بیع در حقوق ایران ( مفهوم ، آثار و ادله اثبات)

15 مرداد 1404 - خواندن 20 دقیقه - 446 بازدید

۱. مفهوم بیع 

۲. انواع بیع

۳. ادله اثبات
۴. شرایط صحت بیع
۵. آثار بیع برای طرفین

۶. چالش ها و نکات خاص


بیع یا قرارداد خرید و فروش یکی از مهم ترین و رایج ترین عقود معین در نظام های حقوقی جهان است که به موجب آن یک طرف (فروشنده) مالکیت یک کالا(عین) را در ازای دریافت مبلغی (ثمن) به طرف دیگر (خریدار) منتقل می کند این قرارداد چارچوب قانونی مبادلات تجاری و مدنی را فراهم می آورد ، در ادامه به بررسی بیع در حقوق ایران جهت ابعاد مختلف می پردازیم.


تعاریف مهم

تعریف مبیع : به چیزی که در معامله فروخته می شود ، مبیع گویند. مثمن نیز به معنای مبیع می باشد.(https://wikihoghoogh.net)


تعریف ثمن : ثمن به بهایی اطلاق می شود که کالا در برابر آن معامله شده است؛ خواه با ارزش متعارف کالا در بازار برابر باشد یا بیشتر و یا کمتر باشد و تفاوت آن با «قیمت» در همین است ؛ زیرا «قیمت» عبارت است از ارزش کالا در بازار و نزد عرف که از آن به «ثمن المثل» تعبیر می شود.(https://fa.wikifeqh.ir)


انواع قرارداد / بیع (نحوه انعقاد)
بیع کتبی : این نوع قرارداد اعتبار بالایی داشته و معتبرترین روش برای اثبات بیع است طرفین با تنظیم یک مبایعه نامه بصورت رسمی و یا عادی یا سند تنظیم که تمام شروط و جزئیات معامله را مکتوب می کنند.

بیع شفاهی: بیع شفاهی نیز کاملا معتبر است در این حالت ، صرفا توافق و تبادل ایجاب و قبول به صورت لفظی برای تحقق بیع کافی می باشد این نوع قرارداد بیشتر در معاملات روزمره و کم اهمیت (مانند خرید از فروشگاه) رایج است.

بیع معاطات: در این نوع ، نه ایجاب و قبولی به صورت لفظی بیان می شود و نه سندی تنظیم می گردد بلکه انتقال مالکیت با انجام عمل اشخاص یعنی ( پرداخت پول و تحویل کالا ) صورت می گیرد ، مانند خریدهای روزانه


انواع بیع از نظر ( اجل )


الف - بیع حال / نقد: بیعی که در آن عین و ثمن نقد است.


ب- بیع سلف / سلم : مترادف بیع سلم است و آن بیعی است که ثمن حال و مبیع موجل باشد.


ج - بیع نسیه : در بیع نسیه ، مبیع به صورت نقد تحویل داده می شود اما پرداخت ثمن به آینده موکول شده است یعنی در زمان معینی ( آینده ) پرداخت می شود.


د- بیع کالی به کالی : در این نوع بیع ، هم مبیع و هم ثمن هر دو به صورت کلی و زمان دار هستند به این معنا که نه مبیع در زمان حال وجود دارد و نه ثمن پرداخت میشود و هر دو به آینده موکول می شوند به طور خلاصه مبیع ( کالا ) و ثمن « کلی و موجل » می باشند مانند اینکه طرفین کالای ( یک تن برنج) را در ازای مبلغ مشخص (مثلا ده میلیون تومان) با این شرط که هر دو در آینده و در موعدی مشخص تحویل شود معامله را انجام می دهند اما مشخص نمی شود دقیق نوع برنج و یا کیفیت اش چگونه است.


انواع بیع از نظر سود و زیان

الف - بیع مساومه : هرگاه در عقد بیع مبلغی که فروشنده برای خرید کالا پرداخته معلوم نباشد.


ب بیع محاباتی / مواضعه : تعیین ثمن بیع به کمتر از مبلغ واقعی عالما و عامدا صورت گرفته باشد.


ج بیع مرابحه : اگر بایع قیمت خرید خود را به مشتری اعلام کند و در عقد بیع مقدار معینی بر مبلغ آن بیفزاید.


د بیع تولیه : بیعی است که در آن، فروشنده کالا را به همان قیمت که مدعی است برای خود وی تمام شده بدون دریافت سود به مشتری بفروشد. 


