اقتدار، ضامن امنیت و عزت ملی

13 مرداد 1404 - خواندن 5 دقیقه - 10 بازدید

▫️پس از پاسخ قاطع جمهوری اسلامی ایران به تجاوزات آشکار آمریکا و رژیم صهیونیستی، کشور وارد مرحله ای حساس و پیچیده شده است؛ مرحله ای که در آن تقابل اصلی نه در میدان جنگ نظامی، بلکه در میدان جنگ شناختی و مفهومی شکل گرفته است. در این نبرد، «عقلانیت مقاوم» که امنیت را محصول اقتدار و توان ملی داخلی می داند، و «عقلانیت تسلیم» که با باج دادن به غرب و کاهش مقاومت، به دنبال حل مشکلات داخلی از مسیر مذاکره و سازش است در برابر یکدیگر قرار گرفته اند.

▪️در همین راستا، بیانیه ای از سوی جمعی از اساتید دانشگاه منتشر شد که فراتر از یک نقد سیاسی، تلاشی برای مهندسی مجدد عقلانیت عمومی و تغییر پارادایم فکری جامعه به شمار می رود. این بیانیه با پیوند زدن مشکلات ساختاری اقتصادی و کاستی های مدیریتی به سیاست خارجی مقاومت محور، تلاش می کند افکار عمومی را به این نتیجه برساند که راه برون رفت از بحران ها، عقب نشینی از اصول استقلال طلبانه و پذیرش منطق تسلیم است. در واقع، نویسندگان این بیانیه سعی دارند فرهنگ مقاومت را امری احساسی و غیرعقلانی جلوه دهند و در مقابل، تسلیم را معادل عقلانیت و واقع گرایی معرفی کنند.

▫️این در حالی است که انسجام و همبستگی مردمی که در واکنش به تهدیدات خارجی بروز یافت، نه از سر نارضایتی از سیاست های مقاومت محور، بلکه بیانگر اعتماد عمومی به توانایی نظام در دفاع از کرامت و تمامیت ارضی کشور بود. این همبستگی، محصول فرهنگی عمیق و ریشه دار به نام «فرهنگ مقاومت» است؛ فرهنگی که سرمایه اجتماعی را پشتوانه اقتدار ملی می داند، نه ابزاری برای چانه زنی سیاسی یا فشار بر حاکمیت. این در حالی است که بیانیه دهندگان تلاش می کنند انسجام ملی را در قالب دوگانه های کاذب مانند «افراطی» و «معتدل» تجزیه کنند؛ رویکردی که در نهایت به تضعیف وحدت ملی می انجامد.

▪️در مقابل، عقلانیت مقاوم تاکید دارد که امنیت پایدار تنها با تکیه بر توانمندی های داخلی، قدرت بازدارندگی، اقتصاد مستقل و اراده ملی محقق می شود. تجربه های گذشته نیز نشان داده اند که مقاومت فعال و هوشمندانه در برابر زورگویی ها، دشمن را به محاسبه مجدد واداشته و هزینه های هرگونه تجاوز را برای او سنگین می کند. بر اساس این نگاه، صلح واقعی تنها زمانی محقق می شود که توازن قدرت وجود داشته باشد و دشمن از ادامه خصومت منصرف شود.

▫️در مقابل، عقلانیت تسلیم با این فرض نادرست که کاهش تنش منجر به رفع مشکلات داخلی می شود، در واقع راه را برای تضعیف عزت ملی، کاهش استقلال و فرسایش سرمایه اجتماعی باز می کند. این رویکرد، دیپلماسی را جدا از قدرت تعریف کرده و آن را به ابزار گدایی امنیت بدل می سازد؛ در حالی که دیپلماسی موفق زمانی موثر است که پشتوانه آن، قدرت دفاعی و اراده ملی قوی باشد.

▪️بنابراین در این مرحله، کشور برای عبور از وضعیت کنونی و مقابله موثر با تهدیدات پیچیده، نیازمند راهبردهای کلیدی است: نخست، تقویت توان دفاعی با بازسازی و ارتقاء تجهیزات و فناوری های نظامی؛ دوم، توسعه اقتصاد مقاومتی هوشمند که با کاهش وابستگی به نفت، توان عبور از تحریم ها و تعامل با اقتصادهای نوظهور را فراهم کند؛ سوم، حفظ و تقویت انسجام ملی به دور از رقابت های جناحی و سوءاستفاده سیاسی؛ و چهارم، افزایش آگاهی عمومی نسبت به تهدیدات نرم و راهبردهای نفوذ دشمن در عرصه های فرهنگی و اجتماعی.

▫️تاریخ بارها نشان داده که دشمنان پس از ناکامی در میدان نبرد سخت، با بهره گیری از ابزارهای نرم، تلاش می کنند با پیشنهادهای فریبنده، انسجام داخلی را هدف قرار دهند. نمونه هایی چون پیمان صلح ظاهری در کشورهای بحران زده، تجربه هایی تلخ از سقوط در دام چنین فریب هایی را نشان می دهد. بنابراین، هرگونه مذاکره یا طرح پیشنهادی از سوی دشمن باید با هوشیاری و تردید راهبردی بررسی شود، نه با ساده انگاری و اعتماد یک سویه.

▪️در پایان نیز باید اضافه کرد که عقلانیت مقاوم نه یک انتخاب ایدئولوژیک صرف، بلکه ضرورتی حیاتی برای حفظ امنیت، عزت و آینده کشور است. این رویکرد، سرمایه اجتماعی را تقویت، اعتماد عمومی را افزایش و امنیت را در برابر تهدیدات حفظ می کند و تنها با تقویت اقتدار ملی، اتکا به توان داخلی و تکیه بر فرهنگ مقاومت می توان از بحران ها عبور کرد و به آینده ای امن، مستقل و سربلند دست یافت.