد که شیعیان را از تشکیل حکومت دینی در عصر غیبت نهی کرده اند و در دوره آخرالزمان شرایط دینداری سخت تر می شود و... که علامه طباطبایی هم گفته بودند اولین شهید این انقلاب ، اسلام است . در نتیجه نمی شود با اطمینان کامل گفت هدف امام حسین (ع) تشکیل حکومت اسلامی بوده زیرا که اولا اگر بخواهیم به نقلی که شده استناد کنیم آن یک حکومت حق است و دعوا سر نام حق و اسلامی نیست بلکه موضوع خود اسلام است چون حکومت مدنظر امام حسین (ع) حکومت حق که مبتنی بر دین اسلام علوی بوده و نه دین اسلام اموی و تحریف شده ، دوما اگر هم چنین نقلی صحیح باشد هدف امام حسینی بوده که معصوم بوده است و نه غیر معصوم آنهم در زمان غیبت که بسیاری از روایات نهی و فقهایی مخالفند و اصلا قابل قیاس نیستند . پس اگر بنا به تشکیل حکومت اسلامی باشد باید متکی شد به اسلام ناب محمدی که همان اسلام علوی است که حقیقت مطلق است که با چنین شرایطی غیرممکن است در غیر این صورت هم روایت نهی کردند و هم چهره دین را با ایدوئولوژی بد نشان می دهد و هم دین و اعتقادات را نابود می کند . لذا بنده در ابتدا معتقدم که وجود اصل حکومت برای هر کشوری واجب است و اگر حکومتی بر پایه دین تشکیل شود می بایست بر اساس اسلام علوی باشد که چیزی جز حقیقت اسلام نیست و نه حکومتی که ظاهرا بر پایه دین است آنهم دین اسلام اموی . به نظر بنده با توجه با روایتی که اشاره شده هر حکومتی که خود و مردم را به صداقت و راستگویی و امانت داری دعوت کند ، این حکومت دینی و حق است زیرا که هم مورد تایید شریعت است و هم مورد تایید عقل . در نص روایات متعدد معتبر داریم که دو نبی داریم ، نبی ظاهر (ائمه اطهار و معصومین) و نبی باطن (عقل و وجدان) . انسان اگر نسبت به پیامبر باطن و عقل و وجدان خود وفادار باشد به پیامبر و رسول ظاهر هم وفادار است و الا دین ندارد ولو از عباد و زهاد زمانه باشد . به عنوان مثال تیمورلنگ علاوه بر اینکه فقیه بود ، حافظ قرآن هم بود و چنان به ظواهر شرع پایبند بود که در فتوحاتش و قتل و غارت هایش که همه به نام جهاد انجام می شد و میلیون ها انسان کشته شدند ، بر چهار صد قاطر قطعات چوبی مسجدی را حمل می نمود تا فضیلت نماز در مسجد و جماعت را در بیابان ها هم از دست ندهد در مقابلش حافظ شیرازی نیز فقیه و حافظ قرآن است و معاصر تیمور لنگ ، که اتفاقا در فتح شیراز به درخواست تیمور با وی ملاقات نموده است حال برداشت حافظ از قرآن و اطلاعات و متون دینی برداشتی توام با مدارا و رافت است و چنان سازگار با وجدان و فطرت است که پس از قرن ها همچنان اشعار وی مورد توجه اهل معرفت است و مزارش پناه اهل دل . تیمور هم به عنوان یکی از سفاک ترین و خون ریز ترین فاتحان دنیا مورد نفرت اهل عالم است . امروز نیز برداشت از منابع دینی متفاوت است یکی برداشت های سبعانه دارد چون داعش و طالبان افغانستان و دیگری برداشت های عاشقانه دارد چون دکترالهی قمشه ای و دیگری برداشتی و... مهم در این برداشت ها مخالفت صریح نداشتن با حکم عقل یا همان فطرت و وجدان است که در روایات پیامبر باطن شمرده که پیامبر ظاهر حکمش با حکم او تنافی نخواهد داشت .
« الامام الباقر علیه السلام : من لم یجعل الله له من نفسه واعظا ، فان مواعظ الناس لن تغنی عنه شیئا » {۲۳}
( امام باقر علیه السلام : کسی که خداوند برای او واعظی درونی قرار ندهد، موعظه های مردم هرگز در او سودمند نمی افتد )
« الامام الکاظم علیه السلام :" ان لله علی الناس حجتین : حجه ظاهره ، و حجه باطنه ، فاما الظاهره فالرسل و الانبیاء و الائمه علیهم السلام ، و اما الباطنه فالعقول » {۲۴}
( امام کاظم (ع) : خداوند را بر مردمان دو حجت است : حجتی بیرونی و حجتی درونی . حجت بیرونی همان فرستادگان و پیامبران و امامان علیهم السلام هستند و حجت درونی همان خردها و وجدان است )
دیگری منافرت و مخالفت نداشتن برداشت از متون با سیره پیامبر و نصوص قرآن کریم است مثلا در قرآن کشتن یک نفر بی گناه را به مثابه کشتن همه انسان ها می داند .