تعریف بیع در نظام حقوقی ایران

در حقوق ایران ، بیع بر اساس ماده ۳۳۸ قانون مدنی تعریف شده است: «بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم» این تعریف بر سه رکن اساسی تاکید دارد: تملیک (انتقال مالکیت) و عوض معلوم (بهای مشخص) و مبیع همیشه عین است ( وجود مادی مال ) ، بیع در حقوق ایران دارای ویژگی های زیر است:


  • عقد لازم : هیچ یک از طرفین نمی تواند به صورت یک جانبه آن را فسخ کند ، مگر با وجود خیارات قراردادی و یا قانونی
  • عقد رضایی : برای تحقق بیع ، صرفا ایجاب و قبول (رضایت) طرفین کافی است و نیاز به تشریفات خاصی نداشته و ندارد.
  • عقد معوض : هر دو طرف قرارداد در مقابل مالی که می دهند ، مالی را دریافت می نمایند و عوض دریافت شده باید معلوم باشد.


سوال: آیا عین می تواند منفعت قرار بگیرید؟ پاسخ : ظاهر ماده 338 قانون مدنی و نظر فقها ، خیر نمی توان عین باید تنها (اموال مادی و محسوس) باشد اما بنظر میرسد باتوجه پیشرفت جامعه و گستردگی معاملات افراد ، می توان مبیع را نیز ( منفعت ) قرار داد اما دیگر شمول ماده 338 قانون مدنی و امتیازات خاص قانونی را در "حال حاضر" ندارد.


نظر دکتر کاتوزیان : " امروز پاره ای از اموال وجود دارد (مانند حق تالیف و حق سرقفلی و مالکیت علائم صنعتی و تجارتی که تنها در عالم اعتبار می توان وجودی برای آنها تصور کرد و هیچ کس هم تردید ندارد که نباید این گونه اموال را در زمره منافع آورد بنابراین بهره برداری تدریجی از عین دیگر بهترین معیار شناسایی عین از منفعت است ، ظاهر قید «عین» در ماده ۳۳۸ انتقال ، حق را نیز از تعریف بیع خارج می کند بنابراین انتقال حق خیار و حق تحجیر را نمی توان نوعی بیع دانست. این گونه قراردادها ، تابع قواعد عمومی معاملات و اصل آزادی قراردادها (ماده ۱۰ قانون مدنی است با وجود این در عرف محاوره انتقال حق در برابر عوض را فروش میگویند مانند این که مستاجر سرقفلی فروشگاه را فروخت یا فلان دانشمند حق اختراع خود را به بیگانه فروخت این نامگذاری تمایل عرف را به گستردن دامنه بیع می رساند. از این تمایل باید سود برد و انتقال کالای در جریان (مانند نیروی برق) را بیع شمرد." ( دکتر کاتوزیان، ناصر ، دوره مقدماتی حقوق مدنی ، درسهایی از عقود معین ، جلد اول ، شماره 11)


توضیحات تکمیلی 


اقسام عین : به موجب ماده ۳۵۰ قانون مدنی مبیع ممکن است مفروز باشد با مشاع یا مقدار معین به طور کلی از شیء متساوی الاجزاء و همچنین ممکن است کلی فی الذمه باشد تعریف عین معین و شناسایی اقسام آن (مفروز و مشاع) و همچنین کلی در معین یا در حکم معین و کلی فی الذمه را باید در کتاب اموال ملاحظه کرد. (دکتر کاتوزیان، ناصر ، دوره مقدماتی حقوق مدنی ، اموال و مالکیت ، شماره 25-29)


تعریف عین در حقوق ایران : "عین" به مالی گفته می شود که وجود خارجی دارد و قابل مشاهده است.


 «تعریف و اقسام عین»

۱- قابلیت اشاره : قابل شناسایی و اشاره است (مثلا این خودرو یا آن خانه)
2- وجود فیزیکی مستقل : عین مالی است که در عالم خارج حضور دارد و وابسته به مال دیگری نیست. مانند خانه ، خودرو ، زمین یا درخت


عین به سه دسته اصلی تقسیم می شود:

الف) عین معین (عین خارجی) 


مالی مشخص و منحصر به فرد در عالم خارج که قابل اشاره است ، مثال : خانه با پلاک ثبتی مشخص، خودرو با شماره پلاک معین 

 که بصورت مفروز : مالکیت کامل آن متعلق به یک نفر است و یا مشاع : مالکیت مشترک بین چند نفر (مثل ملک مشاعی) می باشد


ب) عین کلی (کلی فی الذمه)
م
الی که مصادیق متعدد دارد و با ویژگی های نوعی (جنس، مقدار، وصف) تعریف می شود و نه با مصداق خاص ، مثال : تعهد تحویل "۱۰۰ کیلو برنج طارم" یا یک دستگاه خودروی پژو ۲۰۶ بدون اشاره به نمونه خاص ، نکته مهم : شرط صحت معامله در معامله عین کلی ، تعیین « مقدار ، جنس ، وصف» است.


ج) کلی در معین (در حکم عین معین)

مقدار معینی از یک شیء تجزیه پذیر و متساوی الاجزاء که در مجموعه ای مشخص قرار دارد ، مثال : ۱۰۰ کیلوگرم از ۱۰۰۰ کیلو برنج موجود در انبار 


...............................

 

نکات مهم


یک : «تفاوت عین با منفعت » منفعت (مثل سکونت در خانه میوه درخت) وابسته به عین است و خود وجود مستقل ندارد .


 دو : مطابق قانون مدنی ثمن معامله حتما نیاز نیست " وجه نقد "باشد بلکه ( عین ، منفعت ، حق ) نیز می تواند ثمن معامله قرار بگیرد.


سه : گاهی اوقات ظاهر عقد صلح و یا هبه است اما قصد و اراده طرفین بر بیع می باشد و عقد تابع اراده واقعی طرفین است فلذا باید با بررسی شرایط ، اراده طرفین تمییز (مشخص) شود.«العقود تابعه للقصود»


به طور کلی شرایط صحت معاملات ( عقود ) را در قانون مدنی می توان به شرح ذیل بیان نمود :


1. مالیت و منفعت عقلائی داشتن ، البته ممکن است مالی از نظر شخصی ارزشمند و مفید باشد ولی از نظر آحاد جامعه خیر ، مانند «عکس یادگاری ویا دفترچه خاطرات » (مواد 215 و 348 قانون مدنی) ؛ 2. قابل تسلیم بودن ( مواد 348 و ۳۷۲ قانون مدنی ) ؛ 3. عین یا عمل و جهت معامله نیز مشروع باشد ( مواد 190 و 217 قانون مدنی ) ؛ 4. طرفین اهلیت داشته باشند ( ماده 190 قانون مدنی) ؛ 5. عین حین عقد موجود (ماده 361 قانون مدنی) ؛ 6. عین قابلیت انتقال به مالکیت خریدار داشته باشد یعنی خرید فروش آن مال ممنوع نباشد (ماده349 قانون مدنی) ؛ 7. طرفین قصد و رضا داشته باشند(ماده 190 قانون مدنی) ؛ ۸. موضوع معامله معین بوده و مبهم نباشد(مواد 190 و ۲۱۶ قانون مدنی)



ادله اثبات بیع


در صورت بروز اختلاف ، اثبات قرارداد بیع بر عهده مدعی است مهم ترین ادله اثبات در نظام حقوقی ایران عبارتند از:


اقرار : بیان طرف مقابل ( خوانده ) به انجام بیع فی مابین


سند کتبی : معتبرترین دلیل اثبات به ویژه در مورد اموال و دارایی ها


شهادت شهود: گواهی شاهدان عینی می تواند بیع شفاهی را اثبات کند.


سوگند: در موارد خاص ، در کنار سایر ادله با سوگند نیز می توان ادعا اثبات شود.


امارات و قرائن : نشانه ها و دلایل غیرمستقیمی که به وقوع قرارداد اشاره دارند از جمله : قاعده ید

که باتوجه به تحولات مدرن لازم قانون گذار بیع های الکترونیک را پویا تر و ادله اثبات را افزایش دهد البته اگر نگاهی به ماده ۵ قانون تجارت الکتونیک بیندازیم متوجه این افزایش ادله میشویم اما باتوجه به گسترش این نوع معاملات می بایست توجه بیشتری به آنها شود. مانند : بیع ارزهای دیجیتال


 آثار بیع (تعهدات و حقوق طرفین)


با انعقاد قرارداد بیع، تعهدات و حقوق متقابلی برای طرفین ایجاد می شود:


الف ) آثار بیع برای فروشنده:


  • مالکیت در ثمن : فروشند پس از وقوع عقد مالک ثمن معامله می شود.


  • تعهد به تسلیم کالا و ضمان درک جهت تحویل مبیع : فروشنده باید کالا را در زمان و مکان مقرر به خریدار تحویل نماید و فروشنده مسئول است که مالکیت کالا را به صورت صحیح و قانونی به خریدار منتقل کند و در صورت کشف فساد در معامله یا مستحق للغیر بودن کالا ، فروشنده ضامن خسارات خریدار است.