« ...من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا ومن احیاها فکانما احیا الناس جمیعا...» {۲۵}
( هر کس کس دیگر را نه به قصاص قتل کسی یا ارتکاب فسادی بزرگ بر روی زمین بکشد، چنان است که همه مردم را کشته باشد. و هر کس که به. انسان دیگر حیات بخشد چون کسی است که همه مردم را حیات بخشیده باشد...)
« امام صادق علیه السلام : هنگامی که قائم (عج) خروج میکند کسی که خیال میکرد از پیروان آن حضرت هست از این امر اطاعت حضرت خارج میشود و کسانی مانند عبادت کنندگان خورشید و ماه در ولایت آن حضرت داخل میشوند » {۲۶}
این حدیث هم صریح می فرماید که به هنگام ظهور حضرت قائم (عج) عده ای از شیعیان که گمان میکردند از یاران و طرفداران حضرت مهدی (ع) هستند و خود را از پیروان آن حضرت می پنداشتند از تحت ولایت آن حضرت خارج میشوند . تحمل ولایت آن حضرت را ندارند اما در عوض عده ای از غیر مومنان که به تعبیر روایت مانند عبادت کنندگان خورشید و ماه یعنی مشرک هستند ، حقیقت را دریافته و حق را تشخیص داده و در زمره یاران و اصحاب حقیقی امام مهدی (عج) در می آیند و او را یاری می رسانند .
کاش اینقدر ادعای دینداری و حکومت دینی نبود ... ای کاش .
منابع )
{۱} - دعای بیستم صحیفه سجادیه
{۲} - نهج البلاغه نامه ۴۷
{۳} - من لا یحضره الفقیه ، ج۲ ، ص۱۲۸
{۴} - بحارالانوار ، ج ۷۵ ، ص ۴۳۴ ، ح ۹۷
{۵} - همان ، ص ۳۹۹ ، ح ۳۷
{۶} - اصول کافی/باب اختتال الدنیا بالدین
{۷} - طبرسی ، علی بن حسن ، مشکاه الانوار فی غرر الاخبار ، ص ۸۹ – ۹۰ ، نجف اشرف ، المکتبه الحیدریه ، چاپ دوم ، ۱۳۸۵ق
{۸} - الکافی ، ج۲ ، ص۱۰۵
{۹} - شرح عقائد الصدوق ، شیخ مفید ، ص ۲۴۱
{۱۰} - آیه ۳۲ سوره مائده
{۱۱} - زیارت امام حسین
{۱۲} - عاشورا و عدالت ، ص ۳۲
{۱۳} - حکمت ۳۷۴ نهج البلاغه
{۱۴} - تحف العقول سخنان امام حسین (ع)
{۱۵} - الکافی ، ج۱ ، ص۵۴
{۱۶} - آیه ۲۷ سوره مائده
{۱۷} - بحارالانوار ، ج۴۴ ، ص۳۲۵
{۱۸} - الکافی ، ج۸ ، ص۲۹۵ / الوافی ، ج۲ ، ص۲۴۹ / تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه ، ج۱۵ ، ص۵۲ / الفصول المهمه فی اصول الائمه (تکمله الوسائل) ، ج۱ ، ص۴۵۰ / البرهان فی تفسیر القرآن ، ج۱ ، ص۵۲۵ / البرهان فی تفسیر القرآن ، ج۲ ، ص۹۲ / البرهان فی تفسیر القرآن ، ج۳ ، ص۴۱۹ / البرهان فی تفسیر القرآن ، ج۴ ، ص۷۰۲ / بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار علیهم السلام ، ج۵۲ ، ص۱۴۳
{۱۹} نور مجرد ، ج۳ ، ص۱۵۸
{۲۰} - دیدگاه های آخوند خراسانی و شاگردانش/نوشته اکبر ثبوت/فصل اول
{۲۱} - مقام ولایت از آن کیست(مرحوم آیت الله رضوی) ص ۲۲۲ و ۲۲۳
{۲۲} - رساله در زندان ولایت فقیه
{۲۳} تحف العقول ، ص۲۹۴ / میزان الحکمه ، ج۱۳ ، ص۳۱۹
{۲۴} - تفسیر الصافی ، ج۲ ، ص۱۶۸
{۲۵} - آیه ۲۳ سوره مائده
{۲۶} - نعمانی ، الغیبه ، ص۳۱۷
پایان پژوهش
با احترام مهدی سلمانی | پژوهشگر دینی و حقوقی
دلم عمری غبار روضه ات شد
شفای دیده ام جام حسین است
نباشد جز تو بر دل هیچ مقصود
که در هر لحظه آرام حسین است
جهان بی تو برایم پوچ و خالیست
تمام هستی ام نام حسین است
شاعر : مهدی سلمانی