ب) آثار بیع برای خریدار:


  • تعهد و ضمان درک به تادیه ثمن (پرداخت بها): خریدار باید مبلغ توافق شده را در زمان و مکان مقرر پرداخت کند.
  • مالکیت مبیع: خریدار پس از انعقاد بیع مالک مبیع (عین) میشود.


«انواع بیع در پیش اسلام ، پس از اسلام (فقه) و حقوق موضوعه ایران»


بیع وقف : که مبیع آن موقوفه باشد که در مورد استثنایی به تجویز قانون فروخته میشود و هرگاه بعض موقوفه خراب یا مشرف به خرابی گردد به طوری که انتفاع از آن ممکن نباشد همان بعض، فروخته می شود و ثمن آن متعلق به موقوف علیهم خواهد بود. توضیحات تکمیلی : «ماده ۸۹ قانون مدنی» 


بیع محاقله : با وجود اختلاف نظر نوعی بیع زراعت است که در آن مبیع به صورت دانه بسته شده باشد و ثمن معامله مقدار معینی از حبه زراعت باشد که پس از چیدن و وزن کردن مبیع مقدار آن بیش از ارزش ثمن است.


بیع ملاقیح : بیع نطفه موجود در رحم حیوان گویند.


بیع مقایضه : هرگاه مبیع و ثمن در بیع هر دو عین باشند.


بیع مضامین : ظاهرا فروش چیزی است که در «صلب حیوان نر » وجود دارد.


بیع ملامسه : این بیع در زمان جاهلیت متداول بوده مشتری مبیع را لمس میکرده و با این کار بیع لازم میشد.


بیع مسلوب المنفعه : بیعی که در آن برخی یا همه منافع مبیع پیش از عقد بیع متعلق حق دیگری قرار گرفته باشد.


بیع رضایی : عقد بیع به صرف ایجاب و قبول و بدون نیاز به تشریفات خاص منعقد شود.


بیع سفهی : بیعی که توسط شخص "سفیه" انجام می شود ، سفیه کسی است که تصرفات مالی او عقلایی نیست (هرچند ممکن است در امور غیرمالی عاقل باشد) بنابراین بهتر است بگوییم : بیعی که شخص سفیه (کسی که تصرفات مالی غیرعقلایی دارد) انجام می دهد تعبیر "سفهی" به معنای "مربوط به سفیه" است بیعی که فرد غیرسفیه انجام می دهد ، هرچند غیرعاقلانه باشد ، لزوما تحت عنوان خاص "بیع سفهی" قرار نمی گیرد هرچند ممکن است به دلایل دیگر ماند خیار غبن فاحش ویا افحش قابل فسخ است. 


بیع عمعدی : بیعی که در آن تملیک و تملک به صرف ایجاب و قبول صورت نمیگیرد بلکه طرفین به موجب عقد ملتزم به انجام تعهد میشوند ، این اصطلاح کمتر رایج است و منظور بیعی است که تملک (دریافت مالکیت) فوری و حین عقد صورت نمی گیرد بلکه طرفین متعهد می شوند ، در آینده مبیع و ثمن را به یکدیگر تسلیم کنند (مثلا فروشنده متعهد می شود کالا را یک ماه دیگر تحویل دهد و خریدار متعهد می شود در زمان تحویل پول را بپردازد) مانند تنظیم "قولنامه" در اصطلاح رایج این عمل صورت می گیرد.


بیع گزاف : فروش مال بدون تعیین مقدار و یا با نداشتن علم تفصیلی به مقدار آن را بیع الخراف یا مجازفه گویند. 


بیع مالم یقبض : بیع مالم یقبض به معنای فروش مالی است که هنوز تحویل خریدار نشده است ، این اصطلاح به ویژه در مورد اموال منقولی که معمولا با کیل ، وزن معامله می شوند کاربرد دارد به عبارت دیگر اگر کالایی که با پیمانه یا وزن فروخته می شود ، قبل از اینکه خریدار آن را تحویل بگیرد، دوباره توسط فروشنده به شخص دیگری فروخته شود این بیع دوم «بیع مالم یقبض» نامیده می شود. - در لغت و اصطلاح : ما لم یقبض به معنای چیزی که قبض نشده است (یعنی تحویل داده نشده است.

کاربرد : این نوع بیع بیشتر در مورد کالاهایی مانند گندم ، جو ، برنج و عیره ... که با کیل ، وزن معامله می شوند کاربرد دارد 


حکم فقهی : در مورد حکم شرعی آن بین فقها اختلاف نظر وجود دارد و برخی آن را باطل می دانند.


بیع دین به دین : به معامله ای گفته می شود که در آن طلب (دین) یک شخص با طلب شخص دیگری معاوضه می شود به عبارت دیگر ، هم مبیع (چیزی که فروخته می شود) و هم ثمن (بهای معامله) در این نوع بیع هر دو دین هستند و موعد پرداخت آنها فرا رسیده است یا هر دو موعددار هستند این نوع بیع در فقه اسلامی به ویژه فقه شیعه ، باطل است زیرا مبیع همیشه باید عین باشد.(1) 


اختلاف فقها در تفسیر بیع کالی به کالی
۱) گروهی نیز آن را به بیع نسیه در برابر نسیه تعریف نموده اند.

2) برخی آن را مترادف بیع دین به دین گرفته اند ؛ خواه مدت دار باشد یا حال

3)بسیاری آن را به فروختن کلی در ذمه که مدت دار است در برابر همانندش تعریف کرده اند ، البته تعریف سوم را می توان مندرج در تعریف دوم دانست ؛ بدین گونه که مراد از مدت دار بودن در تعریف دوم اعم از این است که به سببی غیر از عقد بیع باشد یا به عقد بیع که از دومی به بیع نسیه در برابر نسیه تعبیر می شود."(https://fa.wikifeqh.ir)"


بیع مالیس عندک : در فقه اسلامی به معنای معامله است که در زمان عقد عین ( مال ) وجود ندارد و فروشنده قدرت تسلیم آن را در آینده خواهد داشت این نوع بیع طبق حدیث لا تبع مالیس عندک از پیامبر (ص) است یعنی چیزی که در اختیار نداری نفروش ، استناد دارد


بیع منابذه : این نوع بیع در زمان جاهلیت متداول بوده چنانچه ،بایع مبیع را پرتاب میکرد خیار فسخ معامله از میان میرفت.
 

بیع محاباتی : بیعی است که در آن اختلاف قیمت مبیع و ثمن اختلافی فاحش است و به عبارتی ، تعادل در ارزش عوضین وجود ندارد و طرفین از این عدم تعادل آگاه هستند و با علم و اطلاع اقدام به انعقاد عقد بیع می نمایند.


بیع شرط: طرفین در آن شرط کنند که هرگاه بایع در مدت میعنی عین یا مثل ثمن را به مشتری رد کند حق فسخ معامله و استدداد مبیع را دارا است.

بیع سنین : به معنای فروش کالا به مدت یک سال است یا به معنای بیع سلف یا نسیه ای که کالا یا بهای آن ظرف سه سال یا بیشتر تحویل شود. از بیع سنین به مناسبت در باب تجارت سخن رفته است؛ « در حدیث نبوی منقول از طریق عامه از بیع سنین نهی شده است»(۲)


...............................


چالش برانگیزترین بحث در بیع ، بیع شفاهی است : که باید توجه کرد این نوع بیع کاملا است مگر با قوانین و قواعد ، در تضاد باشد مانند ( قانون الزام به ثبت رسمی معاملات اموال غیرمنقول ) ولی در خصوص سایر اموال تا این لحظه نیز صحیح است


راههای اثبات بیع شفاهی : اقرار خوانده ، شهادت شهود ، اسناد واریزی ، امارات ( قانونی و یا قضایی )


...............................


نمونه دادنامه های اثبات بیع شفاهی 


دادنامه اول : به شماره 140325390011858077 با موضوع "اثبات بیع شفاهی" که به استناد «مستندات واریزی و قاعده ید» حکم به محکومیت خواندگان صادر گردیده است : البته دادرس محترم باتوجه اینکه خسارت دادرسی را فرض تقصیر خوانده بیان نمودند در این خصوص "حکم بر بی حقی" داده که البته به نظر نگارنده خسارت دادرسی نیز مشمول خوانده ردیف اول می گشت زیرا خواهان به خوانده اعتماد نموده و با وحدت ملاک از اصول فقهی الخصوص اصل صحت این امری طبیعی است و صرف نگرفتن قرارداد عدم تقصیر خوانده احراز نمی شود.⬇️




.

 دادنامه دوم : به شماره 9309982163200772 ، با موضوع "اثبات بیع شفاهی" که استناد به «تسلیم مبیع و ارائه فاکتور فروش» خوانده محکوم گردیده است - سامانه ملی آرای قضایی : (3) ⬇️




--------------------------------

ارجاعات

(1) https://wikihoghoogh.net

(۲) https://fa.wikifeqh.ir

(3)https://ara.jri.ac.ir

(۴) ترمینولوژی فقهی حقوقی ، دکتر حیدری